وجوب ازاله نجاست از مسجد92/08/07

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ:7 آبان 1392

موضوع جزئی: احکام المسجد- وجوب ازاله نجاست از مسجد                                           مصادف با: 22 ذی‏ الحجه1434

سال:پنجم                                                                                                                          جلسه: 21

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

در بحث جلسه گذشته فرعی را از کلمات مرحوم سید (ره) عرض کردیم، بحث در این بود که اگر کسی در حال نماز خواندن به نجاست مسجد علم پیدا کرد وظیفه او چیست؟ آیا باید نمازش را تمام کند و بعد به ازاله نجاست بپردازد یا باید نمازش را قطع کند و نجاست را از مسجد بر طرف کند؟ فرمودند در اینجا دو وجه وجود دارد ولی آنچه نظر مختار مرحوم سید (ره) بود این بود که اقوی این است که نمازش را تمام کند و بعد به ازاله نجاست بپردازد.

عرض کردیم مرحوم آیت الله خویی (ره) سه فرض برای مسئله فوق ترسیم کرده؛ فرض نخست این بود که علم به وجود نجاست مسجد قبل از نماز داریم اما بعداً حالت غفلت پیش می‏آید لکن در حال نماز متوجه می‏شویم که قبل از نماز علم به نجاست داشته‏ایم ولی فراموش کرده و مشغول نماز شده‏ایم، فرض دوم این بود که بدون علم به نجاست مشغول نماز شده و در حال نماز خواندن متوجه نجاست شده‏ایم و فرض سوم این بود که در حال نماز خواندن نجاست عارض می‏شود. عرض کردیم اگر در حال نماز تمکن از ازاله نجاست داشته باشیم نجاست را بر طرف می‏کنیم، البته این در صورتی است که منافی با نماز مثل انحراف از قبله و انجام فعل کثیر صورت نگیرد. عرض کردیم نظر مرحوم سید (ره) این است که نمازش را تمام کند و بعد مشغول ازاله نجاست شود. بعضی دیگر گفته‏اند باید نماز را قطع کند و مشغول ازاله نجاست شود، بعضی هم مثل مرحوم آیت الله خویی (ره) قائل به تخییرند و بعضی هم قائل به تفصیل هستند، پس در اینجا چهار قول وجود دارد؛ قول به اتمام نماز، قول به ابطال نماز، قول به تخییر و قول به تفصیل.

ما در جلسه گذشته برای اثبات کلام مرحوم سید (ره) گفتیم طبق کلام ایشان فوریت ازاله نجاست از مسجد فوریت عرفی دارد، درست است که امر به ازاله نجاست از مسجد داریم اما اینکه گفته شود ازاله نجاست فوری است چه شخص علم به وجود نجاست مسجد قبل از نماز داشتهباشد اما بعداً حالت غفلت پیش‏آید لکن در حال نماز متوجه شود که قبل از نماز علم به نجاست داشته ولی فراموش کرده و مشغول نماز شده‏ است، چه بدون علم به نجاست مشغول نماز شود و در حال نماز خواندن متوجه نجاست شود و چه در حال نماز خواندن نجاست بر مسجد عارض ‏شود ولی وجهی وجود ندارد که نماز قطع شود و نجاست مسجد بر طرف شود بلکه نماز تمام می‏شود و بعد از نماز نجاست بر طرف می‏شود؛ چون ازاله نجاست از مسجد فوریت عرفی دارد نه دقت عقلی، بله اگر ازاله نجاست فوریت عرفی نداشت بلکه فوریت عقلی داشت به محض اینکه انسان متوجه نجاست می‏شد باید نمازش را قطع و مشغول ازاله نجاست می‏شد.

عده‏ای گفته‏اند اگر ادامه نماز مخلِّ به فوریت عرفی ازاله نجاست باشد باز هم باید نمازش را تمام کند و بعد از آن به مشغول ازاله نجاست شود؛ چون فلسفه مقدم داشتن ازاله به خاطر اهمیتی است که ازاله دارد و قدر متیقن از آن مربوط به جایی است که شخص از قبل علم به نجاست داشته باشد و فرضی را که انسان در حال نماز متوجه می‏شود قبلاً علم به نجاست مسجد داشته یا در حال نماز نجاست بر مسجد عارض شود را شامل نمی‏شود.

عده‏ای به این مطلب اشکال کرده و گفته‏اند این سخن صحیح نیست؛ زیرا این ادعا در صورتی تمام است که دلیل وجوب ازاله نجاست از مسجد اجماع که دلیل لبّی است باشد که در این صورت می‏توان به قدر متیقن اکتفاء کرد اما اگر دلیل وجوب ازاله نجاست دلیل لفظی باشد در این صورت فرقی بین جایی که قبلاً علم به نجاست باشد یا در حال نماز خواندن التفات به علم سابق پیدا شود و یا در حال نماز نجاستی بر مسجد عارض شود وجود ندارد؛ مثلاً اگر ادله‏ای که از آیات و روایات ارائه شد مثل نبوی«جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ»[1] و آیه شریفه «طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعَاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»[2] و امثال آن تمام باشد در این صورت نمی‏توان گفت فقط باید به قدر متیقن اکتفاء کرد بلکه همه فروض را شامل می‏شود چه علم به نجاست قبل از نماز باشد چه در حال نماز.

لکن ظاهر این است بر فرض ادله لفظیه تمام باشد بر فوریت عقلیه دلالت نمی‏کند، پس اولاً اگر دلیل ما اجماع باشد به قدر متیقن باید اکتفاء شود و بر فرض هم گفته شود ادله لفظیه اقامه شده بر وجوب ازاله نجاست از مسجد تمام است مشکل این است که ادله لفظیه بر فوریت عقلیه دلالت نمی‏کند و فوریت عرفی را ثابت می‏کند و ما گفتیم در فوریت عرفی نیاز نیست نماز قطع شود و نجاست بر طرف شود بلکه نماز را تمام می‏کند و بعد از آن به ازاله نجاست می‏پردازد؛ چون معیار در فوریت به عرف واگذار شده و هر حکمی که عرف در موضوعات دیگر دارد در رابطه با فوریت هم همان حکم را دارد، بنابراین ادله لفظیه هم بر فرض تمام بودن بر فوریت عرفی دلالت می‏کند نه فوریت عقلیه تا گفته شود باید نماز را قطع کند و به ازاله نجاست بپردازد.

کلام محقق عراقی (ره):

مرحوم آقا ضیاء عراقی هم همانند مرحوم سید (ره) معتقد است در ما نحن فیه مکلف باید نمازش را تمام کند و بعد از آن به ازاله نجاست بپردازد لکن نه از باب آنچه که مرحوم سید (ره) فرمود که چون فوریت در اینجا عرفی است باید نماز را تمام کند و بعد به ازاله مشغول شود بلکه ایشان به دلیل دیگری تمسک کرده و می‏گوید چون قطع کردن نماز حرام است لذا نخست باید نمازش را تمام کند و بعد از آن به ازاله نجاست بپردازد به این بیان که وقتی انسان مشغول نماز شد شک می‏کند آیا حرمت قطع کردن نماز به قوت خودش باقی است یا نه؟ - ادله‏ای داریم که از آنها استفاده می‏شود زمانی که انسان مشغول نماز شد تنها چیزی که می‏تواند او را از حالت نماز خارج کند تسلیم است لذا در بعضی از روایات آمده «تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ»[3]- در این صورت حرمت قطع صلاة استصحاب می‏شود لذا انسان باید نمازش را تمام کند و بعد از آن به ازاله نجاست از مسجد بپردازد. پس هم مرحوم سید (ره) و هم مرحوم آقا ضیاء عراقی (ره) معتقدند در صور سه‏گانه مذکور (علم به نجاست قبل از نماز، توجه و التفات به علم به نجاست در حال نماز، عروض نجاست در حال نماز) باید نماز تمام شود و بعد از آن به ازاله نجاست پرداخته شود لکن مرحوم سید (ره) تمام کردن نماز را از این باب معتقد است که فوریت ازاله عرفی است و ضرری به تمام کردن نماز و ازاله بعد از آن نمی‏زند ولی مرحوم آقا ضیاء عراقی از باب حرمت قطع نماز، اتمام نماز را واجب دانسته است.

پاسخ مرحوم آقای حکیم از محقق عراقی:

ایشان می‏فرماید: ما نحن فیه تحت عنوان کبرای تزاحم داخل است، چون هم به بقاء ملاک وجوب اتمام صلاة قطع داریم و هم به بقاء ملاک وجوب ازاله قطع داریم، یعنی بر فرض دلیلی بگوید ازاله نجاست از مسجد واجب فوری است و دلیل دیگری هم در مقابل آن بگوید قطع کردن نماز حرام است در اینجا چون دو ملاک وجود دارد؛ یکی بقاء ملاک اتمام صلاة و دیگری بقاء ملاک وجوب ازاله نجاست از مسجد این دو ملاک با هم تزاحم می‏کنند و در مقام تزاحم نمی‏توان به اصول عملیه تمسک کرد آن گونه که محقق عراقی به استصحاب حرمت قطع صلاة تمسک کرده بلکه در باب تزاحم باید از یکی از دو راه مشکل را حل کرد؛ یا از باب اهم و مهم امر اهم اخذ می‏شود و اگر اهمی نباشد امر به تخییر می‏شود. البته خود مرحوم آیت الله حکیم (ره) معتقد است باید ازاله نجاست را مقدم بر نماز بداریم از باب اینکه چون وجوب ازاله فوری است لذا اهم از اتمام نماز است و باید مقدم داشته شود.[4]

مرحوم آیت الله خویی (ره) می‏فرماید: یا نماز اهم است از باب اینکه عمود دین و معراج مؤمن است و در هیچ حالی از انسان ترک نمی‏شود و یا ازاله نجاست از مسجد اهم است از باب اینکه امری فوری است و تأخیر در ازاله نجاست موجب هتک مسجد می‏شود.

آنچه گفته شد در صورتی است که ادله لفظیه دال بر وجوب ازاله نجاست از مسجد تمام باشد لکن وقتی به ادله لفظیه مراجعه می‏کنیم می‏بینیم که ادله لفظیه نه تنها بر فوریت ازاله نجاست از مسجد دلالت ندارند بلکه بر اصل وجوب ازاله نجاست هم دلالت ندارند لذا در این صورت بحث‏های فوق اصلاً مطرح نمی‏شود.

«والحمد لله رب العالمین»

 



[1]. وسائل الشیعة، ج5، ص229، باب24 من ابواب احکام المساجد، حدیث2.

[2]. بقره/125.

[3]. وسائل الشیعة، ج6، ص11، باب1 من ابواب تکبیرة الاحرام و الافتتاح، حدیث10.

[4]. مستمسک، ج1، ص502.

Please publish modules in offcanvas position.