فصلٌ فی المطهّرات 95/03/08

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                        تاریخ: 8  خرداد 1395

موضوع جزئی: مستثنیاتِ از مطهِّرات                                                                    مصادف با: 21 شعبان  1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                             جلسه: 80

                                          

  «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

بررسی مورد هفتم

عبارت «إن قال بكل قائل» که در انتهای مسأله 388 آمده است، مختص مورد هفتم نیست، بلکه شامل همه موارد هفت گانه می‎شود.

هفتمین موردی که مرحوم سید (ره) آن را از دایره مطهرات خارج کرده است، دباغی پوست میته است. گفته شده است که شهرت عظیمه نسبت به این مسأله (عدم مطهِّریت دباغی پوست حیوان میته) وجود دارد و حتی از کتب انتصار مرحوم سید مرتضی (ره)، خلاف مرحوم شیخ (ره)، غنیه ابن زهره (ره)، نهایه و ذکری، این طور برداشت می‎شود که نسبت به مسأله عدم مطهریت دباغی پوست حیوان میته، اجماع وجود دارد.

البته در این میان، عده‎ای از جمله ابن جنید، به مطهِّریتِ دباغی پوست میته، قائل شده‎اند و در مقام بیان دلیل کلام خود گفته‎اند که زمانی که یک شیء نجس می‎شود، به سبب رطوبت‎های به یکدیگر متصل، نجاست به همه قسمت‎های جسم سرایت می‎کند، اما زمانی که پوست، دباغی می‎شود، اتصال رطوبت‎ها خود به خود از بین می‎رود لذا به طهارت پوست حکم می‎شود. این عده برای اثبات کلام خود، به روایاتی نیز تمسک کرده‎اند که از آن جمله می‎توان به روایت ذیل اشاره کرد:

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، فِي جِلْدِ شَاةٍ مَيْتَةٍ يُدْبَغُ فَيُصَبُّ فِيهِ اللَّبَنُ أَوِ الْمَاءُ فَأَشْرَبُ مِنْهُ وَ أَتَوَضَّأُ؛ قَالَ (ع): «نَعَمْ»[1].

حسین بن زراره از امام صادق (ع) درباره پوست گوسفند مرده که دباغی شده است و شیر یا آب در آن ریخته می‎شود، سؤال کرد که آیا می‎توان از آن خورد یا وضو گرفت؟ حضرت (ع) فرمود: «بله».

البته روایت مذکور، این‎گونه نیز بیان شده است:

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، فِي جِلْدِ شَاةٍ مَيْتَةٍ يُدْبَغُ فَيُصَبُّ فِيهِ اللَّبَنُ أَوِ الْمَاءُ فَأَشْرَبُ مِنْهُ وَ أَتَوَضَّأُ؛ قَالَ (ع): «نَعَمْ» وَ قَالَ: «يُدْبَغُ فَيُنْتَفَعُ بِهِ وَ لَا يُصَلَّى فِيهِ»[2]. در این روایت، هرچند حضرت (ع) قائل به جواز خوردن و وضو گرفتن شده‎، ولی در پایان فرموده است که اگر این پوست به عنوان لباس استفاده شود، نمی‎توان در آن نماز خواند.

دو اشکال بر کلام مذکور وارد است.

اولین اشکال این است که گفته شده است که اتصال رطوبت‎ها و زوال این اتصال بعد از دباغی، صرفاً یک امر استحسانی است و امر استحسانی در مکتب و مذهب شیعه جایی ندارد، بلکه استحسان تنها برای عامه است.

دومین اشکال نیز این است که روایات مذکور، مورد اعراض واقع شده‎اند [، یعنی اصحاب به این روایات عمل نکرده‎اند] و به روایات معرض عنه ترتیب اثر داده نمی‎شود. به علاوه، روایات مذکور، با اجماعات سازگاری ندارد و مخالف با اجماعات است. همچنین، مرحوم علامه (ره) در رابطه با این روایات در کتاب تذکرة الفقهاء نوشته است: «الحديث ممنوع لما تواتر من النقل عن أهل البيت عليهم السلام من منع ذلك»[3]. ایشان فرموده است که از ناحیه اهل بیت (ع) روایات متواتره‎ای وارد شده‎اند که دباغی جزء مطهرات نیست. از کتاب ذکری نیز همین مطلب برداشت می‎شود.

نتیجه

با توجه به مطالبی که ذکر شد، همه موارد هفت‎گانه که مرحوم سید (ره) به آنها اشاره کرده است، به جز در برخی از موارد ضعیف، از مطهِّرات محسوب نمی‎گردند.

مسأله 389: «يجوز استعمال جلد الحيوان الذي لا يؤكل لحمه بعد التذكية و لو فيما يشترط فيه الطهارة و إن لم يدبغ على الأقوى؛ نعم، يستحب أن لا يستعمل مطلقا إلا بعد الدبغ»[4].

به نظر مرحوم سید (ره)، پوست حیوانات غیر مأکول‎اللحم بعد از تذکیه [ذبح شرعی] قابل استفاده می‎باشد و این مسأله در رابطه با مواردی که در آنها شرطِ طهارت وجود دارد [، مثل نماز] نیز صادق است. ایشان (ره) در ادامه فرموده است که حتی اگر حیوان تذکیه شده باشد، اما پوست آن دباغی نشده باشد، علی الاقوی مانعی برای استعمال این پوست وجود ندارد؛ هرچند احتیاط این است که از این پوست، مطلقا اجتناب شود [خواه طهارت، در استعمال شرط باشد یا شرط نباشد] مگر اینکه استعمال آن بعد از دباغی باشد.

کلام آقای خویی (ره) ذیل مسأله 389

مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با این مسأله فرموده است که مرحوم سید (ره) تنها یک فرع را در این مسأله مطرح کرده است؛ در حالی که در رابطه با این مسأله سه فرع قابل ذکر و بررسی است:

فرع اول: اگر حیوان غیر مأکول‎اللحم تذکیه نشده باشد [مثلاً بر اثر بیماری بمیرد یا ذبح شرعی نشده باشد]، آیا استعمال پوست آن جایز است یا جایز نیست؟

فرع دوم: استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم بعد از تذکیه و قبل از دباغی، چه حکمی دارد؟

فرع سوم: استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم بعد از تذکیه و دباغی، چه حکمی دارد؟

در رابطه با فرع اول، مرحوم آیت الله خویی (ره) در بحث نجاسات و مسائل مربوط به انتفاع میته، قائل به جواز انتفاع از میته شده است، ولی نسبت به خرید و فروش میته اشکال وارد کرده است.

در رابطه با فرع دوم، اقوال و دیدگاه‎های متفاوتی وجود دارد که در ذیل به آنها اشاره می‎شود.

قول اول: مرحوم شیخ طوسی(ره) در مبسوط و خلاف و مرحوم سید مرتضی (ره) در مصباح قائل به این نظر شدند که استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم قبل از دباغی حرام است و نمی‎توان از آن استفاده کرد. در کتاب ذکری این نظر به مشهور نسبت داده شده است.

این بزرگان در مقام بیان دلیل کلام خود به شهرت و روایت ذیل استناد کرده‎اند:

عَنْ أَبِي مَخْلَدٍ السَّرَّاجِ؛ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ مُعَتِّبٌ، فَقَالَ: بِالْبَابِ رَجُلَانِ؛ فَقَالَ (ع): «أَدْخِلْهُمَا»؛ فَدَخَلَا؛ فَقَالَ أَحَدُهُمَا: إِنِّي رَجُلٌ سَرَّاجٌ أَبِيعُ جُلُودَ النَّمِرِ؛ فَقَالَ (ع): «مَدْبُوغَةٌ هِيَ»؟ قَالَ: نَعَمْ؛ قَالَ (ع): «لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ»[5].

ابی مخلد گفته است که نزد امام صادق (ع) بودم که غلام ایشان [معتِّب] وارد شد و عرض کرد که دو نفر در جلوی خانه ایستاده‎اند. حضرت (ع) فرمود که اجازه دهید تا داخل شوند و بعد از اینکه آن دو نفر داخل منزل حضرت (ع) شدند، یکی از آنان عرض کرد که من به کار زین‎سازی مشغولم و پوست پلنگ خرید و فروش می‎کنم. حضرت (ع) سؤال کرد که آیا این پوست‎ها دباغی شده‎اند؟ آن شخص در پاسخ گفت: بله. حضرت (ع) فرمود: «اشکالی ندارد».

شیخ طوسی (ره) و سید مرتضی (ره) برای مدعای خود (حرمت استفاده از پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم قبل از دباغی)، به روایت مذکور استدلال کرده و گفته‎اند که از پاسخ حضرت (ع) این‎گونه برداشت می‎شود که در صورت عدم دباغی، استفاده از پوست اشکال دارد. به علاوه، برای «نمر» خصوصیتی وجود ندارد و لذا تفاوتی میان «نمر» با سایر حیوانات غیر مأکول‎اللحم وجود ندارد و این روایت سایر حیوانات غیر مأکول‎اللحم را نیز شامل می‎شود مگر مواردی مانند سگ و خوک که به دلیلی از این شمول خارجند.

اشکالاتی نسبت به روایت مذکور مطرحند.

اولاً: گفته شده است که سند این روایت ضعیف است و نمی‎توان بر اساس این روایت عمل کرد. البته اگر روایات ضعیف منجبر به عمل اصحاب شوند، می‎توان از ضعف سند آنها چشم‎پوشی کرد، اما این روایت منجبر به عمل اصحاب نشده است لذا نمی‎توان بر اساس آن عمل کرد.

ثانیاً: علاوه بر اشکال سندی، روایت از ناحیه دلالت نیز دچار مشکل است زیرا ظاهر سؤال این‎گونه است که در ذهن سائل، توهم نجاست وجود داشته است. مؤید این مطلب نیز کلامی از وجود مقدس آقا علی بن موسی الرضا (ع) است: «دباغة الجلده الطهارة»[6].

البته به نظر مختار، این اشکال خیلی محکم نیست و کمی جای تأمل دارد زیرا موضوع بحث نیز همین مسأله است که آیا بعد از طهارت، استعمال جایز است یا خیر؟ یا اینکه ممکن است در مواردی شیء طاهر باشد، اما در عین حال استعمال آن جایز نباشد.

ثالثاً: اشکال دیگر این است که روایت مذکور، صلاحیت این را ندارد که به وسیله آن بتوان توقف جواز استعمال بر دباغی [از باب تعبد] را اثبات کرد؛ به تعبیر روشن‎تر، بر اساس این روایت نمی‎توان گفت که جواز استعمال حتماً متوقف بر دباغی است. البته این اشکال نیز به نظر مختار صحیح نیست زیرا سائل از خرید و فروش پوست سؤال کرده و امام (ع) نیز از دباغی بودن پوست سوال کرده است.

رابعاً: حتی اگر این روایت اشکال سندی و دلالی نداشته باشد، از آنجایی که این روایت بر اساس نظر عامه است، این احتمال وجود دارد که حضرت (ع) در مقام تقیه، چنین پاسخی را مطرح کرده باشد. مرحوم صاحب جواهر (ره) نیز در این رابطه فرموده است: «و جعله علی التقیه لایخلو عن بُعد».

البته مرحوم شیخ (ره) علاوه بر تمسک به شهرت و روایات، به اجماع نیز استناد کرده است، اما از آنجایی که اطلاق روایات دلالت بر جواز استعمال بعد از تذکیه دارد، نوبت به اجماع نمی‎رسد و لذا این دلیل [اجماع] ایشان قابل قبول نیست.

بحث جلسه آینده: ان شاءالله بقیه اقوال در جلسه بعد ذکر خواهند شد.

«الحمد لله رب العالمین»



[1]. شیخ حرعاملی، وسائل الشیعة، ج24، کتاب الأطعمة و الأشربة، ابواب الأطعمة المحرمة، باب 34، ص186، ح6.

[2]. همان، ح7.

[3]. تذکرة الفقهاء، ج2، ص235.

[4]. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص149.

[5]. شیخ حرعاملی، وسائل الشیعة، ج17، کتاب التجارة، ابواب مایکتسب به، باب38، ص172، ح1.

[6]. دليل العروة الوثقى، ج‌2، ص: 614.

 

 

Please publish modules in offcanvas position.