خطبه نماز جمعه قم مورخه 91/05/06

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

مورخ 91/05/06                                                      خطبه شماره 48

 

 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله نحمده وَ نستعینه وَ نستغفره وَ نَستهدیه وَ نؤمن به و نَتوکلُ علیه و نعوذ بالله مِن شُرور انفُسنا و مِن سیئاتِ اعمالنا وَ نشهدُ ان لا اله الا الله وَحده لا شریکَ لَه وَ نُصلی و نُسلم علی حبیبه و نجیبه وَ خیرته فی خلقه حافظ سرِهِ وَ مُبلغ رسالاته بَشیر نعمته و نذیر نقمته سیدنا وَ نبینا حَبیب اله العالَمین اَبِی القاسِم مُحمَد وَ علی آلهِ الطیبینَ الطاهِرینَ المعصومینَ المکرمینَ الهداة المَهدیین وَ لَعن الدائم علی ائدائِهِم اَجمَعین مِن اَلان الی قیامِ یُوم الدین.

 اَلسلامُ عَلَیکَ یا حجةَ الله. السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه و رحمة الله و برکاته».

عباد الله اوصیکم وَ نفسی بتقوی الله

 قالَ امیر المومنین علی ابن ابی طالبٍ علیه اَفضَلُ صلوة المسلین: « أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي هُوَ وَلِيُّ ثَوَابِكُمْ- وَ إِلَيْهِ مَرَدُّكُمْ وَ مَآبُكُمْ فَبَادِرُوا بِذَلِكَ قَبْلَ الْمَوْتِ- الَّذِي لَا يُنْجِيكُمْ مِنْهُ حِصْنٌ مَنِيعٌ وَ لَا هَرْبٌ سَرِيعٌ»[1] بندگان خدا، خودم و شما را به تقوای الهی سفارش می‎کنم. کلام نورانی امیرالمومنین در رابطه با تقوی این است. فرمود: بندگان خدا تقوی الهی را پیشه کنید، خدایی که ثواب اعمال شما به دست اوست. بازگشت شما هم به سوی اوست. قبل از اینکه مرگ فرا برسد. مرگی که هیچ دژ مستحکمی و هیچ فرار شتابانی مانع از آن نیست. هیچ فرار شتابانی مانع از مرگ نیست. پس قبل از این که مرگ فرا برسد از امروزتان برای آن روز توشه بردارید.

در خطبه‎ی اول معمولاً سخن ما پیرامون سیره‎ی نورانی خاندان نبوت و سیره‎ی نورانی اهل بیت بوده است. دهم این ماه مصادف است با رحلت بزرگ بانوی جهان اسلام حضرت خدیجه‎ی کبری سلام الله علیهاست. کمتر پیش آمده بود که در مجامع عمومی درباره‎ی شخصیت این بزرگ بانو سخنی گفته باشم. امروز احساس کردم از آن جا که این شخصیت برای نبی اسلام بسیار ارزشمند بوده و بعد از رحلت او چون به فاصله سه روز رحلت ابوطاب اتفاق افتاد پیامبر آن سال را به نام عام الحزن یعنی سال غم و مصیبت نام‎گذاری کرد. این جایگاه خدیجه‎ی کبری است. خدیجه‎ی کبری سلام الله علیها تعبیری پیغمبر در رابطه با او دارند. می فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ أَرْبَعاً مَرْيَمَ وَ آسِيَةَ وَ خَدِيجَةَ وَ فَاطِمَةَ‌»[2] این چهار زن برگزیدگان خدای متعال‎اند. هم مریم و هم آسیه و هم خدیجه و هم فاطمه. یکی از همسران رسول الله نقل می‎کند. می‎گوید: پیامبر همیشه به یاد خدیجه بود، استغفار می‎کرد برای خدیجه، از او یاد می‎کرد. من حسد بردم، گفتم خداوند بهترین را جایگزین او کرده است، یعنی خود او. پیغمبر فرمود: چه می‎گویی؟ این جمله‎ی پیغمبر است در وصف خدیجه‎ی کبری. «خَديجَةُ وَ أيْنَ مِثْلُ خَديجَةَ» کجا مثل خدیجه پیدا میشود؟ «صَدَّقَتْني حِينَ كَذَّبَني النَّاسُ وَ وَازَرَتْني عَلي دينِ اللهِ وَ أعانَتْني بِمالِها»[3] آن روزی که همه به ما پشت کردند، تکذیب کردند، از سر دشمنی وارد شدند خدیجه در کنار من قرار گرفت. دین مرا خدیجه کمک کرد به من برای رونق آن. تمام کمک مالی‎اش را خدیجه یکجا به پای من ریخت. آیا می‏شود کسی را با خدیجه مقایسه کرد؟ مطلب دیگری که در رابطه با خدیجه ی کبری سلام الله علیهاست بصیرت و آگاهی اوست. که به تعبیر یکی از مورخین جمله‎ی جالبی در رابطه با خدیجه دارد. «کانَت خدیجةُ اِمراةً عاقلةً شریفه»[4] خدیجه زنی عاقل، شریف و بزرگوار بود و ما این را هنگامی که پیشنهاد ازدواج به پیامبر می‏دهد از جملات و واژه‏هایی که به کار برده به خوبی می‏توانیم عظمت خدیجه را بشناسیم. و این پیام، پیام روشنی است برای جامعه‏ی امروز ما، برای دخترانی که گاهی دچار عشق مجازی می‎شوند، بدون معرفت و شناخت و بدون اینکه نگاه ارزشی به قضایا داشته باشند در وادی ازدواج وارد می‎شوند و بعد معلوم نمی‎شود پایان کار کجاست. جملاتی که حضرت خدیجه خطاب به پیامبر به کار برده خیلی جالب است. یَابنَ عم، پسر عموی من. چون قرابتی بین پیامبر و خدیجه وجود داشته، از یک قبیله و یک طایفه اند. « «انى رغبت فيك لقرابتك منى و شرفك فى قومك و امانتك عندهم و حسن خلقك و صدق حديثك»[5]. خیلی زیباست. می‎گوید: علت این که من به تو دل بستم و می‎خواهم با تو ازدواج کنم یک) به خاطر خویشاوندی است. دو) به خاطر شرافت و امانتداری توست. نگاه‎ها ارزشی است. خوب دقت کنید مال و ثروت در اینجا مطرح نیست. به خاطر اخلاق نیک توست، به خاطر راستگویی توست. اینها معیارهای انتخابی شوهر است. در جامعه‎ی ما کلام خدیجه باید الگو بشود. شوهر راستگو، شوهر امانتدار، شوهر برخوردار از حسن خلق اینها ملاک انتخاب شریک برای زندگی است. ویژگی دیگر خدیجه‎ی کبری سلام الله علیها ایمان و اسلام پایدار خدیجه به پیامبر هست. امیر المومنین تعبیر جالبی دارد. می‎گوید در روزهای تنهایی پیغمبر، ما سه نفر بودیم. « لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه واله وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا»[6] در اسلام خانه‎ی واحدی وجود نداشت. جز خانه‏ی واحدی که درش پیغمبر بود به عنوان یک مسلمان، خدیجه بود به عنوان یک مسلمان و بعد می‎فرماید من که سومین آنها بودم. هم علی جایگاه خودش را در این جمله بیان می‏کند و هم جایگاه خدیجه‏ی کبری سلام الله علیها را بیان می‎کند. یک خانه‏ی اسلام و سه نفر زیر این سقف قرار گرفته‏اند و مسلمانند در آن جامعه. خدیجه‏ی کبری در عین حال که مفلس و دارایی‎های فراوانی داشت که ورقة بن نوفل بعد از اینکه این دارایی‎ها را خدیجه تقدیم پیغمبر کرد آمد بین زمزم و مقام ابراهیم، با صدای بلند اعلام کرد: « اَیُها العَرب» بدانید این نکته را خدیجه آن چه داشت، من شاهد می‎گیرم شما را، غلامان و کنیزان و املاک و هدایا و همه‎ی آن چه را که داشت همه را یکجا به محمد داد و پیامبر هم از او پذیرفت، شما را گواه می‎گیرم. این خدیجه با همه‎ی آن امکانات موقعی که مواجه با پیغمبر می‏شود این جمله را مطرح می‎کند، این هم درس آموز است برای جامعه‎ی امروز ما که هنر زن و شوهر صمیمی با هم زندگی کردن است چه زن مال و دارایی داشته باشد، چه شوهر. این جمله‎ی کوتاه را باید با طلا نوشت. به پیامبر خطاب می‎کند: « البیتُ بیتُک وَ انا اَمَتُک»[7] خانه خانه‎ی توست. یعنی همه‎ی آن‎چه که من به تو دادم مال توست، تازه خانه هم مال توست. وَ انا اَمَتُک. و من به عنوان یک کنیز در اختیار تو هستم. این درسی است برای دختران جامعه‎ی ما که امروز ازدواج می‎کنند، فخر فروشی نکنند، دچار غرور منفی نشوند، کنار شوهر صمیمی زندگی کنند، مال و اموال پدر و مادر را هم به رخ نکشند. تازه خدیجه خودش دارای این همه امکانات بود. خدیجه‎ای که در رفاه و آسایش زندگی می‎کرد. خدیجه هم حامی رسالت بود و هم محب امامت. خیلی جالب هست! شاید کمتر این مسئله را شنیده باشید. حامی رسالت است. می‎بینیم خدیجه‎ی کبری در سخت‎ترین شرایط، در محاصره‎ی اقتصادی شعب ابیطالب کنار پیغمبر است. یعنی رفاه را رها کرده، آسایش را رها کرده با یک نگاه ارزشی مشکلات را تحمل می‎کند. یعنی موقعی که پای ارزشها به میان می‎آید، پای هدفهای مقدس به میان می‎آید انسانهای هدفمند و ارزشی مشکلات را به جان می‎خرند و تحمل می‏کنند و در راه رسیدن به هدف ایستادگی می‎کنند. چراغ سبز به دشمن نشان نمی‎دهند تا دشمن احساس کند عجب در این برنامه پیروز شده است. خدیجه در شعب ابی طالب چراغ سبز به دشمن نشان نمی‎دهد و این نشانه‏ی عظمت خدیجه است و این چهار زنی که آن همه توصیف و تعریف ازآنها شده انسان موقعی که نگاه می‎کند می‎بیند به خاطر اطاعت از پیشوای زمانشان و رهبر زمانشان است. آسیه در کنار موسی، مریم در کنار عیسی و پایه‎های رسالت عیسی را بنیان نهاد. و فاطمه در کنار امیر المومنین و خدیجه در کنار رسول الله و جالب این است که من این مطلب را بگویم علاوه بر این که حامی رسول الله است و زخم زبانهایی که به پیغمبر می‎زنند، سنگ باران می‏کنند پیغمبر را و او مدارا می‏کند زخم‏های پیغمبر را. اما موقعی که پیامبر اکرم و نبی اکرم این جمله را خطاب کرد. جمله، جمله‎ی جالبی است: « یا بَنی عبدالمطلب ان هذا اَخی وَ وَصیی وَ خَلیفتی فیکُم»[8]. این جمله را خطاب به آنها، بعد به صورت ویژه خطاب به حضرت خدیجه کبری پیغمبر فرمود. خیلی جالب است! «یَا خَدِیجَةُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاكِ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی »این را خطاب به خدیجه کرد. این جانشین من هست. این مولای توست خدیجه. خدیجه چه زیبا حمایت از امام می‎کند. ولایت مداریشو نشان می‎دهد. « قَالَتْ صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ »  درسته. «قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ »از همین امروز من با علی بیعت کردم بر اساس آنچه تو فرمان دادی . یک زن حامی رسالت، محب ولایت و ولایت مدار. « أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً»[9]. خوب سخن در این عرصه فراوان است، ولی جمله‌ی پایانی من در این بخش این است که آن چنان جایگاه خدیجه اوج گرفته که موقعی که زخم‎های پیغمبر را دارد مداوا می‎کند پیغمبر به او می‏فرماید: خداوند به تو سلام رسانده است. پاسخ خدیجه زیباست. می‎فرماید: «وَاللهُ هُوَ سلام وَ مِنهُ سلام وَ علی جبراییل سلام وَ عَلیکَ یا رسول الله السلام و رحمت الله وَ برکاته»[10].

دعای پایانی خطبه اول

«ان الله یامُرُ بالعَدلِ وَ الاِحسان وَ ایتاءِ بالقُربی وَ ینهی عَنِ الفَحشاء وَ المُنکَر وَ البغی یَعظکُم لعلَکُم تَذَکَرون» پروردگارا ما را در مسیر اهل بیت قرار بده. حضرت امام راحل را با انبیاء و اولیاء الهی محشور گردان. به سکّاندار کشتی انقلابمان، رهبر فرزانه‎ی انقلابمان عزت روز افزون مرحمت فرما. به مراجع بزرگوارمان صحت و سلامت عنایت فرما. شهدای عزیزمان را با شهدای کربلا محشور گردان. به جانبازانمان، به رزمندگانمان، به آزادگانمان عزت عنایت فرما. به بانوانمان عفت و به جوانانمان غیرت دینی عنایت فرما. به بیمارانمان شفا، به نیازمندانمان رفع گرفتاری، به زائران و مجاوران حسن عاقبت مرحمت فرما. در فرج مولایمان تعجیل بفرما.

«انّ احسن الحدیث و ابلغ موعظه کتابُ الله العزیز».

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 بسم الله الرحمن الرحیم

 قُل اعوذُ برب الناس *ملِک الناس * اِله الناس * من شرالوسواس الخناس* الذی یوسوسَ فی الصدور الناس* مِنَ الجنة و َالناس

 صدق الله العلی العظیم.

خطبه دوم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 بسم الله الرحمن الرحیم

 «الحمد لله رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعین، ثم الصّلوة والسلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالمین ابالقاسم مُحمد و علی آله الطیبین الطاهرین، اللهم صل و سلم علی سیدنا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه افضَلُ صلوة المسلین و علی فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی، علی بن الحسین سید العابدین و الامام العارفین و علی محمد بن علی الباقر و علی جعفر بن محمد ابن الصادق و علی موسی بن جعفر الکاظم و علی بن موسی الرضا المرتضی و علی محمد بن علیٍ الجواد و علی علی بن محمد الهادی و علی الحسن بن علی العسکری و علی حجت القائم المَهدی ، حججک علی عبادک، و امناءک فی بلادک بهم نتولی و من اعدائهم، نتبرّاَ الی یوم القیامه» السلام علیک یا فاطمه یا بنت موسی بن جعفر اشفعی لنا فی الجنه فان لک عند الله شانا من الشان .

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله

 قالَ امیرالمؤمنین: « إنّ من فارق التّقوى أغرى‏ باللّذّات‏ و الشّهوات و وقع فى تيه السّيّئات و لزمه كثير التّبعات»[11]. بندگان خدا در این خطبه‎ی دوم هم شما را به تقوای الهی سفارش می‎کنم. سخنی امیرالمومنین دارند شنیدنی است. می فرماید: بندگان خدا شما را به تقوی سفارش می‎کنم، کسی که از تقوی فاصله بگیرد فریفته‎ی شهوت‎ها و لذت‎ها می‏شود. یعنی آدم یا جایش در مسیر تقوی‏ست یا جایش تو مسیر لذتها و شهوات‏ است. آدمی که با تقوی نبود در مسیر لذتها و شهوات است. و انسان در سرگردانی گناهان مبتلا می‎شود. غرق در گناه می‎شود و تبعات دیگری دامن گیر انسان می‎شود.

در خطبه‎ی دوم به مناسبت‎ها و نکاتی اشاره می‎کنم. اولین مناسبت ماه مبارک رمضان است. چند روز سپری شده است، اول به خودم می‎گویم، نمی‏دانیم قدر این ماه را دانسته‎ایم یا مثل روزهای عادی با آن برخورد کرده‎ایم؟ ماه رمضان ماه نزول قرآن است. با قرآن انس بگیریم. کلامی وجود مقدس پیامبر دارند. می‎فرمایند: «یا اَحَبَّ اَحَدُکُم اَن یُحَدِثَ رَبَّه فَلیَقراءِ القرآن». اگر می‎خواهید با خدا حرف بزنید قرآن بخوانید، دوست دارید با خدا حرف بزنید قرآن بخوانید. کی دوست ندارد با خدا حرف نزند؟ پس بنابراین قرآن‎های ما تو اتاق‎ها و طاقچه‏ها نباید گرد و غبار بخورد. تعبیری وجود مقدس امام مجتبی دارند می‎فرمایند: ماه رمضان ماه مسابقه بین بندگان خداست. « إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضَانَ‏ مِضْمَاراً لِخَلْقِهِ‏ فَيَسْتَبِقُونَ فِيهِ بِطَاعَتِهِ إِلَى مَرْضَاتِه‏»[12] مومنین در ماه رمضان مشغول مسابقه اند. این مسابقات دنیایی را می‎بینید که هر که تلاش می‏کند جلو بیفتد، برنده بشود، جایزه بگیرد. ما هم در ماه رمضان باید تو این مسابقه نفر اول اعلام بشویم. در سایه‎ی اطاعت رضایت خدا را به دست بیاوریم. ماه آمرزش گناهان است. پرونده‏مان سنگین است، سبک کنیم. روز آخر ماه رمضان، روز عید فطر فرشتگان همراهمان که به پرونده‎مان نگاه می‏کنند بگویند: «الحمد الله». این توبه‎ها، این درک فضیلت شب قدر، سبک شد این پرونده. از این فرصت‏ها استفاده کنیم. امام سجاد، ما که امام سجاد نمی‏شویم. از گوینده تا شنونده. تعبیر این است که ««كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهما السلام إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ» . وجود مقدس امام سجاد موقعی که ماه رمضان می‏آمد« لَمْ يَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ التَّسْبِيحِ‌ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّكْبِيرِ »[13] من یادم نرفته حضرت امام قدس الله نفس الزکیه، مسئولین می‎گفتند ماه رمضان ملاقات می‏رفتند و بازدید و امثال و ذلک. می‏گفتند امام می‏فرمود: نخیر، من کار دارم. به ایشان فرمودند چه کاری؟ فرمودند: کاری بالاتر از روزه، کاری بالاتر از عبادت، کاری بالاتر از دعا؟  لذا در طول ماه رمضان، جز در موارد خیلی استثنایی کل برنامه‏های امام تعطیل بود. چون کار پیدا شده، دیگر کار دیگری جایگزین نمی‏شود.

مناسبت دوم، روز ششم مرداد برابر با هفتم رمضان روز نماز جمعه است. خوب به حمد الله حضور مردم ما در سراسر کشور مایه‎ی عزت جامعه‏ی اسلامی است. من یک جمله فقط عرض می‏کنم. اینجا پایگاه دین خداست. این جا پایگاه انقلاب است، سعی کنید جای شما در این پایگاه دین و انقلاب خالی نماند.

مناسبت بعدی روز یازده مرداد، سالگرد شهادت مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری است. پرونده‏ی این عالم، این مجتهد زیباست. عالمی است که نشان داد در مقابل توطئه‏ی بیگانگان سکوت نمی‏کند. بالای دار می‎رود حرف خودش را مطرح می‏کند. اگر یک مسیری در جامعه‏ی ایجاد شده که سرنوشت کشور را، دین را و شریعت را به سمت دیگری می‏برد و امر دائر است بین ماندن و بین مرگ، مرگ را انتخاب می‎کند. این هویت یک عالم زمان شناس است. شیخ فضل الله نوری مرگ را انتخاب کرد تا ننگ انتخاب نکند. بین مرگ و ننگ، مردان خدا مرگ را انتخاب می‏کنند.

 در این هفته‏ایی که در آن قرار داریم دیدار بسیار مهمی بین مسئولان نظام با رهبر فرزانه‏ی انقلاب بود. هر ساله این دیدار و ملاقات انجام می‏گیرد و نقطه نظرات رهبر فرزانه‏ی انقلاب چراغ راه هم مردم است و هم مسئولان. خیلی سخن طولانی است. شما از صدا و سیما و رسانه‏ها کم وبیش شنیده‎اید. من به چند نکته‎ی کلیدی اشاره می‏کنم. جان مایه‏ی کلام رهبری در این جمله خلاصه می‏شود که: آرمان‏گرایی و واقعیت‏بینی قابل ترکیب اند. می‏شود انسان هم آرمان‎گرا باشد، هم واقعیت بین. منتهی باید مواظب باشیم برای ما واقعیت سازی نکنند. گاهی خواسته‏های نفسانی‏مان واقعیت‏هایی را برامون درست کند و گاهی امپراطوری رسانه‏ایی برای ما واقعیت درست کند. آنجا که پای واقعیت است آرمان‏ها می‏توانند سازگاری داشته باشند. استقلال سیاسی، استقلال سیاسی، عزت اینها هم می‏تواند آرمان یک ملت باشد، هم می‏تواند یک واقعیت باشد. نکته‏ی دیگری که رهبر فرزانه‏ی انقلاب به آن اشاره کردند این است که ما اگر به توانمندی‏هامون تکیه کنیم ظرفیت بسیار بالایی داریم. مواظب باشیم دشمن خودش را بزرگ جلوه ندهد و ما را کوچک. واقعیات نظام جمهوری اسلامی تو این سی و سه سال ما رشد کردیم، تعارف هم ندارد. البته دشمن هم در این که طراحی می‏کند، در این که نقشه می‎کشد، در این که بحران اقتصادی درست می‏کند یک واقعیت است. ولی من به شما مردمی که در اینجا هستید و به مردمی که صدای مرا می‎شنوید. همان حرفهای دوران دفاع مقدس می‎خواهم بزنم. اجازه هست. و آن حرف این است. تو اون هشت سال خم به ابرو نیاوردیم، نه تنها خم به ابرو نیاوردیم فرزندانمون را هم فرستادیم به جبهه. و فرزندانمون به شهادت رسیدند. خانواده‏ی یک شهید داریم تا پنج شش شهید. «هَنی اَنَکُم». امروز دشمن با این فشار اقتصادی می‏خواهد روی بازار ما اثر بگذارد، روی ذهنیت مردم ما اثر بگذارد که بین انقلاب و بین مردم فاصله ایجاد بکند. تو ذهن کسی خطور بکند عجب چرا این انقلاب را پذیرفتیم؟ این مشکلات داشت! شنیدید خدیجه‎ی کبری با اون همه امکانات چه کرد؟ در شعب ابی طالب کنار پیغمبر ماند. امروز دشمن طراحی دارد می‎کند، سخن رهبری این بود. من وظیفه‏ام این هست این سخن را با بیان خودم منتقل کنم. سخن رهبری این بود که می‎خواهند مردم را از نظام جدا کنند. آن چنان مشکلات را برای مردم درست کنند که مردم یک ذهنیت پیدا کنند. حرف بنده و عرض بنده این است ما هر کداممون در منزل، در خیابان، در کارخانه، در محل کار باید به منزله‏ی یک سرباز مدافع انقلاب و نظام باشیم و جلوی نفوذ فکر و اندیشه و اراده‎ی دشمن را بگیریم. مردم تصور نکنید روحانیت شما، خطبای جمعه‎ی شما از گرانی مردم بی اطلاعند. ما تو متن جامعه ایم. اما سخن این اسن تعبیری مقام رهبری داشتند در یک جلسه‎ی دیگری، ما در دقیقه‎ی 90 قرار داریم، هم دوستان به ما نگاه می‎کنند و هم دشمنان. اگر تو این دقیقه‎ی 90 محکم ایستادیم چراغ سبز به دشمن نشان ندادیم از این گردنه هم مثل سی و سه سال گذشته از این گردنه‏ها عبور خواهیم کرد. این یک واقعیت انکار ناپذیر است. اما اگر کمی سست شدیم، شهدایمان یادمون رفت، جبهه یادمون رفت، انقلاب یادمون رفت، این مسائل زندگی روزمره اصل شد برای ما دشمن روز خوشحالی اوست. این را باید توجه داشته باشیم. اما معنای این حرفهای من این نیست که دولت و مسئولین مسئولیت ندارند، نه اونها مسئولیت خودشان را باید عمل کنند، تلاش کنند، دغدغه‎ی جدی مردم را داشته باشند و ما می‏خواهیم مردم در رفاه در آسایش باشند و کوچکترین مشکل نداشته باشند. اما حرکت بزرگ، کار بزرگ، یک روز مرزهای جغرافیایی ما شلمچه بود و مهران و قصر شیرین بود. امروز مرز ما امریکای لاتین است و تبعاً دشمن چنین مرزی را برای ما نمی‏پذیرد.

نکته‏ی دیگری را که می‏خواهم عرض بکنم در اینجا و نکته‎ی مهمی است راجع به مسئله‎ی انفجاراتی است که در روز دوشنبه‏ی خونین در عراق پیش آمد. سوال اینه که این همه توطئه برای چی؟ چند جهت دارد. دولت عراق دولت مستقلی است. نمی‎خواهد باج به کسی بدهد. اینها این دفعه هم کردها را نشانه گرفته اند. هم شیعیان را نشانه گرفتند و هم اهل سنت را نشانه گرفتند. اینها می‎خواستند تو توطئه‏ایی که در سوریه دارند عراق را کاملاً درگیر کنند و دولت عراق اعلام کرد ما وارد این بازی نمی‎شویم. لذا اینها اهدافشان، کینه‎هایشان را سر مردم عراق دارند خالی می‏کنند، ولی من اعلام می‏کنم از زبان مردم عراق می‎توانم اعلام کنم، مردمی که همه‎ی ناملایمات را می‏توانند تحمل بکنند. هرچه این فشارها و این ترورها بیشتر بشود رابطه‎ی مردم و مسئولین بیشتر می‏شود و دشمن را ناکام خواهند گذاشت.

مسئله‎ی دیگر راجع به مسئله‎ی میانمار هست. حادثه‎ی تلخ، حادثه‎ی که قلب هر انسان مسلمان و حتی غیر مسلمانی را هم به درد می‎آورد. صحنه‎ها تکان دهنده است. گاهی سیمای جمهوری اسلامی بعضی صحنه‎ها را سانسور می کند. از قتل فجیع مسلمانان، زن و کودک. دولت میانمار می‎گوید اینها مهاجرند. ارتش به کمک کسانی که جنایت آفریدند شتافته ولی متاسفانه مجامع بین المللی مثل همیشه سکوت می‏کنند. اگر چهار تا اسراییلی تو فلان نقطه‎ی دنیا کشته شوند، نشست، قطعنامه، محکومیت ولی گویا مسلمانان انسان نیستند! اما بدانید اینها عقده برای مردم دنیا خواهد شد و روزی این مجامع شما را در هم خواهند پیچید و ساختار جدیدی را بنا خواهند نمود.

 و نکته‎ی آخر راجع به سوریه است. انفجار، طراحی، شورش، اشغال شهر، به چه جرم؟ به جرم همراهی با مقاومت! جناب سید حسن نصراله در نطق یکی دو هفته‎ی قبلش اعلام کرد که این سلاحهایی را که ما به سمت اسراییل فرستادیم بخش قابل توجهیش را سوریه به ما داده است. یعنی خواست به فلسطینی ها بگوید نکند توی این غوغا طرف دشمنان سوریه را بگیرید. سوریه پایگاه مقاومت است. خواست به عربهایی که هنوز درگیر تبلیغات دشمنان نشدند و تحت تاثیر دشمنان قرار نگرفته اند بگویند سوریه یک جایگاه قوی در بعد مقاومت دارد کنار حزب الله است و کنار مردم غزه است. نکند تو این فضای غبار آلود شما هم در این فتنه داخل بشوید. این پیام را به کل دنیا و به کل عرب و به کل جهان اسلام سید حسن نصراله ابلاغ کرد. سوریه با ماست. بنابراین بشار اسد اگر مورد تهدیده به خاطر همراهی با مقاومته. البته ما همیشه گفته‎ایم، الان هم می‏گوییم اصلاحات باید انجام بگیرد، مشکلات مردم باید حل بشود ولی معنایش این نیست که کشور مورد هجمه قرار بگیرد. ان شاء الله امیدوارم تمام مسلمانان عالم و تمام کسانی که به پای اسلام ایستاده‎اند خداوند متعال زمینه‎ی نصرت آنان را فراهم سازد.

دعای پایانی خطبه دوم

«اللهم الغفر للمونین وَ المومنات وَ المسلمین وَ المسلمات الاحیاءَ منهم وَ الاموات . ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة الحسنه وقنا عذاب النار».

پروردگارا به امام راحل‏مان روح و رضوان عنایت بفرما. به مقام معظم رهبر عزیز انقلاب‎مان عزت روز افزون مرحمت فرما. به مردم خوب ما، عزیزما، بزرگوار ما شکیبایی، بردباری، ایستادگی، مقاومت عنایت فرما. توطئه‎های دشمنان به خودشان برگردان. به مراجع بزرگوار تقلیدمان سلامت مرحمت فرما. به رزمندگان، پیروزی به آزادگان، عزت و به جانبازان سلامت مرحمت فرما. در فرج آقایمان، مولایمان، صاحب اصلی مان حضرت بقیة الله تعجیل بفرما.

«ان احسن الحدیث و ابلغ الموعظه کتابُ الله العزیز».

اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم.

بسم الله الَرحمن الرَّحیم.

اِنا اَعطیناکَ الکوثر، فَصَل لِربک وَالنحَر، اَن شانئک هُوَ الابتر.

صدق الله العلی العظیم.

 

 



[1] . مجلسى ، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج‌86، ص: 234

[2] . اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج‌96، ص: 383

[3] . سفينة البحار، ج1، باب خاء، ص 380

[4] . تاريخ خميس، ج 1، ص 263

[5] . اسدالغابة، ج 5، ص 434.

[6] . نهج البلاغه/300

[7] . بحارالانوار ج 17 ص 309

[8] . محمد بن جریر الطبری، تاریخ الامم والملوك ،ج 2، ص 217 . علامه امینی، الغدیر، ج 3، ص 394 و 395.

[9] . بحارالأنوار ج : 18 ص :234.

[10] . مجلسي، محمدتقي؛ بحار الانوار ، بيروت ، مؤسسه الوفاء ،1404ه. ق ، ج16،ص7.

[11] . غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص241

[12] . بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏75 ؛ ص110

[13] . كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - دار الحديث)، ج‌7، ص: 440

Please publish modules in offcanvas position.