خطبه های نماز جمعه مورخ 94/02/04

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

مورخ 94/02/04                                                 خطبه شماره 101

 

خطبه اول

السلام علیک یا حجة الله، السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه، السلام علی المهدی الذی وعد الله عزّوجلّ أن یملأ به الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن ارحیم

الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نؤمن به و نتوکل علیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سرّه و مبلغ رسالاته بشیر نعمته و نذیر نقمته سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و الهداة المهدیین: و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوا الله؛

قال مولانا امیر المؤمنین (ع): «إِذَا اتَّقَيْتَ‏ فَاتَّقِ‏ مَحَارِمَ‏ اللَّه‏».[1]

بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم. وجود مقدس امیرمؤمنان علی ابن ابی طالب (ع) در رابطه با اهمیت جایگاه تقوا می‎فرمایند: اگر بنا شد در مسیر زندگی فردی و اجتماعی، تقوا پیشه کنید و راه پرهیزکاران را در پیش گیرید، نقطه آغازین آن، پرهیز از حرامهای الهی باشد.

پرهیز از گناه، راه رسیدن به رشد و تکامل

اگر بخواهیم این جمله را تبیین کنیم و توضیح دهیم، شاید بشود اینگونه برداشت کرد که برای رسیدن به رشد و تعالی و تکامل و به کار بستن درست مسئله تقوا، اول رذائل و زمینه‎های رذائل را که پرهیز از گناه است از خود دور کنیم و بعد به سراغ آراسته شدن به فضائل برویم. گاهی ممکن است عده‎ای سراغ فضائل و مستحبات بروند اما همچنان درگیر رذائل اخلاقی باشند؛ لذا امام (ع) توصیه می کنند که تخلیه، قبل از تجلیه و تحلیه باشد؛ یعنی انسان اول باید خودش را از آلودگی ها پاک کند و بعد به آراسته شدن به فضائل بپردازد.

اصول حاکم بر روابط اجتماعی

ما در خطبه اول پیرامون اصول حاکم بر روابط اجتماعی سخن می‎گفتیم. بحثهای متنوع و گوناگونی در این زمینه مطرح شد و آخرین بحث‎های ما پیرامون مسئولیت پذیری انسان در مقابل خدا، در مقابل خویشتن خویش، و در مقابل دیگران بود.

آخرین بحثی را که وعده دادیم پیرامون آن سخن بگوییم در رابطه با جایگاه خانواده و رابطه متقابل بین زن و شوهر است که به چند نکته در این مورد اشاره میکنیم.

مسئولیت زن و شوهر نسبت به یکدیگر

نکته اول: توجه دارید که زن و مرد به تنهایی موجوداتی ناقص هستند و مقصود از نقص در اینجا این است که برای تولید مثل و ازدیاد و بقاء نسل و برای تشکیل زندگی، نه مرد به تنهایی می‎تواند تشکیل دهنده زندگی باشد و نه زن؛ این دو یعنی مرد و زن به هم نیازمند و محتاج می‎باشند تا نسلشان ماندگار باشد، تولید مثل صورت بگیرد و زندگی شکل لازم خودش را پیدا کند؛ لذا هر کدام به تنهایی ناقص‎اند و اگر آن دو کنار هم قرار گرفتند تأمین کننده آن نیاز لازم و مکفی خواهند بود.

نکته دوم: این است که اساساً تشکیل خانواده به فرمان فطرت است؛ یعنی فطرت به انسان چنین فرمانی را می دهد. جالب این است که خدای متعال در قرآن این ارتباط بین زن و شوهر را بر پایه اصل مودت و محبت بنا کرده است. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ » [2]

(و از نشانه‌هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‌هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‌كنند!)

این تعبیر زیبای قرآن در این زمینه است.

نکته سوم: نکته دیگر این است که ازدواج تنها به این نیست که یک پیوند زناشوئی بین زن و مرد برقرار شود؛ بلکه وظایف سنگینی هم متوجه مرد و هم متوجه زن است که باید به این وظایف عمل بشود و مرد و زن آیینه تمام نمای یکدیگر باشند. خداوند در قرآن زن و شوهر را به منزله لباس یکدیگر معرفی کرده است؛ «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ».[3] زنها برای شما [مردان] به منزله لباس می‎مانند و شما [مردان] هم برای زنان به منزله لباس.

وجه این تشبیه این است که لباس، انسان را از سرما و گرما و از بعضی از خطرات حفظ می‎کند. زن و شوهر هم وقتی در کنار هم که قرار می گیرند، مایه حفظ یکدیگر‎اند. عیب‎ها و زشتی‎های هم را می‎پوشانند و گاهی وجود زن و مرد کنار هم باعث می شود از خیلی از گناهان فاصله بگیرند.

نکته چهارم: نکته دیگر این است که نه زن بودن به عنوان زن و نه مرد بودن به عنوان مرد ترجیح و امتیازی بر یکدیگر ندارند و ملاک امتیاز، تقوا است.

خداوند در قرآن می‎فرمایند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ».[4]

(اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن (آدم و حوا) آفريديم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!)

نکته جالب این آیه شریفه این است که نه زن به عنوان زن بودن امتیاز ویژه دارد و نه مرد به عنوان مرد بودن از امتیاز ویژه برخوردار است.

مسئولیت خانواده بر عهده چه کسی است

اما در عین حال خانواده و سازمان خانواده سرپرست لازم دارد. چه کسی سرپرست خانواده است آیا زن سرپرست خانواده است یا مرد یا هر دو؟ خداوند در این رابطه در قرآن می‎فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ »؛[5] یعنی مردان جنبه سرپرستی دارند و مسئولیت خانواده بر عهده مردان است؛ آن هم به خاطر ویژگیهایی است که در مردان وجود دارد. خداوند در ادامه این آیه شریفه فرموده است: «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ »؛ یعنی مرد عهده دار زندگی است و آن کسی که تعهد مالی دارد برای اداره زندگی، مرد است؛ بنابراین حق سرپرستی هم به مرد داده شده؛ لذا اگر احیاناً اتفاق دیگری می‎افتاد هر دو (زن و مرد) برای ریاست در خانواده منازعه می‎کردند که مشکلات فراوانی به همراه خواهد داشت و کودکان و فرزندانی که در این خانه می خواهند زندگی کنند دچار انواع و اقسام بحران‎ها می‎شدند. اما در عین حال در بعضی از روایات آمده است که زن هم از مسئله مسئولیت بی نصیب نیست.

رسول گرامی اسلام (ص) می‎فرمایند:

كلّ‏ نفس‏ من‏ بني‏ آدم‏ سيّد فالرّجل سيّد أهله، و المرأة سيّدة بيتها.[6]

 هر یک از افراد بشر دارای مسئولیت‌اند، منتهی مسئولیت‎ها تقسیم شده است. مدیریت خانه با زن است و سرپرستی اهل خانواده با مرد است. یعنی در تقسیم بندی از نظر واگذاری مسئولیت به زنان هم مسئولیت داده شده است ولی به مردان سفارش شده که: «عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛[7] یعنی با وجود اینکه مرد، مسئولیت خانواده را بر عهده دارد اما نباید احساس مالکیت داشته باشد و هر کاری که دوست داشت انجام دهد، بلکه باید با زن به نیکی برخورد کند. از طرفی هم به زنان سفارش شده است: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ‏»؛[8] جهاد از زنان برداشته شده ولی یکی از جهادهایی که زیبنده زنان است، شوهرداری کردن است. پس ملاحظه فرمودید که خداوند چه‎قدر زیبا مسئولیت ها را تقسیم کرده است تا محیط خانواده یک محیط سالم و دور از تنش‎های اجتماعی باشد.

دعای پایانی خطبه اول

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي‏الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون» [9]

پروردگارا در ظهور حجتت تعجیل فرما؛ جامعه ما را جامعه دینی قرار بده؛ پروردگارا به مراجع گذشته ما، امام راحل ما روح و رضوان عنایت فرما؛ پروردگارا از تو می طلبیم به مراجع بزرگوار تقلید ما و رهبر عزیز و فرزانه انقلاب ما عزت، سلامت و توفیق روز افزون مرحمت فرما؛ به خدمت گزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی توفیق خدمت بیشتر به این مردم خوب عنایت فرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر کرامت فرما؛ پروردگارا به رزمندگانمان پیروزی، به آزادگانمان عزت به جانبازانمان سلامت به بانوانمان عفت به بازاریانمان انصاف و روزی حلال عنایت فرما؛ پروردگارا شرایط بارندگی در کشورمان شرایط مطلوبی نیست همه چشمها و نگاهها به لطف و رحمت توست، پروردگارا باران رحمتت را شامل حال همه ما بگردان؛

إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز؛

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ»

صدق الله العلیّ العظیم

خطبه دوم

السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا فاطمة یا بنت موسی بن جعفر اشفعی لنا فی الجنة فإنّ لک عند الله شأناً من الشأنأعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین، ابی القاسم محمد(ص) و علی آله الطیبین الطاهرین، اللهم صلّ و سلم علی مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة و علی علی بن الحسین زین العابدین و امام العارفین و علی محمد بن علیٍّ الباقر و علی جعفر بن محمد الصادق و علی موسی بن جعفر الکاظم و علی علیٍّ ابن موسی الرضا المرتضی و علی محمد بن علی الجواد و علی علی بن محمد الهادی و علی الحسن بن علی الزکیّ العسکری و علی الحجة القائم المهدی. حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک بهم نتولی و من اعدائهم نتبرئُ الی یوم القیامة.

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

قال امیر المومنین علی ابن أبی طالب(ع): «عَلَيْكَ‏ بِتَقْوَى‏ اللَّهِ‏ فِي‏ الْغَيْبِ‏ وَ الشَّهَادَةِ وَ لُزُومِ الْحَقِّ فِي الْغَضَبِ وَ الرِّضَا.»[9]

 بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش می کنم. امیرمؤمنان علی(ع) به دو نکته اساسی توصیه و سفارش می‎کنند.

نکته اول: حضرت فرمودند که تقوا تنها مربوط به آنجا نیست که چون مردم به ما نگاه می‎کنند، محرمات الهی را انجام ندهیم، بلکه تقوا این است که در نهان و آشکار از محرّمات الهی اجتناب کنیم.

نکته دوم: حضرت فرمودند که در هر حال پایبند به حق و حق مدار و حق محور باشید. چه حالت رضا و خرسندی و خشنودی و چه در حالت غضب و ناراحتی.

در خطبه دوم به بیان مناسبتها و نکاتی اشاره می کنم.

مناسبت اول این است که در روزهای آغازین ماه رجب قرار داریم. برادران! خواهران! خداوند فرصت‎های بسیار زیاد و طلایی در اختیار همه ما قرار می دهد، منتهی گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟

«يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيه»؛[10] ای انسان تو قدرت اوج گرفتن و پرواز کردن داری و راه پرواز، درست استفاده کردن از این فرصت‎های زمانی و مکانی است. ماه رجب ماه دعا، ماه نماز، ماه روزه و ماه زیارت است. شما مفاتیح را نگاه کنید و ببینید که چه دعاها و فرصت هایی برای ما ذکر شده است؛ از این فرصت‌های طلایی این ماه مخصوصاً از ایام اعتکاف که زمینه رویش در نسل جوان را فراهم کرده است به نحو احسن استفاده کنید.

مناسبت دوم در دهم این ماه می‌باشد که مصادف است با میلاد با سعادت امام جواد (ع). لازم می‎دانم این مناسبت را خدمت شما پیروان و رهروان راه آن امام (ع) و ولی نعمتمان حضرت بقیة الله الاعظم (عج) صمیمانه تبریک عرض کنم. آقا امام رضا(ع) در رابطه با تولد فرزندشان امام جواد(ع) فرمودند: «الْمَوْلُودُ الَّذِي‏ لَمْ‏ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ‏ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ»؛[11] کسی متولد شده است که وجودش بزرگ ترین برکت برای شیعیان است. فرصت نیست توضیح مفصل راجع به این حدیث عرض کنم اما خیلی کوتاه بگویم که از عمر وجود مقدس آقا علی ابن موسی الرضا (ع) سالهایی گذشته بود و ما شیعیان معتقدیم که باید فرزندی بعد از امام(ص) باشد که به عنوان امام و جانشین بعد از امام قرار گیرد؛ در دورانی که هنوز امام جواد (ع) به دنیا نیامده بودند، خیلی ها به تردید افتاده بودند که بعد از امام رضا(ع) چه اتفاقی می‎خواهد بیفتد؟ وجود مقدس امام جواد(ع) که متولد شدند همه تردیدها و دودلی‎ها و مسائلی که عده‎ای از دشمنان از آن سوء استفاده می‎کردند به کنار رفت؛ لذا امام(ع) فرمود: کسی متولد شده که لَمْ‏ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ‏ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ.

آقا امام جواد(ع) جمله ای دارند که برای مسئولین و دست اندرکاران ما خیلی الهام بخش است. ایشان می‎فرمایند: «مَنِ‏ اسْتَحْسَنَ‏ قَبِيحاً كَانَ شَرِيكاً فِيهِ»؛[12] نکند در جامعه‎تان اتفاقی رخ بدهد که شما آن را تحسین کنید اما با وادی دین خیلی رابطه ای نداشته باشد؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد شما هم در وزر و وبال آن کار شریک هستید.

مناسبت دیگر در روز پنجم اردیبهشت، روز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس است که در سال هزار و سیصد و پنجاه و نه اتفاق افتاد. ما از اول انقلاب تا الان مشمول امدادهای فراوان غیبی الهی بوده‎ایم. پیروزی انقلابمان یک مدد الهی بود؛ دفاع قهرمانانه ملت و پیروزی در جنگ هشت ساله تجلی مدد الهی بود؛ مسئله شکست مفتضحانه آمریکا در صحرای طبس تجلی مدد الهی بود؛ شکست کودتاهای مختلف تجلی اراده الهی بود؛ برنامه ریزی‎هایی که دشمنان کرده‎اند و شکست خورده‎اند و ما بر اثر اتفاقاتی از آن آگاه شده ایم نیز تجلی امدادهای غیبی الهی است. شما جریان طبس را نگاه کنید!؛ بعد از اینکه آمریکاییها کارهای دیپلماسی زیادی انجام دادند تا گروگانهایشان را آزاد کنند و نتوانستند، گفتند تنها راه ممکن حمله نظامی است. اینها تصمیم گرفته بودند با هشت بالگرد و یک هواپیمای صدوسی از ناوشان که در دریای عمان مستقر بود به همراه نود نفر که به مدت پنج ماه در یکی از صحراهای آمریکا تمرین‎های پیچیده دیده بودند حرکت کنند و در یکی از فرودگاه‎های متروکه طبس فرود بیایند و در آنجا سوختگیری کنند و این بالگردها، کماندوها را برسانند به نزدیک تهران و نزدیک غروب به سفارت حمله کنند و کار را یکسره کنند. اما اعجاز الهی را ببینید! هلیکوپترها حرکت کردند و دو فروند از آنها در مسیر راه دچار نقص فنی شد. یکی دیگر از هلیکوپتر ها هنگام سوختگیری دچار نقص شد و شد پنج هلیکوپتر. زمانی که با این صحنه مواجه شدند گفتند عملیات را متوقف می‎کنیم برمی گردیم. جا دارد که در اینجا این آیه قرآن را بخوانم تا امید و اعتقاد و باورمان به لطف الهی زیاد بشود؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً»؛[13]

خیلی جالب است! چراکه طوفان شن آمد و با آمدن طوفان شن صحنه عجیبی درست شد؛ در هنگام برگشت یکی از این بالگردها با هواپیما برخورد کرد و سقوط کرد؛ هشت آمریکایی در آتش سوختند و در نتیجه این عملیات با این همه مقدماتش به یک شکست مفتضحانه برای آمریکا تبدیل شد و گویا این آیه هم برای همین حادثه نازل شده است؛ چراکه خداوند فرمود نعمتهای خدا را به یاد بیاورید و دچار غفلت نشوید و زمانی که سربازان آمدند، ما طوفان شن در آنجا ایجاد کردیم و به وسیله لشکریانی که آنها را نمی‎دیدید آنها را در هم شکستیم.

مسئله دیگری که باید عرض کنم مسئله یمن است. مسئله یمن از چند جهت باید مورد بررسی قرار بگیرد. سعودیها بعد از بیست و هفت روز بمباران و کودک کشی و آدم کشی اعلام آتش بس یک‎طرفه کردند؛ وزارت دفاع عربستان اعلامیه‎ای صادر کرد که ما به تمام اهدافمان رسیدیم. یکی از این اهداف باز گرداندن منصور هادی به کشور(به کرسی ریاست جمهوری) بود؛ اما سؤال این است که منصور هادی در کجا بود؟ آیا در یمن بود یا در عدن؟ منصور هادی در خود عربستان بود؛ اینک باید گفت این چه برگشتی بود؟ نکته دومی که مطرح کرده بودند نابودی توان دفاعی انصار الله بود اما از انصار الله تعداد کمی به شهادت رسیدند؛ پس در این جهت هم توفیقی نصیبشان نشد. آنها می‎خواستند باب المندب در اختیارشان باشد اما باب المندب امروز در اختیار انصار الله است نه در اختیار آنها. پس این اعلامیه سراپا دروغ است که ما به تمام اهدافمان رسیدیم. یکی از سران کشورها گفته بود شش ساعت قبل از عملیات به ما خبر داده‎اند که شما باید با ما همکاری و اعلام همراهی کنید. هنوز کاری صورت نگرفته بود که چند کشور کناره گیری کردند؛ پاکستان مسئله را به مجلس برد و منتفی شد؛ ترکیه به شکلی؛ مصریها که سابقه داشتند در زمان جمال عبد الناصر تعداد زیادی در جنگ با یمنی ها در کوههای یمن کشته شده بودند اینها هم عقب نشینی کردند. قطری‎ها هم بعد از یک هفته عقب نشینی کردند و پایان راه ماند عربستان و تا اندازه‎ای امارات. این ائتلاف بزرگ به کجا رسید؟

نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که حقیقتاً ما احساس می کنیم این جنگ، جنگ نیابتی از آمریکا و رژیم صهیونیستی است. روزی اسرائیلیها در کودک کشی رکورد را شکسته بودند ولی امروز رکورددار کس دیگری است. امروز انصارالله علاوه بر شمال بر جنوب هم مسلط است؛ یمن بیست استان دارد و آن روزی که جنگ شروع شده بود پنج، شش استان دست اینها بود و الان هجده استان دست انصارالله است. آیا عربستان به اهدافش رسید؟ چرا اعلام آتش بس کرد؟ البته به وعده آتش بس هم عمل نکردند و هنوز هم مشغول حمله هستند؛ هنوز هم دارند اقدام می کنند ولی طبعاً افکار عمومی و شرایطی که هم در عربستان و هم در فضای بین المللی رقم خورد موجب شد که اینها نتوانستند آن گونه‎ای که خواسته بودند ادامه بدهند؛ اما نتیجه و خروجی این جنگ را بگویم و دعایتان کنم.

اول: این جنگ نشان داد که همچنان خون بر شمشیر پیروز است. این جنگ باعث ایجاد وحدت و همبستگی در بین مردم یمن شد. امروزه اهل سنت، زیدی ها و دیگران با هم متحد شدند. البته همگی از علمای زیدی نیستند و از نظر مذهبی هم طرفداران انصارالله نیستند ولی حمایت خود را از انصارالله اعلام کرده اند.

دوم: نکته دیگر اینکه این جنگ قدرت چانه زنی انصار الله را بالا برد.

سوم: یک نکته هم برای تمام دنیا ثابت شد که سازمانهای طویل و عریض همچنان از ظالم دفاع می‎کنند و نه از مظلوم.

راجع به مسئله انرژی هسته ای هم بگویم که عزیزانمان در حال مذاکره اند و باید برای موفقیتشان دعا کنیم. انشاءالله امیدواریم در این هماورد آنچه اتفاق می‎افتد پیروزی شکوه‎مند ملت رشید ایران اسلامی باشد.

رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ

 تشکر می‎کنم از حضور مهمانان عزیز امروزمان، وزیر محترم تعاون و کار و رفاه اجتماعی که سخنران قبل از خطبه‎ها بودند؛ استاندار محترم بوشهر و همراهانشان، انشاءالله امیدواریم عزیزانمان که مسئول خدمت در این نظام اسلامی  هستند مسئله نگاه به مردم و توجه به مردم را نصب العین خودشان قرار بدهند که قرار خواهند داد.

إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ * وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»

صدق الله العلیّ العظیم

 

 

 



[1]. غرر الحكم و درر الكلم؛ ص286.

[2]. «الروم»:21.

[3]. «البقرة»: 187.

[4]. «الحجرات»:13.

[5]. «النساء»: 34.

[6]. نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله) ؛ ص614.

[7]. «النساء»: 19.

[8]. الكافي؛ ج‏5؛ ص9.

[9]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)؛ ص334.

[10]. «الانشقاق»: 6.

[11]. الكافي، ج‏1، ص321.

 

[12]. كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏2، ص349.

[13]. «الأحزاب»:9.

Please publish modules in offcanvas position.