نجاست مسوخ- اقوال در مسئله 91/11/14

                     

درس خارج   فقه   حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: نجاست   مسوخ            تاریخ: 14 بهمن 1391 

موضوع جزئی: اقوال   در مسئله         مصادف   با: 21 ربیع الاول1434

          سال: چهارم                                  جلسه:53

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله 210: «الأحوط الاجتناب عن الثعلب و الأرنب و الوزغ و العقرب و الفأر بل مطلق المسوخات و إن كان الأقوى طهارة الجميع»؛ مرحوم سید در این مسئله بحثی را در رابطه با موجودات مسخ شده‏ مطرح می‏کند؛ مثلاً انسان تبدیل به قورباغه، روباه و امثال آن شده که مرحوم سید می‏فرمایند: احتیاط در اجتناب از این موارد است ولی در پایان کلام خود می‏فرماید: اقوی طهارت اینهاست. مشهور هم قائل به طهارت هستند که ادله آنها را ذکر و بررسی خواهیم کرد.

اما شیخ طوسی، شیخ مفید، ابن برّاج، ابن زهره، ابوالصلاح حلبی و بعضی دیگر از بزرگان، به نجاست موارد مذکور قائل شده‏اند که به کلمات آنها اشاره می‏کنیم.

شیخ طوسی می‏فرماید: «و إذا اصاب ثوب الإنسان کلبٌ او خنزیرٌ او ثعلبٌ او ارنبٌ او فارةٌ او وزغةٌ و کان رطباً وجب غَسل الموضع الذی اصابه»[1]؛ اگر به لباس انسان، سگ، خوک، خرگوش، موش یا قورباغه‏ای تماس پیدا کرد و بدن آنها خیس بود، واجب است محل مورد تماس شسته شود. امر به غَسل که در این روایت آمده، ارشاد به نجاست دارد.

شیخ مفید می‏فرماید: «و إذا مسّ ثوب الإنسان کلبٌ او خنزیرٌ و إن کانا رطبین فلیغسل ما مساه بالماء و کذلک الحکم فی الفأرة و الوزغة»[2] این عبارت هم دال بر نجاست این حیوانات است.

ابن برّاج می‏فرماید: «و النجاسة علی ثلاثة اضرب: الاول یجب ازالته قلیلاً کان او کثیراً فاما الاول فهو دم الحیض و کلّ ماءٍ غُسلت به نجاسة او وقع فیها کلبٌ او خنزیرٌ او ثعلبٌ او ارنبٌ و قال و الفأرة إذا اکل من طعامٍ او مشی علیه فهو معفوٌّ علیه و الافضل ازالة ما اصابه و اکل الباقی فإن اصاب ذلک وزغٌ او عقربٌ فهو نجسٌ»[3] نجاست بر چند قسم است؛ قسم اول: نجاستی که واجب است بر طرف شود کم باشد یا زیاد و بین موش و قورباغه و عقرب تفصیل قائل شده و نسبت به کلب و خنزیر و روباه و خرگوش هم می‏گوید اگر با آب تماس داشته باشند، آن آب نجس است.

ابن زهره می‏فرماید: «و الثعلب و الارنب نجسان بدلیل الاجماع المذکورة».[4]

ابوالصلاح حلبی می‏فرماید: «و الثانی أن یَماسّ الماء حیوانٌ نجسٌ کالکلب و الخنزیر و الثعلب و الارنب و الکافر».[5]

شیخ صدوق می‏فرماید: «و إن وقعت فأرةٌ فی الماء ثمّ خرجت فمشت علی الثیاب فاغسل ما رأیت من اثرها»[6]؛ اگر موش داخل آب شد و بعد بر روی لباس راه رفت، آنچه از آثارش دیده می‏شود را بشوی که این هم دال بر نجاست موش است.

شیخ طوسی در کتاب خلاف می‏فرماید: «و النّجس الکلب و الحنزیر و المسوخ کلها»[7]؛ طبق این عبارت، ایشان قائل به نجاست مطلق مسوخ شده و در بعضی کتب دیگر، قائل به نجاست «کل ما لایؤکل لحمه» شده؛ مثلاً در تهذیب می‏فرماید: «ما اُکل لحمُه یُتوضّأ بسؤره و یُشرَب»[8] از این عبارت استفاده می‏شود «کل ما لایؤکل لحمه لایجوز التوضّأ به و الشّرب منه لانّه إذا شُرط فی استباحة سؤره أن یؤکل لحمه دلّ علی انّ ما عداه بخلافه»؛ اگر در مباح بودن سؤر، مأکول اللحم را شرط بدانیم دلالت می‏کند بر اینکه غیر مأکول اللحم، حکم خلاف آن را دارد یعنی وضوء گرفتن با آن و شرب آن جایز نیست.

روایات دال بر نجاست حیوان مسوخ:

روایت دال بر نجاست روباه و خرگوش:

مرسله یونس عن بعض اصحابه عنأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ هَلْ يَحِلُّ أَنْ يَمَسَّ الثَّعْلَبَ وَ الْأَرْنَبَ أَوْ شَيْئاً مِنَ السِّبَاعِ حَيّاً أَوْ مَيِّتاً قَالَ لَا يَضُرُّهُ وَ لَكِنْ يَغْسِلُ يَدَهُ»[9]؛ سؤال می‏شود آیا جایز است انسان روباه و خرگوش و درنده‏گان را چه مرده باشند و چه زنده، مس کند و به آنها دست بزند؟ حضرت (ع) فرمودند: دست زدن اشکالی ندارد لکن بعد از دست زدن باید دست خود را بشوید. وقتی در این روایت دقت می‏کنیم می‏بینیم جمله: «یغسل یده» جمله خبریه در مقام انشاء است، یعنی باید دستش را بشوید.

مشکل این روایت ضعف سند آن است چون مرسله است، بنابراین به خاطر ارسال، نمی‏شود قاطعانه حکم به نجاست ارنب و ثعلب کرد و اگر کسی بگوید عمل مشهور، ضعف سندی این روایت را جبران می‏کند، می‏گوییم نظر مشهور بر طهارت این حیوانات است نه نجاست، تا گفته شود مشهور به این روایت مرسله عمل کرده‏ و عمل آنها جابر ضعف سند است چون عمل مشهور اساساً خلاف این است. پس از این روایت نمی‏توان نجاست ثعلب و ارنب را استفاده کرد.

روایت دال بر نجاست موش:

صحیحة عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ الرَّطْبَةِ قَدْ وَقَعَتْ فِي الْمَاءِ تَمْشِي عَلَى الثِّيَابِ أَيُصَلَّى فِيهَا قَالَ اغْسِلْ مَا رَأَيْتَ مِنْ أَثَرِهَا وَ مَا لَمْ تَرَهُ فَانْضَحْهُ بِالْمَاء‌»[10]؛ علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (ع) سؤال کرد از موشی که در آب افتاده و خیس شده و سپس بر روی لباس‏ها راه می‏رود، آیا در آن لباس می‏توان نماز خواند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: هر جای لباس را که موش بر روی آن راه رفته بشوی و جاهایی هم که اثری از راه رفتن مشاهده نکردی، آب بر آن بپاش.

این روایت، از جهت سندی صحیحه است ولی مشکل این است که چند معارض دارد که به آنها اشاره می‏کنیم:

1- صحیحة عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَظَايَةِ وَ الْحَيَّةِ وَ الْوَزَغِ تَقَعُ فِي الْمَاءِ فَلَا يَمُوتُ أَيُتَوَضَّأُ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةٍ وَقَعَتْ فِي حُبِّ دُهْنٍ فَأُخْرِجَتْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتَ أَ يَبِيعُهُ مِنْ مُسْلِمٍ قَالَ نَعَمْ وَ يَدَّهِنُ مِنْهُ»[11]؛ در این روایت از امام (ع) سؤال می‏شود از موشی که در ظرف روغن افتاده و قبل از اینکه بمیرد از آن خارج شود، آیا می‏توان این روغن را به مسلمان فروخت؟ حضرت فرمودند: بله می‏توان آن را به مسلمان فروخت تا از آن برای روغن مالیدن به چیزی استفاده کند. این روایت دلالت دارد که چون بیع این روغن جایز است موش نجس نبوده و الا نباید فروختن روغنی که موش داخل آن افتاده جایز می‏بود.  

 در معنای عظایة در کتب لغت آمده است که «دویبةٌ اکبر من الوزغ»؛ موجودی بزرگتر از قورباغه است، در بعضی کتب دیگر، آن را به بزمجه معنا کرده‏اند.

2- صحیحة الْأَعْرَجِ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْكَلْبِ يَقَعُ فِي السَّمْنِ وَ الزَّيْتِ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ حَيّاً قَالَ لَا بَأْسَ یأَكْلِهِ».[12]

3- ابوالبختري عن جعفر بن محمد عن أبيه (عليهما السلام): «ان علياً (عليه السلام) قال لا بأس بسؤر الفأرة أن يشرب منه و يتوضأ»[13].

سه روایتی که عرض شد با صحیحه علی بن جعفر که بر نجاست موش دلالت می‏کرد، معارض است، حال باید این سه روایت را مورد بررسی قرار دهیم ببینیم آیا راه حلی برای جمع این روایات وجود دارد یا خیر که انشاء الله در جلسه آینده به آن خواهیم پرداخت.

«والحمد لله رب العالمین»

 


[1]. نهایة، ج1، ص267.

[2]. مقنعة، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج1، ص 85.

[3]. مهذب، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج1، ص304 و 305.

[4]. غنیه، سلسلة ینابیع الفقهیه

[5]. کافی، ص131.

[6]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص43.

[7]. خلاف، ج3، ص264.

[8]. تهذیب، ج1، ص224.

[9]. وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، باب 34 من ابواب النجاسات، ح3.

[10]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 33 من ابواب النجاسات، ح2.

[11]. همان، ح1.

[12]. همان، ج16، کتاب الأطعمة و الأشربة، باب 45 من ابواب الأطعمة المحرّمة، ح1.

[13]. همان، ج1، کتاب الطهارة، باب 9 من ابواب الآسار، ح8.

 

Please publish modules in offcanvas position.