الصلاة فی النجس 92/11/15

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                                 تاریخ: 15 بهمن 1392
موضوع جزئی: الصلاة فی النجس                                                                                        مصادف با: 4 ربیع الثانی 1435

سال: پنجم                                                                                                                               جلسه: 50

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

«إذا صلى في النجس فإن كان عن علم و عمد بطلت صلاته، و كذا إذا كان عن جهل بالنجاسة من حيث الحكم  بأن لم يعلم أن الشي‌ء الفلاني مثلعرق الجنب من الحرام نجس، أو عن جهل بشرطية الطهارة للصلاة، و أما إذا كان جاهلا بالموضوع بأن لم يعلم أن ثوبه أو بدنه لاقى البول مثلا فإن لم يلتفت أصلا أو التفت بعد الفراغ من الصلاة صحت صلاته و لا يجب عليه القضاء»[1].

فرع دوم: اگر شخص جاهل به حکم است مثلاً نمی‏داند عرق جنب از حرام نجس است یا خیر؟ یا جاهل به شرطیت طهارت برای نماز است در این صورت اگر با لباس و بدن نجس نماز بخواند نمازش باطل است.

جاهل بر دو قسم است:

1) جاهل قاصر: جهل شخص، عذر محسوب می‌شود چون امکان تعلم حکم (اجتهاداً یا تقلیداً) را ندارد.

2)جاهل مقصر: امکان یاد گرفتن حکم شرعی را دارد (اجتهاداً یا تقلیداً).

توضیح مطلب: معروف و مشهور این است که در مورد جاهل قاصر به صحت نماز او و در مورد جاهل مقصر به بطلان نماز اوحکم می‏شود، دلیل بطلان نماز جاهل مقصر این است که چون آنچه در خارج واقع شده،مأموربه نیست و مأموربه چیزی غیر از آن چیزی است که در خارج اتفاق افتاده است «ماقُصِد لم یقع و ماوقع لم یُقصَد» در این صورت شخص باید نمازش را اعاده کند در صورتی که وقت نماز وسعت داشته باشد و اگر وقت نماز گذشته باشد باید نمازش را قضا کند.

جاهل مقصر بر دو قسم است: جاهل مقصر آگاه و جاهل مقصر غافل.

جاهل مقصر آگاه: فرد جهل دارد و در صحت یا فساد عبادت متردّد است و در مقام امتثال شک دارد که عمل وی صحیح است یا باطل (جاهل آگاه) و چون هنگام انجام عمل مردد است و شک دارد که برائت ذمه برای او حاصل شده یا نه باید به اصالة الاشتغال رجوع کند (الاشتغال الیقینی یستدعی البرائة الیقینی) و اگر جهل چنین شخصی مرتفع شده و فهمید که نمازش باطل بوده در وقت باید نمازش را اعاده کند و در خارج وقت باید آن را قضا کند.

جاهل مقصر غافل: فرد جهل دارد و در مقام امتثال شک ندارد که عمل وی صحیح است یا باطل بلکه احتمال می‌دهد که عملش صحیح باشد.

در اصول مطرح شده که خطابات نوعی و قانویی شامل همه مکلفین می‌شود ولی چون جاهل عذر دارد عقاب از او برداشته شده ولی تکلیف برداشته نشده، یعنی بین رفع تکلیف و رفع عقاب فرق است. بنابراین تکلیف از جاهل مقصر غافل برداشته نشده و تکلیف در حق او فعلی است. در نتیجه نماز شخص جاهل مقصر (آگاه یا غافل) باطل بوده که اگر در وقت است باید اعاده کند و اگر در وقت نیست باید قضا کند.

حدیث مشهور «لاتعاد» دال بر این است که در پنج مورد انسان باید نماز خود را اعاده کند: رَوَى زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ»[2]، نماز اعاده نمی‌شود مگر در پنج مورد: طهارت، وقت، قبله، رکوع و سجده. با توجه به این روایت در صورتی که انسان جهل به طهارت داشته باشد باید نمازش را اعاده کند.

بعضی گفته‏اند چون این روایت شامل صورت مسئله فوق نمی‌شود بنابراین اعاده لازم نیست.

طهارت بر دو قسم است؛ طهارت از حدث و طهارت از خبث و زمانی می‌توان به حدیث لا تعاد استدلال کرد که مقصود از طهارت، طهارت از حدث باشد ولی مسئله ما در مورد طهارت از خبث است پس نمی‌توان با تمسک به این روایت به وجوب اعاده حکم کرد.

بنابراین نمی‌توان به روایت لاتعاد استدلال کرد؛ زیرا این حدیث در مورد اعاده یا عدم اعاده بعد از اتمام نماز است یعنی جاهل با این نیت که نمازش صحیح است آن را بجا می‌آورد لذا شامل جاهل مقصر آگاه که در حین عمل شک دارد نمی‌شود.

جاهل مقصر اگر حین عمل در صحت و بطلان نمازش مردد باشد وقتی به بطلان آن علم پیدا کرد باید آن را اعاده کند؛ چون هنوز ذمه‏اش مشغول است و اشتغال یقینی مستدعی برائت یقینی است (الاشتغال الیقینی یستدعی برائت الیقینی).

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص94-95.

[2]. وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، باب 1 من ابواب الصلاة، حدیث14.

Please publish modules in offcanvas position.