خطبه نماز جمعه قم مورخه 89/05/29

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

مورخ 89/05/29                                                     خطبه شماره 14

 

خطبه اول

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نَستهدیه و نؤمن به و نَتوکلُ علیه وَ نعوذ بالله مِن شرور انفُسنا و مِن سیئاتِ اعمالِنا وَ نَشهدُ ان لا اله الا الله وحده لا شریکَ لَه و نُصلی و نُسلمُ علی حبیبه و نجیبه و خیرَته فی خلقه حافظ سرِهِ و مُبلغ رسالاته بشیر ِ نِعمَته و نبیرِ نِقمَته سیدنا وَ نبینا حَبیب اله العالَمین اَبِی القاسِم مُحمَد وَ علی آلهِ الطیبینَ الطاهِرینَ المعصومینَ المکرمینَ الهداة المَهدیین و لَعنُ الدائم علی اعدائُهُم اَجمَعین من الان الی قیامِ یومِ الدّین آمینَ یا ربَّ العالَمین.

عباد الله اوصیکم وَ نفسی بتقوی الله.

قالَ امیر المومنین علی ابن ابی طالبٍ علیه افضلُ صلوة المصَّلین: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ وَ يُخَلِّدْهُ فِيمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ»[1] بندگان خدا ، خودم و شما را به تقوای الهی سفارش می‎کنم . امر بیان، امیر مومنان علیه صلوة و السلام در زیبا سخنش فرمود: آگاه باشید، تقوا پیشه کنید که خداوند برای انسان متقی راهی به منظور رهایی از فتنه باز خواهد کرد، در گمراهی نور و بصیرت به او ارزانی می‎دارد و وی را بدان که تمایل دارد نائل خواهد ساخت. چقدر آثار ارزشمندی که از رهگذر تقوی نصیب آدمی می‎شود انسان از فتنه‎ها مصون می‏ماند. در اوج فضای غبارآلود گمراهی نور و بصیرت چراغ راه او می‏شود و در فردای قیامت آن چه بخواهد فِيمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ از ناحیه‎ی ذات کبریایی حق نصیب او می‎شود. آیا این گوهر گرانبها را باید به همین سادگی از دست داد یا در این ماه مبارک رمضان بهترین توشه و بهترین سرمایه برای مسیر زندگی‎مان در این دنیا و هم توشه‎ی آخرتمان، تقوی ذخیره کنیم و برداریم؟

معمولاً در خطبه‎ی اول پیرامون سیره نورانی نبی گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی و اهل بیت عصمت و طهارت سخن می‎گفته‎ایم، اکنون که در آستانه میلاد باسعادت سبط اکبر وجود مقدس امام مجتبی قرار داریم اجازه بفرمایید امروز به گوشه‌ای از سیره گفتاری آن حضرت، سیره‎ی رفتاری آن حضرت اشاره کنم و در یک بحث کلی‎تر به یک دغدغه جامعه‏ی اسلامی و متدین‏مان با الهام گرفتن از رهنمودهای اهل بیت عصمت و طهارت الهام بگیرم و به این دغدغه‏ها پاسخی داده باشم، دغدغه مربوط به تربیت فرزندانمان هست. من در خطبه‎ی گذشته اشاره‏ی کوتاهی داشتم و خوشبختانه مورد اقبال نمازگزاران عزیز قرار گرفت. از گوینده خواستند راهکارهایی ارائه بدید که ما در تربیت فرزندانمان موفق باشیم. ما دغدغه‎ی جدی نسبت به آینده‎ی فرزندانمان داریم. من عرض می‏کنم بهترین راه، زیباترین راه پیروی و الگو گرفتن از تعالیم حیات بخش رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت است. اما آن چه به وجود مقدس امام مجتبی بر می‎گردد؛ او در دامن رسول خدا، در دامن امیر مومنان، در دامن فاطمه زهرا صدیقه‎ی طاهره رشد و نموکرده است. او از کسانی است که افتخار حضور در مباحله را دارد و با واژه‎ی زیبای قران که از او و بردار بزرگوارش امام حسین با واژه‎ی ابنائنا یاد کرده، در مباحله شرکت کرده. آیه‎ی تطهیر در شأن این عزیز هم نازل شده است. از نظر شباهت به پیامبر راوی می‎گوید: هیچ کس را اندازه‏ی او از نظر شباهت به رسول الله نیافتم. پیامبر تعبیرات لطیفی در رابطه با وجود مقدس امام مجتبی به کار برده است. من دو سه نمونه از این تعبیرات را به کار می‎برم. پیامبر درباره‏ی او فرمود: «لو کانَ العقلُ رَجُلاً وَ کان الحَسَن»[2]. اگر عقل به صورت یک انسان مجسم می‏شد، اگر عقل با ان همه جایگاهی که دارد، اگر قرار بود عقل به صورت یک انسان مجسم می‏شد، همانا به صورت امام حسنم جلوه می‏کرد. و در تعبیر دیگری وجود نازنین رسول گرامی اسلام در تشویق جامعه اسلامی در محبت ورزیدن به اهل بیت از ان جمله امام حسن، این تعبیر را به کار می‏برد: «حسن مني و أنا منه، أحب الله من أحبه، الحسن و الحسين سبطان من الأسباط» [3] حسن از من است و من از حسن، خداوند هر کس حسنم را دوست بدارد، او را دوست می‏دارد. و در تعبیر دیگری حضرت دعا می‏کند: اللهمَ انی هذا اِبنی. خدایا تو شاهد باش حسن فرزند من است. من فرزندم را دوست می‏دارم. «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه»[4]. خدایا، پروردگارا حسنم را دوست بدار و هر کس حسنم را دوست می‏دارد، دوست بدار. این سفارش رسول گرامی اسلام هست به جامعه اسلامی که عشق و محبت اهل بیت عصمت وطهارت را به دل بگیرند. این سفارش‎ها برای چیست؟ این سفارش‎ها برای این است که جامعه ی اسلامی ما با فضائل اهل بیت آشنا بشوند، با معارف اهل بیت و آموزه‎های اهل بیت آشنا بشوند. در دیگری را نکوبند، اینجا بمانند، در به روی آنها باز می‏شود. چون آنها از هر جهت آراسته‎اند، در بُعد اخلاقی اراسته‎اند، در بُعد عبادی آراسته‎اند، در بُعد عبادی امام مجتبی(ع) این تعبیر را ملاحظه کنید. می‎فرماید: «إنّی لاَستَحیی مِن رَبّی أن القاهُ وَ لَم أمشِ إلی بَیتِهِ فَمَشی عِشرینَ مَرَّةً مِنَ المَدینَةِ عَلی رِجلَیهِ»[5] من شرم دارم از پروردگارم، که پروردگارم را و خانه‎ی پروردگارم را در حالیکه با پای پیاده به خانه‎ی او نرفته باشم ملاقات کنم و ما می‏بینیم حضرت بیست بار پیاده از مدینه تا مکه سفر می‎کند. اینها شوخی نیست، اینها افسانه نیست، اینها واقعیت‎هاست. کلامی ان بزرگوار دارند. این کلام را به فرزندش می‎گوید. این که عرض می‏کنم ما دغدغه‏ی فرزندانمون داریم برای دوست یابی و ابراز برادری با احاد جامعه، حضرت معیار تعیین می‏کند. با این معیارها اجازه بدیم فرزندانمون با محیط بیرون خانواده، با دوستان شان ارتباط برقرار کنند نه با هر کس. حضرت خطاب می‎کند به یکی از فرزندانش: «یا بُنی لا تُواخِ أحدًا حتّی تعْرِف موارِدهُ و مصادِرهُ فإِذا اسْتنْبطْت الْخُبْرة و رضیت الْعِشْرة فآخِهِ علی إِقالةِ الْعثْرةِ و الْمُواساةِ فِی الْعُسْرةِ»[6]. خیلی جالب است به بچه هامون اجازه بدهیم با چه کسانی ارتباط و دوستی برقرار کنند؟ حضرت می‎فرماید: ای پسرم، با اَحَدی برادری مکن و طرح دوستی مریز تا بدانی کجا می‎رود و کجا می‏آید. رفت و آمدهایش را کنترل کن، با مسجد ارتباط دارد؟ با حرم کریمه‎ی اهل بیت ارتباط دارد؟ با عالمان دینی ارتباط دارد؟ با امکنه‎ی مقدسه ارتباط دارد؟ کجا می‎آید و کجا می‎رود؟ و چون از حالش خوب اگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی با او دوستی و برادری کن معیار این است. نسل جوان ما امروز به خاطر نداشتن تجربه ی کافی هر کس را به عنوان دوست انتخاب می‏کنند و بعد می‎بینید چگونه و با چه مسائلی رو به رو می‏شوند. امروز شرایط جامعه‏ی ما برادران و خواهران با گذشته خیلی فرق می‎کند. به همان مقدار که ما نسبت به نزدیک کردن نسل جوانمان نسبت به مسائل دینی تلاش می‏کنیم، چندین برابر ان دشمنان ما برای دور کردن نسل جوان ما از مسائل دینی برنامه ریزی می‏کنند و لذا ما باید گِرد وجود اهل بیت عصمت و طهارت باشیم. با کلمات آنها، با رفتار آنها، با برنامه‏های آنها آشنا باشیم. این سخن پیغمبر تکان دهنده است برای ما پدران، اگر خدای ناخواسته آنگونه که پیغمبر می فرماید برخوردار از این ویژگی باشیم. روزی پیامبر به بعضی از کودکان فرمود: وای به حال کودکان آخرالزمان از دست پدرانشان. کسی خدمت رسول الله عرض کرد: یا رسول الله از دست پدران مشرکشان؟ حضرت فرمود: نه، از دست پدران مسلمانشان! گفتند: چرا؟ حضرت فرمود: زیرا پدران مسلمانشان در تربیت فرزندان کوتاهی می‎کنند. چیزی از فرائض مذهبی و دینی را به آنها نمی‎آموزند. و اگر هم فرزندان بخواهند گاهی این پدران راه‏های دیگری را به روی او باز می‎کنند. می‏گویند اوقات فراغت چه کاری به برنامه قرآن داری؟ چه کاری به مسجد و احکام دین داری؟ یک سری برنامه‎هایی که جزء سرگرمی چیز دیگری نیست که البته در جای خودش با حفظ این گونه مسائل لازم هست، اما با آنها، او را سرگرم می‏کنند. بعد حضرت فرمود: اینها تنها به این دلخوش می‎کنند که فرزندانشان بهره‏ی ناچیزی از دنیا داشته باشند، این جمله تکان دهنده است. فرمود: این قبیل پدران، من از آنان بیزارم و آنها از من بیزارند. پدرانی که احساس مسئولیت نسبت به فرزندانشان، نسبت به آینده جامعه نمی‎کنند و آنها را به حال خود رها می‎کنند. شما نگاه کنید شیوه‏ی خود پیغمبر در آموزش دادن نماز. پیغمبر نماز ایستاد و تکبیر گفت. امام حسین خردسال بود، کودک بود این هم کنار پیغمبر ایستاد شروع کرد که تکبیر بگوید. زبانش توانایی تکبیر گفتن پیدا نکرد، پیغمبر دوباره تکبیر گفت تا امام حسین با اهنگ پیغمبر هماهنگ شود. برای بار سوم، برای بار چهارم، برای بار پنجم، هفت بار پیغمبر تکبیر را، الله اکبر را تکرار کرد تا حسین خردسالش تمرین کند، عادت کند با پیغمبر تکبیر بگوید. او خردسال است، مکلّف نیست! این شیوه‏ی پیغمبر است. امام صادق می‏گوید: ما کودکانمان را در هفت سالگی به روزه گرفتن عادت می‏دهیم. اگر در اثنای روز گرسنگی و تشنگی بر آنها غلبه پیدا کرد، دستور می‏دهیم افطار کنند تا آرام آرام به روزه عادت پیدا کنند. پیغمبر فرمود: فرزندانتان را با سه ویژگی تربیت کنید: محبت به پیامبرتان و محبت به اهل بیت و قرائت قرآن.

 من همین جا تشکر می‏کنم از آستانه مقدسه و دست اندرکاران برنامه‏ی قران در ماه مبارک رمضان که به حمد الله مایه‏ی آبروی نظام مقدس جمهوری اسلامی و جامعه‎ی اسلامی ماست . امروز طنین دلنشین قران در سراسر دنیا مایه‎ی فخر و مباهات است. بعد از جنگ جَمل پدر فَرَزَق خدمت امیر المونین آمد می‏خواست فرزندش را مهم معرفی کند. به امیرالمومنین خطاب می‎کند: یا علی، فرزندم خوب شعر می‎داند از شعرای آنجا بالاتر است، به شعرهایش گوش بده. حضرت فرمود: او را قران تعلیم بده. این سخن در روح فَرَزَق آن چنان اثر کرد که می‏گویند طنابی را به پای خود بست و با خودش عهد کرد تا من قرآن را حفظ نکنم و از بَر نکنم، این طناب را از پایم باز نمی‎کنم! این همه تعهد راجع به یک جمله‏ی کلام امیر المومنین. شعر خوب، اما به فرزندت قرآن تعلیم بده و لذا خود امیرالمومنین به فرزندش امام مجتبی خطاب می‎کند در نامه‎ی 31می‎فرماید: «وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ» یعنی اولین وظیفه‎ی طبیعی پدرها نسبت به فرزندانشون اشنایی با قران، احکام حلال و حرام الهی است. و این به عنوان یک وظیفه است. ابن عباس می‏گوید: پیغمبر به من فرمود: خیلی زیباست، اولین جمله‎ای که می‎خواهی به بچه‎ات یاد بدی موقع سخن گفتن، کلمه‎ی لا الله الا الله باشد. ما خیلی حرفها را به بچه هامان یاد می‏دهیم، ولی گویا غافل هستیم. پیغمبر می‎گوید: کلمه‎ی لا الله الا الله اولین کلمه و جمله‎ای باشد که بچه‏ات یاد می‏دهی. و من همین جا به آموزش و پرورش صمیمانه و متواضعانه عرض می‏کنم؛ برنامه‏های خوبی به حمد الله نهادهای مختلف ما دارند و گزارش‏های خوبی قبل از خطبه‏ها نسبت به برنامه‎های قرآنی داده شد. من تقاضایم این است با این همه سفارش و تاکید نسبت به قرآن روا نیست فرزندان ما، کودکستان می‏روند، دبستان می‏روند، دوره‎ی راهنمایی می‏گذرانند، دوره‎ی دبیرستان می‎گذرانند و احیاناً دوره‎ی دانشگاه می‏گذرانند، فارغ التحصیل می‏شوند از کارشناسی به کارشناسی ارشد، از کارشناسی ارشد به دکترا و گاهی و گاهی می‎بینیم همچنان با قرآن بیگانه‎اند. کار آموزش و پرورش در سال اول و نهایتاً سال دوم این باشد که هیچ فرزندی از فرزندان جامعه‎ی اسلامی تو جامعه‎ی ما نباشد که با قران آشنا نباشد. این کار را وزیر محترم آموزش و پرورش و دست اندرکاران به عنوان یک اولویت کاری برای خودشان قرار بدهند. ریزه کاری‏هایی که در تعالیم اهل بیت هست خیلی زیباست. تعجب کنید شاید، کسی است به نام ابو هارون مکفوف، می‏گوید خدمت امام صادق رسیدم، چقدر زیباست. امام فرمود: ابا هارون، ما کودکانمان را به تسبیح حضرت زهرا امر می‎کنیم، به تسبیح حضرت زهرا ما کودکانمون را به فراگیری تسبیح حضرت زهرا امر می‏کنیم. همان گونه که آنها را به نماز امر می‎کنیم. پس تو هم به تسبیح حضرت زهرا مداومت کن، این خیلی مهم است، زیرا بنده‎ای که پیوسته این تسبیح را بگوید هرگز گمراه و روسیاه نمی‎گردد.

دعای پایانی خطبه اول

پروردگارا، عبادات ما را در این ماه به شایستگی از ما قبول بفرما. دعاهای ما را به هدف استجابت قرین فرما. توبه‌ی ما را در این ماه از ما بپذیر. امام راحل ما را با اجداد طاهرینش محشور بگردان. به رهبر عزیز انقلاب اسلامی مان توفیق و طول عمر با برکت مرحمت بفرما. مراجع بزرگوار تقلید ما را سلامت و عزت مرحمت بفرما. ما را و فرزندانمان را با مبانی دین و شریعت اشنا بگردان. این ماه پرخیر و برکت، روح تقوی، وحدت و یکپارچگی را در میان ما حاکم بگردان. به رزمندگانمان پیروزی عنایت بفرما. به جانبازانمان سلامت عنایت فرما. به آزادگانمان توفیق بیشتر در جهت کسب رضایت پروردگار عنایت بفرما. به خانواده‎های مکرم شهیدان صبر و اجر کرامت فرما. زائران و مسافران اسلام را سالماً به اوطانشان برگردان. به منتظران ظهور ثبات قدم عنایت فرما. مشکلات فقر و بیکاری و نابسامانی اقتصادی را از جامعه ما ریشه کن بگردان. توطئه‏های دشمنان به خودشان برگردان. در فرج آقایمان، مولایمان، سیدمان، آقایمان تعجیل بفرما.

انّ احسن الحدیث وَ ابلغ موعظه کتابُ الله العزیز.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قُل هَو الله احد *اللهُ الصَمَد *لَم یلِد وَ لَم یولد *وَ لَم یکن لَه کفواً اَحَد *

صدق الله العلی العظیم.

خطبه دوم

اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 «الحمد لله رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعین، بائث الانبیاء والمُرسلین، ثم الصّلوة وَ السلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالمین ابالقاسم مُحمد وَ علی آله الطاهرین، اللهم صل وَ سلم علی سیدنا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه افضلُ صلوة المصلین و علی فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین وَ علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی، علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علیٍ و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخَلفِ القائم المهدی، حججک علی عبادک، و امناءک فی بلادک بهم نتولی و من اعدائهم، نتبرّاَ الی یوم القیامه»

 عباد الله اوصیکم وَ نفسی بتقوی الله

قالَ امیرالمومنین: فالمتقون... قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ»[7]. بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش می‎کنم. امیر مومنان(ع) در خطبه‎ای فرمودند: تقوی پیشگان دارای نفسی عفیف اند، پاکدامنند، حاجاتشون سبک و کم است، انتظارات طولانی ندارند، مردم به خیرشان امیدوارند و جامعه از شرشان احساس امنیت می‏کنند. هیچ موقع متقین تهدید کننده امنیت جامعه نیستند. این کلام بلند امیر المومنان علی (ع) هست. خیلی زیباست من به این جمله اشاره می‏کنم، اهل تقوی اهل خیرند. ماه رمضان است، ماه خیرات و برکات است. کوتاهی نکنیم، همسایگانمان، فقرای محله‎مان، ایتام، مساکین فراموش نشود و خوشبختانه نهادهایی در این سالهای بعد از پیروزی انقلاب به خصوص کمیته امداد مسئولیت سنگینی عهده دار است، همراهی کنید با این عزیزان تا تو شهر ما، تو محل ما، تو روستای ما، تو کشور ما، فقیری پیدا نشود. این کار از شما بر می‎اید. کاری کنیم آزارمان به کسی نرسد. حضرت می‏فرماید که: «وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ» به همسایه اذیت نکنیم، به رفقایمان به جامعه‎‌مون اذیت نکنیم. مایه‎ی دردسر جامعه نشویم.

در این خطبه من به مناسبت‎ها و نکاتی اشاره می‎کنم. اولین مناسبت خود ماه رمضان است. این جمله، جمله‎ی شندیدنی است از نبی گرامی اسلام شاید شنیده باشید، ولی این جمله هر موقع انسان می‎بیند و می‎شنود احساس می‎کند عجب ماه رمضان کم کم دارد سپری می‎شود. حضرت فرمود: «لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَة»[8] می‎گوید: اگر بنده می‏دانست که ماه رمضان دارای چه ویژگی‎هایی است مرتب از خدا تقاضا می‎کرد که کل سال او ماه رمضان باشد. این ارزش ماه رمضانی است که نبی گرامی اسلام در رابطه با ماه رمضان مطرح می‎کند. خودمان را آماده کنیم برای درک فضیلت شب‎های قدر، روح و روانمان را شستشو بدهیم که در شب قدر از خدا تقاضای بخشش گناه نکنیم، بلکه آمرزیده شده باشیم قبل از شب قدر که دعایمان در آن شب استجاب شود. ان شاء الله امیدواریم که تمرین کنیم در دل شب با قرائت قرآن، تلاوت قرآن، استغفار به درگاه پروردگار عالم.

مناسبت دوم، روز دهم ماه مبارک رمضان، روز رحلت بانوی بزرگ اسلام، خدیجه ی کبری سلام الله علیهاست. این بانوی بزرگ، حقاً باید او را اسوه‎ی فضیلت نامگذاری کرد. بهترین یاور پیغمبر بود و با رحلتش پیغمبر را به سوگ نشاند تا آنجا که پیغمبر آن سال را سال حزن و غم نامگذاری کرد. آن چنان حضرت خدیجه آبرو و احترام دارد پیش پیغمبر. این احترام نه به خاطر صرف همسر بودن، بلکه به خاطر ویژگی‎هایی است که خدیجه‎ی کبری دارد. در وصف خدیجه این چنین گفتند: «وَ کانَت خَدیجَةُ اِمراَةً حازمة شريفة لبيبة» [9]. خدیجه‎ی کبری بانوی خردمند و خردورز بود. در اوج فرهیختگی و فرزانگی و اطلاعات وسیع و گسترده، در سخت‎ترین شرایط، دعوت پیغمبر را پذیرا شد. و این نکته، من به تاریخ که نگاه کردم اشک بی اختیار از دیدگانم سرازیر شد. چقدر یار و یاور  پیغمبر. پیغمبر در روزهای اغازین دعوت گاهی توسط مشرکان مورد سنگباران قرار می‎گرفت. پیغمبر را سنگباران می‏کردند تا جایی که پیغمبر به کوههای اطراف مکه پناه می‏برد و خدیجه بی قرار و نارام به دنبال پیغمبر بود که پیغمبر را جایی پیدا کند. در یکی از آن روزها هر چه گشت پیغمبر را ندید، در حالی که صدای او در کوهها طنین انداز بود این چنین صدا می‎زد: آیا کسی هست که از حال نبی اکرم مرا با خبر کند؟ ایا کسی هست که از حال شخصی که به خاطر خدا طرد شده مرا با خبرکند؟ آیا کسی از ابوالقاسم من خبر دارد؟ خدای متعال توسط فرشته‎ی وحی و پیک وحی به پبغمبر ندا داد که پاسخ خدیجه را بده که خدیجه بی قرار دنبال تو در کوه‎های مکه در حرکت است. این عظمت یک بانوست در طرفداری از نبی گرامی اسلام. روزی از روزها یکی از همسران پیغمبر بعد از وفات خدیجه کبری، پیغمبر مرتب به یاد خدیجه بود و این همسر پیغمبر خرده گرفت بر پیغمبر. چرا این همه به یاد خدیجه‎ای؟! پیغمبر فرمود: سه ویژگی در خدیجه بود که در کمتر کسی هست. او روزی که همه به من پشت کردند و کفر ورزیدند ایمان اورد، او روزی که همه مرا تکذیب کردند مرا تصدیق کرد، ان روزی که همه مرا محاصره‎ی اقتصادی کردند امکاناتش را در اختیار ترویج رسالت من قرار داد. آیا به یاد خدیجه نباشم؟!

مناسبت سوم، آتش سوزی مسجدالاقصی است که در سال 1969 میلادی برابر با سی‎ام مرداد سال به دست صهیونیستها 1348 اتفاق افتاد. این روز به نام روز مساجد نامگذاری شده، در این روز بخشی از مسجد الاقصی بوسیله‎ی آن آتش‎سوزی در آتش سوخت و بخشی تخریب شد. ما سفارشی که می‎کنیم به جامعه اسلامی‎مان این است که مساجد پایگاه دین و معنویت است، از مساجد فاصله نگیرید  این مساجد محور پیروزی انقلاب ماست. از مساجد جدا نشویم. این مساجد مرکز پشتیبانی از جبهه‎های مقدس ماست در طول دوران دفاع مقدس است. اگر به سرنوشت خودمان و سرنوشت فرزندانمان و جامعه ی اسلامی مان معتقدیم و نگرانیم، مساجدمان را هم از نظر ساخت وساز آبادان کنیم و هم از نظر حضور. و باز روز بزرگداشت علامه ی مجلسی داریم، ان عالم بزرگ که ان شاء الله خداوند به خاطر خدمات بزرگی که به اسلام کرده و به شیعه کرده او را با پیامبر محشور کند.

موضوع حمله‎ی رضا خان به مسجد گوهر شاد و کشتاری که در انجا واقع شد، داریم. و نشان دهنده‎ی کینه و عداوتی است که حاکمان ظالم نسبت به مردم جامعه‎ی اسلامی ما دارند. و من باز سفارش می‎کنم به اعتبار روز پانزدهم ماه مبارک رمضان که روز اطعام نیازمندان و اکرام ایتام هست، ان شاء الله با همدلی و همراهی این مسیر را دنبال کنیم تا جامعه ی ما احساس آرامش کند.

من به یکی دو موضوع مهم اشاره می‎کنم در بخش پایانی عرایض من، ان شاء الله امیدوارم عنایت کنید. خوب در یکی دو روز گذشته کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی ملاقاتی با رهبر فرزانه‏ی انقلاب داشتند. نکات بسیار مهمی در فرمایشات ایشان بود، شاید من نرسم همه‏ی فرمایشات ایشان را در اینجا تجزیه و تحلیل کنم، لذا به تناسب وقتی که دارم به بخشی از ان اشاره می‎کنم. به بخشی از این بیانات هم به بُعد معنوی و نیازهای معنوی جامعه‎ی ما و مسئولان و کارگزاران اشاره داشتند و هم تحلیل جامعه نسبت به شرایط داخلی کشور و شرایط جهانی داشتند. در رابطه با مسئله‎ی توبه و اِنابه صحبت کردند. اینها نکات کلیدی است که باید سرمشق مسئولان نظام اسلامی ما باشد. فرمود: توبه و انابه برای مسئولان و کارگزاران یعنی بازگشت از راه و فکر غلط، و توجه به پروردگار و لازمه‎اش این است که ما اشکالاتمان را بدانیم، غفلت‎ها و تقصیر‎ها و قصوراتمان را بدانیم. فرمودند: توبه و بازگشت در همه‎ی ابعاد، چه فردی و چه جمعی. بعد آمدند معیارها و مصادیقی را برای تقوا بیان کردند با الهام از دعای مکارم الاخلاق و به نکات بسیار خوبی اشاره کردند. گسترش عدالت، فرو بردن خشم، اصلاح ذات البین، ایجاد وحدت، فرو نشاندن اتش‎هایی که در جامعه وجود دارد، اینها از مصادیق روشن تقواست و گردآوردن افرادی که به هر دلیل از مجموعه‎ی ما جدا شدند. اینها را دوباره به جمعیت ملحق کنیم. و بعد نکته‎ای داشتند، فرمودند: به عنوان یک سیاست اصولی نظام باز روی جذب حداکثری و دفع حداقلی تکیه می‎کنم. منتهی نکته‎ی مهم این بود. نه به هر قیمت، نه به هر بهانه هر کس را به عنوان شعار جذب حداکثری فرا خوانیم. فرمودند بر اساس معیارها و ارزشها و اصول. این که ما سفره ای را پهن کنیم هر کس از هر جا رسید به عنوان جذب دعوت کنیم، این نه، بلکه بر اساس معیارها و ارزشها و اصول. این نکته‎ی کلیدی در فرمایشات مقام معظم رهبری بود که باید مورد توجه قرار بگیرد. ایشان تحلیل جامعی در مورد شرایط جامعه و کشور ارائه کردند و بعد جبهه‎ی ملت ما را، ملت ایران را در مقابل جبهه ی استکبار مطرح کردند و بعد فرمودند جبهه‎ی ملت ایران دارای پیشرفت بوده، ولی جبهه‎ی استکبار دارای افول و بعد آمدند ویژگی‎هایی را مطرح کردند. فرمودند: مخالفت بین ما و آنها مخالفت بنیانی است، آنها حذف نظام اسلامی را میخواهند، همان‎گونه که ما حذف موجودیت اسراییل را. بعد نکات جالبی را اشاره فرمودند. فرمودند: این دو جبهه، یعنی جبهه‎ی استکبار رو به افول است. رژیم صهیونیستی و آمریکا عقبه‏ی مردمی ندارند. در حوادث نظامی سالهای اخیر هر جا قدم گذاشتند، ناکام شدند. در عراق را ببین، در افغانستان را ببین. دچار رکود شدید اقتصادی هستنند، رو به افول اند. سیاست‏های خاور میانه‎ای آنها به شکست انجامیده و امروز امریکاییان و مسئولان دولت امریکا اعتماد به نفسشان را از دست داده اند، اما ما در عرصه‎های مختلف به پیشرفت‎هایی نائل شده‎ایم. فرمودند: شتاب علمی ما امروز یازده برابر شرایط جهانی است. در مسائل معنوی و اجتماعی با اعتماد به نفس مردم ما رو به جلو هستند. ما دارای عقبه‏ی بی‏نظیریم. مسئولین ما هر جا که می‏روند، چه در کشورهای اسلامی، چه غیر اسلامی با استقبال مردم ان جامعه رو به رو می‎شوند، اما مریکایی‏ها را ببینید، صهیونیستها را ببینید و بعد نکته‎ی مهم این بود که امریکایی‏ها سخن از مذاکره مطرح می‎کنند، اما به دنبال فشار اقتصادی، به دنبال تهدید نظامی، به دنبال جنگ روانی، به دنبال ایجاد اختلال سیاسی و خرابکاری در داخل، ما به صراحت اعلام می‎کنیم، این حرف رهبری است و حرف ملت ایران است. ما به صراحت اعلام می‎کنیم: ما در سایه‎ی زور و تهدید مذاکره نمی‎کنیم. ما اهل مذاکره‏ایم، اما نه با آمریکا. دست از تهدیداتش بردارد، دست از تحریم ها بردارد، ژست ابرقدرتی اش را تغییر بدهد، آن موقع ملت ما به عنوان یک ملت آزاده اهل مذاکره است. اما با چنگ و دندان نشان دادن اهل مذاکره نیست. چرخه‏ی سوخت حق طبیعی ماست. و جالب اینجاست که دشمنان ما با این مشکلاتی که ایجاد کردند، دو مسئله را مطرح کردند. یکی اینکه عملاً به ما گفتند ما سوخت به شما نمی‎دهیم، شما بروید به دنبال سوخت 20 درصدی و رفتیم و نکته‏ی دوم به دنیا به اعلی صوت اعلام کردند که ما غربی‎ها افراد مورد اعتماد ملت‎ها و کشورها نیستیم. این دو پیام را با مسئله‎ی مضایقه‎شان نسبت به سوخت رآکتور تهران برای ما نشان دادند. اینها تهدید نظامی می‎کنند. این هم سخن همه‎ی ملت ایران است. گرچه بعید می‎دانیم اینها حماقت کنند، ولی اگر روزی بخواهند تهدیدشان را عملی کنند میدان مقابله‎ی ملت ایران منحصر به منطقه نیست و این مقابله تا جایی که دشمن تصور ان را نکند ادامه پیدا خواهد کرد.

دو نکته‎ی کوتاه، عرضم تمام. سیل پاکستان، سیلی ویرانگر، در هشتاد سال اخیر سابقه نداشته. دو هزار نفر طبق امار رسمی کشته شدند. بیست میلیون نفر اواره شدند. تعداد زیادی از مردم بی پناه الان در اب زندگی می‎کنند. من به عنوان یک برادر کوچک از جامعه‎ی اسلامی‏مان، از کشورهای اسلامی، از جامعه‏ی بین الملل، از دولتمان تقاضا می‏کنم به داد این محرومین جامعه، که هم برادران اهل سنت و هم شیعه در آنها وجود دارند به داد آنها برسید. هلال احمر پیشتاز خدمت هست، نهادهای دیگر حضور دارند. ان شاء الله در این زمینه کمک و همدلی شما همراه آنها باشد.

بحث سوخت گیری نیروگاه اتمی بوشهرهست، که خوشبختانه انشاءالله به فضل پروردگار عالم فردا یک مرحله‏ی مهم ان انجام خواهد شد و این عظمت ملت ایران است و پیروزی ملت ایران و تو دهنی بزرگ به استکبار و ابرقدرتها.

دعای پایانی خطبه دوم

خدایا توفیق بندگی به ما عنایت فرما. شر ابرقدرتها را به خودشان برگردان. معنویت و پاکی را در جامعه‏ی ما نهادینه فرما. روح بلند رهبر فقیدمان عالی است، اعلی بگردان. به مقام معظم رهبر عزیزمان توفیق عنایت بفرما. به مراجع بزرگوارمان عزت عنایت بفرما. همدلی و وحدت را در جامعه‏ی ما حاکم بگردان. در فرج مولایمان تعجیل بفرما.

ان احسن الحدیث و ابلغ الموعظه کتابُ الله العزیز .

اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم.

بسم الله الَرحمن الرَّحیم.

اِنا اَعطیناکَ الکوثر، فَصَل لِربک وَالنحَر، اَن شانئک هُوَ الابتر.

صدق الله العلی العظیم.

 

 

 



.[1]    نهج البلاغه/222.

 

[2] . فرائد السمطین، ج2، ص68

[3] . شيرازى، سيد محمد حسينى، الفقه، السلم و السلام، ص: 635.

[4] . کنز العمال، ج 13، ص 652، رقم 37653.

 

[5] . بحارالانوار، ج43،ص339

[6] . موسوعة أحكام الأطفال و أدلتها؛ ج‌3، ص: 519. بحار الأنوار، ج 75، ص 105، ح 3.

 

[7] . نهج البلاغه/ (خطبه همام) 225

[8] . مجلسى ، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار؛ ج‌93، ص: 346

[9] . سيره ابن هشام ج 1 ص 189

Please publish modules in offcanvas position.