احکام النجاسة 93/09/16

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: احکام النجاسة                                      تاریخ: 16 آذر 1393

موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی ‏الصلاة- محمولِ متنجِّس           مصادف با: 14 صفر 1436

سال: ششم                                                                                                                                جلسه: 34

 

 

 

 

 

 

 

 

 «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

بحث در رابطه با نجاساتی بود که در نماز معفو است. عرض شد که مورد چهارم، محمول متنجّس است. برای محمولِ متنجّس سه صورت مطرح شده بود که صورت اول و دوم تفصیلاً بررسی شد. صورت سوم جایی بود که محمولِ متنجّس از اعیان نجسه باشد. مرحوم سید (ره) فرمود که احتیاط در این است که از حمل اعیان نجسه اجتناب شود و نماز خواندن با آن اشکال دارد. در جلسه گذشته کلمات بزرگانی، مثل ابن ادریس (ره)، علامه (ره) و شیخ طوسی (ره) ذکر شد که کلام این بزرگان به صراحت دلالت داشت بر اینکه حمل اعیان نجسه در نماز جایز نیست.

دلیل عدم جواز حمل اعیان نجسه در نماز

قائلین به عدم جواز حمل اعیان نجسه در نماز، برای کلام خود به روایاتی استناد کرده‏اند.

روایت اول: عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى (ع) قال: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالْمَكَانِ فِيهِ الْعَذِرَةُ فَتَهُبُّ الرِّيحُ فَتَسْفِي عَلَيْهِ مِنَ الْعَذِرَةِ فَيُصِيبُ ثَوْبَهُ وَ رَأْسَهُ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ قَالَ: «نَعَمْ يَنْفُضُهُ وَ يُصَلِّي فَلَا بَأْسَ»[1]؛ علی بن جعفر در نوشته‏اش از برادرش موسی بن جعفر (ع) نقل می‏کند: از او درباره مردی سؤال کردم که از جایی عبور می‏کند که در آنجا عذرة (نجاست) است، باد می‏وزد و عذره روی او ریخته می‏شود و آن عذره به لباس و سرش اصابت می‏کند، آیا با آن عذره نماز بخواند یا آن را بشوید و سپس نماز بخواند؟ حضرت (ع) فرمود که لباس و سرش را بتکاند- از این کلام فهمیده می‏شود که آن عذره خشک بوده است- سپس نمازش را بخواند و اشکالی ندارد.

تقریب استدلال

کلمه «ینفضه» که در این روایت صحیحه آمده است، از «تنفیض» به معنای تکان دادن است؛ به گونه‏ای که عذره برطرف شود. گفته‏اند که کلمه «ینفض» به صورت جمله خبریه آمده است، ولی جمله خبریه‏ای است که در مقام انشاء است لذا «ینفضه و یصلی» بر مانعیت عذره دلالت دارد و این به خاطر این نیست که آن شخص در نجس نماز خوانده است، بلکه «عذره» محمولِ نجس است و چون آن شخص، حاملِ نجس است، از نماز خواندن با آن منع شده است. دلیل اینکه آن شخص حاملِ نجاست است، این است که عذره در لباس و بدنش نفوذ نکرده، بلکه فقط روی لباس و سرش ریخته است که با یک تکان می‏ریزد لذا در حقیقت آن شخص، حاملِ نجس است و منع از نماز بدون تکاندن سر و لباس به خاطر این نیست که در نجس نماز خوانده است. پس چون آن شخص، حامل نجس بوده، از نماز خواندن بدون تکاندن سر و لباسش، منع شده است. در نتیجه، به این روایت استناد شده است بر اینکه اگر کسی اعیان نجسه مثل عذره و امثال آن را حمل کند، نمی‏تواند با آن نماز بخواند و به خاطر همین امام (ع) امر کرده است به اینکه خودش را تکان دهد تا عذره روی سر و لباسش، بریزد که اگر آن عذره زایل نشود و شخص با همان حالت نماز بخواند، نمازش باطل است.

اشکال

مرحوم آیت الله خویی (ره) و بعضی دیگر از بزرگان نسبت به استدلال به این روایت اشکال کرده و گفته‏اند که این روایت ربطی به ما نحن فیه ندارد چون موضوع بحث ما حمل نجس است و سؤال از این است که آیا حمل نجس در نماز جایز است یا نه؟ در حالی که این روایت نمی‏تواند از این سؤال پاسخ دهد، چون این روایت مربوط به نماز خواندن در نجس است و به حمل نجس در نماز مربوط نیست.

شخصی که از یک مکانی عبور می‏کند و باد، عذره نجس را روی سر و لباس او می‏ریزد، اگر نماز بخواند، می‏گویند که در نجس نماز خوانده است و نمی‏گویند که حاملِ نجس است چون عذره‏ای که روی لباس ریخته است، جزء لباس محسوب می‏شود و چون جزئی از لباس محسوب می‏شود، گفته می‏شود که در نجس نماز خوانده است و این با ما نحن فیه (حاملِ نجس) که مثلاً شخص پارچه نجسی را در جیب بگذارد و با آن نماز بخواند، فرق می‏کند.

البته بعضی از بزرگان، از جمله مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره)، گفته‏اند که در صورتی که عذره روی لباس انسان بریزد، صدق نمی‏کند که گفته شود آن شخص در نجس نماز خواندن صدق نمی‏کند؛ زیرا به صرف تکان دادن بدن، عذره از بین می‏رود و اثری از آن باقی نمی‏ماند، ولی مرحوم آیت الله خویی (ره) بر کلام خود تأکید کرده و فرموده است که در این صورت گفته می‏شود که در نجس نماز خوانده است.

نظر استاد

نظر آقای خویی (ره) مورد تأیید است و این روایت ربطی به ما نحن فیه ندارد و حملِ نجس بر آن صدق نمی‏کند و اگر شخص لباسش را که عذره به آن اصابت کرده است، نتکاند و با همان حالت نماز بخواند، عرفاً می‏گویند که در نجس نماز خوانده است لذا اشکال آقای خویی (ره) بر استدلال به روایت علی بن جعفر وارد است.

روایت دوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي وَ مَعَهُ دَبَّةٌ مِنْ جِلْدِ الْحِمَارِ أَوْ بَغْلٍ قَالَ: «لَا يَصْلُحُ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ إِلَّا أَنْ يَتَخَوَّفَ عَلَيْهَا ذَهَابَهَا فَلَا بَأْسَ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ»[2]؛ علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر (ع) درباره مردی سؤال کرد که نماز می‏خواند و ظرفی به همراه دارد که از پوست الاغ یا قاطر درست شده است؟ حضرت (ع) فرمودند: «درست نیست که نماز بخواند؛ در حالی که آن را با خود حمل می‏کند مگر اینکه بترسد که آن را دزد ببرد- کنایه از اینکه ضرورت ایجاب کند که آن را به همراه داشته باشد- که در این صورت اشکالی ندارد که نماز بخواند؛ در حالی که آن ظرف را همراه خود دارد.»

تقریب استدلال

در استدلال به روایت فوق به دو نکته باید توجه شود:

1-  منظور از «جلد حمار»، جلدِ حمارِ میته می‏باشد؛

2- جمله «لایصلح» که در روایت آمده است، به معنای کراهت نیست، بلکه به معنای حرمت است.

با توجه به دو نکته فوق، روایت علی بن جعفر که به آن اشاره شد، شاهد برای کلام بزرگانی مثل علامه، ابن ادریس و شیخ طوسی می‏باشد که گفتند که حملِ اعیان نجسه در نماز جایز نیست.

ان قلت: دلیل بر این مطلب که منظور از «جلد حمار»، «جلدِ حمار میته» می‏باشد، چیست؟

قلنا: سؤال کننده در بین متشرعه زندگی می‏کرده و می‏فهمیده است که اگر حمار (الاغ) به شکل طبیعی تزکیه شده باشد، عنوان میته بر آن صادق نیست و واضح است که اگر ظرفی از پوست حمارِ غیر میته (مذکّی) ساخته شود، مشکلی ندارد و می‏توان با آن نماز خواند لذا از این جهت نیازی به سؤال نبوده است. کلمه «میته» در روایت به کار نرفته است، لکن انسان معمولاً از چیزی سؤال می‏کند که نسبت به آن جاهل باشد و در اینجا معلوم می‏شود که منظور از «حمار»، «حمار میته» می‏باشد و غیر میته منظور نیست چون نسبت به حمارِ مذکّی مشکلی وجود نداشته است تا از آن سؤال شود.

البته شیخ انصاری (ره) در کتاب طهارت همین روایت را نقل کرده، در حالی که بعد از کلمه «حمار»، لفظ «میته» آورده است، ولی در اشکال به مرحوم شیخ (ره) گفته شده که هیچ نسخه‏ای که لفظ «میته» در آن به کار رفته باشد یافت نشده است. بنابراین، شاید نقل لفظ «میته» به عنوان قید توضیحی از طرف خودِ مرحوم شیخ (ره) اضافه شده باشد.

الا أن یقال: ممکن است گفته شود که سؤالِ سائل از باب میته بودن حمار نبوده، بلکه سؤال به خاطر این بوده که اصلاً برای سؤال کننده معلوم نبوده است که گوشت الاغ حلال یا حرام است چون در آن زمان یک بحثی مطرح بوده است با این عنوان که بول حمار نجس یا پاک است و گوشت آن حرام است یا حلال است؟ بنابراین، حرمت یا حلیت گوشت حمار یا قاطر معلوم نبوده است و همچنین پاک بودن یا نجس بودن بول حمار یا قاطر هم مشخص نبوده است و سائل در چنین زمانی این سؤال را مطرح کرده است.

به نظر می‏رسد که این احتمال درست نیست چون طبق مبنای شیعه واضح و روشن است که گوشت حمار و قاطر پاک است و بر فرض اینکه سؤالِ سائل از حرمت یا حلیت گوشت حمار بوده است، امام (ع) باید در پاسخ سائل می‏فرمود: «لابأس»؛ در حالی که امام (ع) فرموده است: «لایصلح» و این عبارت ربطی به سؤالِ سائل مبنی بر حلیت یا حرمت گوشت الاغ ندارد، بلکه پاسخ امام (ع) با میته بودن حمار سازگار است. بنابراین، این احتمال نیز قابل اعتناء نیست چون مبنای شیعه این است که گوشت حمارِ مذکّی اشکال ندارد.

نتیجه: روایت دوم مدعای بزرگانی مثل علامه، ابن ادریس و شیخ طوسی را مبنی بر عدم جواز حملِ نجس العین در نماز ثابت نمی‏کند چون مدعای آنها این بود که حملِ مطلق نجاست، موجب بطلان نماز است؛ در حالی که نهایت چیزی را که بتوان با این روایت ثابت کرد، این است که حمل میته، موجب بطلان نماز است و عدم جواز حملِ مطلق نجاست را نمی‏توان از این روایت استفاده کرد و تسرّی دادن حکم میته به سایر نجاسات دلیل ندارد لذا این تسرّی، قیاس و باطل است. پس دلیل (روایت دوم) أخص از مدعاست.

روایت سوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ صَلَّى وَ مَعَهُ دَبَّةٌ مِنْ جِلْدِ حِمَارٍ وَ عَلَيْهِ نَعْلٌ مِنْ جِلْدِ حِمَارٍ هَلْ تُجْزِيهِ صَلَاتُهُ أَوْ عَلَيْهِ إِعَادَةٌ؟ قَالَ: «لَا يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ إِلَّا أَنْ يَتَخَوَّفَ عَلَيْهَا ذَهَاباً فَلَا بَأْسَ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ.»[3]؛ علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر (ع) درباره مردی سؤال کرد که نماز می‏خواند و ظرفی به همراه دارد که از پوست الاغ یا قاطر درست شده و همچنین نعلی که از پوست الاغ درست شده است، به همراه دارد، آیا نمازهایی که با این ظرف و نعل خوانده است، کفایت می‏کند یا باید اعاده کند؟ حضرت (ع) فرمود: «درست نیست که نماز بخواند؛ در حالی که آن را با خود حمل می‏کند مگر اینکه بترسد که آن را دزد ببرد- کنایه از اینکه ضرورت ایجاب کند که آن را به همراه داشته باشد- که در این صورت اشکالی ندارد، در حالی که آن ظرف و نعل را همراه خود دارد، نماز بخواند.»

تقریب استدلال به این روایت نیز مانند روایت دوم است لذا نهایت چیزی که از این روایت استفاده می‏شود، این است که حمل میته در نماز جایز نیست و عدم جواز حمل سایر نجاسات را نمی‏توان با این روایت ثابت کرد.

نتیجه: روایاتی که بر مدعای قائلین به عدم جواز حملِ نجس العین در نماز اقامه شده بود، نتوانست مدعای ایشان را ثابت کند لذا نمی‏توان با تمسک به روایات مذکور، مدعی شد که حملِ نجس العین، مطلقا در نماز جایز نیست.

مسأله 305: «الخيط المتنجّس الذي خيط به الجرح يعدّ من المحمول، بخلاف ما خيط به الثوب و القياطين و الزرور و السفائف، فإنّها تعدّ من أجزاء اللباس لا عفو عن نجاستها.»[4]

مرحوم سید (ره) نوشته است که نخ نجسی که زخم و جراحت به وسیله آن دوخته می‏شود، محمولِ متنجّس محسوب می‏شود،- لذا همان حکمی را دارد که برای محمولِ متنجّس ذکر شد- به خلاف نخی که لباس، قیطان عبا، دکمه‏ها و بافتنی‏ها با آن دوخته می‏شود، چرا که این نخ که برای دوخت لباس و امثال آن استفاده می‏شود، از اجزای لباس محسوب می‏شود و نجاست آن در نماز، معفو نیست.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 26، ص443، ح12.

[2]. همان، ج4، کتاب الصلاة، ابواب لباس المصلی، باب60، ص461، ح2.

[3]. همان، ح4.

[4]. العروة الوثقی، ج1، ص105.

Please publish modules in offcanvas position.