فصل فی ما یعفی عنه فی الصلاة93/09/04

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                                     تاریخ: 4 آذر 1393

موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی ‏الصلاة- لباس‏هایی که به تنهایی ستر عورت نمی‏کند                    مصادف با: 2 صفر 1436

سال: ششم                                                                                                                                   جلسه: 30

 

 

 

 

 

 

 

 «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

سخن درباره نجاساتی بود که در نماز معفو است، گفتیم مورد سوم از مواردی که در نماز، معفو است عبارت است از چیزهایی که ستر عورت نمی‏کند، عرض کردیم مرحوم سید (ره) نجاست را به دو بخش تقسیم کرده و عفو را مختص نجاسات عرضی می‏داند نه ذاتی، لذا اگر نجاستِ لباس‏هایی که به تنهایی نمی‏توان در آنها نماز خواند ذاتی باشد معفو نیست، ما روایاتی که نسبت به اصل ادعای مرحوم سید (ره) اقامه شده بود را بیان کردیم لکن عرض کردیم دو روایت (صحیحه حلبی و موثقه اسماعیل بن فضل) وجود دارد که با این روایات (روایات دال بر معفو بودن نجاستِ عرضی) معارض است و از این دو برداشت شده علاوه بر نجاست عرضی، نجاست ذاتی هم معفو است. حال باید ببینیم آیا راهی برای جمع این روایاتِ معارض وجود دارد یا نه؟

جمع بین روایات معارض:

بعضی از بزرگان مثل مرحوم آیت الله خویی (ره) در حل تعارض بین این روایات فرموده‏اند:

اولاً: روایت حلبی- از اطلاق کلمه «خُف» که در این روایت بکار رفته استفاده کرده بودند که فرقی بین نجاستِ عرضی و ذاتی نیست- سنداً ضعیف است؛ زیرا در سند این روایت، شخصی به نام احمد بن هلال وجود دارد که این شخص توثیق نشده است؛ چون یک جا به او نسبت غلو داده شده است و یک جا نسبت به او گفته شده: ناصبی است، لذا چه غالی باشد و چه ناصبی نمی‏توان به روایات منقول از طریق او اعتماد کرد.

ثانیاً: بر فرض بگوییم سند این روایت مشکلی ندارد، لکن دلالت آن تمام نیست؛ زیرا ما در اصول خوانده‏ایم که اگر در جایی روایت مطلقی و در جای دیگر روایت مقیدی وجود داشت قاعده می‏گوید: مطلق بر مقید حمل می‏شود، بنابراین روایت حلبی که مطلق است- کلمه «خُف» که در این روایت آمده مطلق است و از آن برداشت شده هم نجاست عرضی را شامل می‏شود و هم نجاست ذاتی را- بر مقید حمل می‏شود و روایاتی که می‏گوید فقط نجاستِ عرضی معفو است اطلاق این روایت را از بین می‏برد، بنابراین باید گفت آنچه در نماز معفو است فقط نجاست عرضی است نه اعم از ذاتی و عرضی.

همچنین نسبت به روایت اسماعیل بن فضل گفته شده:

سند این روایت تمام است و مشکلی ندارد اما دلالت آن تمام نیست؛ چون ممکن است گفته شود حضرت (ع) که در این روایت فرموده‏اند: «أَمَّا النِّعَالُ وَ الْخِفَافُ فَلَا بَأْسَ بِهَا»، ترک استفصال کرده‏اند و بین نجاست ذاتی و عرضی تفصیل نداده‏اند، لذا نهایت چیزی که از این روایت استفاده می‏شود اطلاق است و در مقابل این اطلاق، روایاتی وجود دارد که دال بر این است که فقط نجاست عرضی معفو است، لذا روایت اسماعیل بن فضل که مطلق است بر مقید حمل می‏شود و اطلاق آن از بین می‏رود بنابراین آنچه معفو است فقط نجاست عرضی است نه اعم از عرضی و ذاتی.

اشکال:

اولاً: حمل مطلق بر مقید نسبت به روایت اسماعیل بن فضل صحیح نیست؛ چون اطلاقی در روایت اسماعیل بن فضل وجود ندارد تا بر مقید حمل شود؛ زیرا سائل، سؤال خود را به جلود، جفاف و نعال اختصاص داده است، بنابراین اگر سائل، مطلق را اراده کرده بود و نجاست بالعرض هم در آن داخل بود وجهی نداشت که سؤال او منحصر به این سه مورد شود؛ چون متنجِّس منحصر به این سه مورد نیست لذا ذکر این سه مورد به طور خاص، ظهور در این دارد که گویا اینها از میته تهیه شده‏اند، بنابراین ذکر این سه منحصراً، حاکی از این است که این سه مورد، از نجاست بالعرض جداست و الا سائل موارد دیگری را در سؤال خود مطرح می‏کرد که شامل نجاست عرضی هم بشود. بنابراین اختصاص سؤال به این سه مورد (جفاف، نعال و جلود)، حاکی از این است که سؤالِ سائل از نجاستِ ذاتی است نه اعم از ذاتی و عرضی. پس اطلاقی در این روایت وجود ندارد تا هم نجاست عرضی و هم نجاست ذاتی را شامل شود و در پاسخ گفته شود این اطلاق بر مقید حمل می‏شود. بنابراین حمل مطلق بر مقید که در رابطه با روایت حلبی به آن استناد کردیم در مورد روایت اسماعیل بن فضل کار برد ندارد؛ چون لحن سؤالِ سائل و مصادیقی که در سؤال مطرح شده حاکی از این است که سؤال از نجاستِ ذاتی بوده نه اعم از ذاتی و عرضی.

ثانیاً: امام (ع) نماز خواندن را در رابطه با «نِعال و خفاف» اجازه فرموده‏اند اما در رابطه با «جلود» اجازه نداده‏اند، لذا اگر وجه در ترخیص نماز با «نعال و خفاف» از طرف امام (ع)، نجاست عرضی آنها می‏بود نباید فرقی بین این دو (نعال و خفاف) و «جلود» گذاشته می‏شد و امام (ع) باید نسبت به «جلود» هم اجازه می‏‏فرمودند در حالی که امام (ع) بین آنها فرق گذاشته و فقط نسبت به «نعال و خفاف» اجازه فرموده‏اند؛ چون فرض این است که سائل، عالِمِ به نجاست عرضی نیست، بنابراین اگر سؤال از نجاست عرضی می‏بود نه نجاست ذاتی نباید بین «جلود» و «نعال و خفاف» فرق گذاشته می‏شد در حالی که امام (ع) بین اینها فرق گذاشته و فقط نسبت به «نعال و خفاف» اجازه فرموده‏اند، لذا از اینکه امام (ع) بین اینها فرق گذاشته‏اند فهمیده می‏شود سؤالِ سائل از نجاستُ ذاتی بوده نه اعم از عرضی و ذاتی تا بگوییم این روایت اطلاق دارد و بر مقید حمل می‏شود.

نتیجه اینکه با توجه به این دو اشکال نمی‏توان گفت روایت اسماعیل بن فضل مطلق است و روایات معارض با آن مقید و در حل تعارض بین این دو، مطلق را بر مقید حمل می‏کنیم، بنابراین حمل مطلق بر مقید در رابطه با روایت اسماعیل بن فضل معنی ندارد لذا تعارض، همچنان باقی است و این روایات از حجیت می‏افتند و تساقط می‏کنند و باید به ادله مانعه از نماز در نجس رجوع کرد.

نکاتی پیرامون کنگره جهانی جریان‏های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام

این اجلاس کاری ابتکاری و بسیار ارزشمند بود که از طرف دو مرجع بزرگ؛ یعنی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) و حضرت آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله تعالی) صورت گرفت و کار این دو بزرگوار انسان را به یاد آیت الله العظمی بروجردی (ره) می‏اندازد که ایشان برای تعایش سِلمی (زندگی مسالمت‏آمیز) بین جامعه اسلامی اقداماتی کارساز انجام داد از جمله اینکه نماینده خویش شیخ محمدتقی قمی را به مصر فرستاد و با شیخ محمود شلتوت (شیخ الازهر مصر) مکاتبات داشت که پیامد آن، فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت مبنی بر به رسمیت شناختن مذهب تشیّع گردید.[1]

اشخاصی از 83  کشور به این کنگره دعوت شده بودند که چهره‏های مهمی این دعوت را پاسخ گفته و در این کنگره شرکت کردند هر چند تعدادی از اشخاصی که باید می‏آمدند با ملاحظات سیاسیِ کشورهای خود یا انگیزه‏های دیگر از آمدن صرف نظر کردند، البته بعضی از این اشخاص که نیامدند مشکلاتی هم با نظام مقدس جمهوری اسلامی دارند.

ما از مدت‏ها قبل که حرکت تکفیری‏ها در سوریه و بعضی کشورهای دیگر شروع شد این حرکت را محکوم کردیم که کسی حق ندارد امت اسلامی را محکومِ به کفر کند و به کشتن آنها اقدام کند در حالی که بعد از این همه مدت، تازه مفتی عربستان فتوا داده و کار اینها را محکوم کرده حال اینکه حقیقتاً و صراحتاً کتاب‏هایی که در مدارس اینها تدریس می‏شود تکفیر پَرور است و هر کسی که کتبی که در مدارس عربستان تدریس می‏شود را بخواند عملاً نسبت به کسی که با اعتقادات آنها همراه نیست، روحیه تکفیری پیدا می‏کند و وقتی خوب دقت شود متوجه خواهیم شد که داعش، جبهه النُّصرة و امثال آن که در عراق و سوریه وجود دارد دست‏پرورده همین‏ها هستند.

در مجموع باید بگوییم جلسه آبرومند و با شکوهی برگزار شد و همین که این کنگره زیر نظر دو مرجع بزرگوار (حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) و حضرت آیت الله سبحانی (حفظه الله تعالی)) برگزار شد بر قوت مسئله افزود، سخنرانی‏هایی هم که ایراد شد خیلی خوب بود و بر خلاف آنچه که ما تصور می‏کردیم بعضی از سخنرانان اهل سنت خیلی مواضع تندی نسبت به تکفیری‏ها داشتند. این کنگره دو روز ادامه پیدا کرد، یک دبیرخانه دائمی تشکیل شد و عده‏ای مأمور پیگیری کارها شدند، امید است که این حرکت در کشورهای دیگر هم ادامه پیدا کند و راه برای جوان‏ها روشن شود تا از مسیر اسلام و قرآن دور نشوند، کما اینکه بعضی از سخنرانان گفتند: اگر ما بی تفاوت باشیم در آینده مالک جوانانمان نخواهیم بود، چون یا تحت این گروهای افراطی داخل خواهند شد و اسلحه به دست خواهند گرفت و برادر کُشی راه خواهد افتاد و یا در جرگه تعالیم غرب قرار خواهند گرفت و از اسلام دور خواهند شد. نکته مهمی که خودِ این آقایان به آن اشاره داشتند این بود که گفتند ما یقین داریم تکفیری‏ها دست‏پروده غرب و صهیونیست هستند. حقیت امر هم همین است، کما اینکه وقتی روس‏ها افغانستان را تحت سیطره خود داشتند آمریکا برای بیرون راندن این رقیب دیرینه، گروه‏هایی مثل القاعده، طالبان و امثال آن را ایجاد کرد، بعد از آن، این گروه‏ها ابزار دست آمریکا قرار گرفتند تا جایی که هر جا احساس می‏کند نیاز دارد اهداف خودش را پیاده کند از این ابزار استفاده می‏کند؛ مثلاً همین داعش که ابزار دست اینها قرار گرفته، 300 دختر ایزدی را به عنوان برده به کشورهای دیگر برده و فروخته است و این کارها را به اسم اسلام و مسلیمن انجام می‏دهد. اما وظیفه ما این است که نسبت به اقداماتی که اینها انجام می‏دهند بی‏تفاوت نباشیم و یکی از کارهایی که باید انجام دهیم این است که اذهان انسان‏ها را نسبت به آنها روشن سازیم، لذا برگزاری اجلاس و همایش‏هایی شبیه این کنگره‏ای که برگزار شد خیلی کارساز است و گفته نشود این اجلاس، فایده‏ای در پی ندارد؛ چون خود این اجلاس، حرکت مثبتی در راستای مبارزه با این گروه‏های افراطی تلقی می‏شود.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. دانشنامه جهان اسلام، ج3، ص253؛ مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 417.

Please publish modules in offcanvas position.