درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: مطهّرات تاریخ: 28 دی 1393 موضوع جزئی: تطهیر متنجِّس به وسیله آب مصادف با: 26 ربیع الاول 1436 سال: ششم جلسه: 44 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
سخن در شروط تطهیر بود، عرض شد چهار شرط برای تطهیر بیان شده که مشترک است بین اینکه تطهیر با آب قلیل باشد یا با آب کثیر، اولین شرط، زوال عین و اثر بود لکن گفتیم که این شرط زوال رنگ و بو و مزه را شامل نمیشود چون آنها در مقوله غَسل (شستن) نمیگنجد و غَسلِ عرفی به زوال عین و اثر گفته میشود نه زوال رنگ، بو و مزه.
اما مرحوم علامه (ره) نظر دیگری را ابراز فرموده که به آن اشاره میکنیم؛ ایشان در کتاب قواعد الاحکام[1] فرموده است که علاوه بر زوال عین و اثر باید رنگ و بو هم زایل شود لکن آن را مقید به قیدی کرده و آن اینکه عسر و مشقتی در ازاله رنگ و بو نباشد، یعنی اگر بتواند بدون عسر، لباس را به گونهای بشوید که نه اثری از رنگ بماند و نه از بو باید این کار را بکند.
البته ایشان در بعضی از کتابهای دیگرشان مثل منتهی، ازاله لون را مطرح کرده یعنی گفته است که علاوه بر ازاله عین و اثر، ازاله لون (رنگ) نیز واجب است بدون اینکه ازاله بو واجب باشد. لکن در نهایة الاحکام[2]، ازاله ریح (بو) را واجب دانسته بدون ازاله لون (رنگ).
اینکه علامه علاوه بر ازاله عین و اثر، ازاله لون و ریح را نیز مطرح کرده است به حسب ظاهر دلیلی ندارد بلکه دلیل بر خلاف فرمایش ایشان اقامه شده است.
ممکن است گفته شود که اساساً غَسل (شستن) محقق نمیشود مگر به زوال عین، زوال اجزاء ریز نجاست و زوال بو و رنگ و اگر بو و رنگ از بین نرود کاشف از این است که عین و اثر از بین نرفته است چون رنگ و طعم و بو از اعراض عین میباشند و در جای خودش (فلسفه) ثابت شده که عَرَض از معروض منفک نمیشود لذا اگر رنگ و بوی نجاست باقی بماند این بقاء لون و رائحه کاشف از این است که عین، همچنان باقی است و از بین نرفته است و تطهیری واقع نشده است.
اما در پاسخ مطلب فوق باید بگوییم که به حسب نظر عرف حقیقت امر این است که وقتی گفته میشود که نجاست زایل شد، زوال نجاست مثل بول، دم و امثال آن بر عین مترتب است نه بر اوصاف اینها و عرف اساساً اوصاف را داخل در مقوله ازاله نمیداند و آنچه شرعاً و عرفاً واجب است، شستن متنجِّسِ به نجاساتی مثل دم، بول و امثال آن است و این بر رنگ و بو صدق نمیکند تا با زوال رنگ و بو گفته شود که نجاست از بین رفته است، پس عرف زوال نجاست را به زوال رنگ و بو اطلاق نمیکند و نمیگوید که اگر رنگ و بو باقی بود نجاست نیز باقی است.
بله! اگر بر اساس دقت عقلی مثل عرض و معروض وارد شویم باید بگوییم که رنگ و بو عرض هستند و عرض و معروض از هم منفک نمیشوند لذا با بقاء رنگ و بو، عین نجاست همچنان باقی است و از بین نرفته است، اما بنا نیست در مباحث عرفی که معمولاً شارع مقدس به عرف احاله داده است از باب دقت عقلی وارد شویم لذا عرف وقتی لباس را میشوید و عین نجاست زایل میشود لکن رنگ یا بوی آن باقی است، میگوید که رنگ یا بو باقی است و نمیگوید که نجاست باقی است لذا سؤال میکنند که آیا بقاء رنگ و بو مشکلی ایجاد میکند یا نه در حالی که اگر رنگ و بو نیز نجس بود نیازی به سؤال نبود، پس اینکه از رنگ و بو سؤال میشود حاکی از این است که رنگ و بو نجس نیستند. بنابراین، تطهیر به عرف ارائه میشود نه به دقت عقلی.
نکته دیگری که بعضی از بزرگان به آن اشاره کردهاند این است که بویی که بعد از شستن نجاست باقی است معلوم نیست بوی همان نجاست قبلی باشد، چون مواردی را سراغ داریم که نجاستی در آن موضعِ خاص نیست اما بوی نجاست وجود دارد؛ مثلاً اگر شما مقداری کمی عذره (غائط) را در آب کثیر بیندازید، این عذره بخش کمی از آب را که با آن آمیخته شده است تحت تأثیر قرار میدهد ولی بخش زیادی از آب، این گونه نیست اما گاهی از اوقات آن بخش از آب که هنوز عذره به آنجا نرسیده و اجزاء آن با اجزاء آب امتزاج پیدا نکرده است بوی عذره را به خود میگیرد؛ به تعبیر روشنتر انتقال بو به خاطر مجاورت، مقولهای است که همیشه بو ناشی از خودِ نجاست نیست بلکه گاهی خود مجاورت کافی است که چیزی بوی آن را به خود بگیرد؛ مثلاً آبی که در یخچال گذاشته میشود بوی میوه و لبنیات و دیگر محتویات یخچال را به خود میگیرد. پس این گونه نیست که همیشه بو متعلق به خودِ نجاست باشد بلکه همجواری با نجاست نیز باعث ایجاد بو میشود در نتیجه نمیشود گفت که وجود بو همیشه کاشف از وجودِ عین نجاست است، پس وجود بو مشروط به بقاء عین نجاست نیست و اعم است از اینکه عین نجاست نیز باقی باشد یا باقی نباشد.
شرط دوم
«و منها عدم تغيّر الماء في أثناء الاستعمال»[3]؛ مرحوم سید (ره) فرموده است که یکی دیگر از شروط تطهیر با آب این است که آب در اثناء استعمال، تغیّر پیدا نکند.
سه صورت برای تغیّر آب قابل تصویر است؛
صورت اول: آب، در اثناء غَسلی که به طهارت منجر میشود تغییر پیدا کند یعنی اوصاف نجاست به خودش بگیرد؛ به عبارت دیگر عین نجاست به وسیله آب زایل شده و منجر به طهارت شده لکن در مرحله آخر که منجر به طهارت شده، آب اوصاف نجاست را به خودش گرفته و رنگ، بو یا مزه آن تغییر کرده است.
صورت دوم: آبی که به وسیله آن، لباس شسته میشود در اثناء شستن که منجر به طهارت نشود، اوصاف نجس پیدا کند، یعنی آب فقط مزیل نجاست است لکن هنوز به طهارت منجر نشده است و همان ابتدای کار که میخواسته نجاست را زایل کند اوصاف نجاست را به خود گرفته است.
صورت سوم: در اثناء شستن، آب اوصاف متنجِّس را به خود میگیرد یعنی رنگ، بو یا مزه متنجّس را به خود میگیرد نه اینکه اوصاف نجس را به خود بگیرد بر خلاف دو صورت اول که آب اوصاف نجس را به خود میگرفت.
حال سؤال این است که کدام یک از این سه صورت، مانع است، یعنی کدام نوعِ تغیّر است که تطهیر را مخدوش میکند و کدام نوعِ تغیّر است که لطمهای به تطهیر نمیزند؟
صورت اول این بود که آب، اوصاف نجس را به خود بگیرد، اشکال این صورت این است که با تغییر رنگ، بو یا مزه آب، خودِ آب نجس خواهد شد بنابراین، اگر آب، متنجِّس شد نمیتوان نجاست را به وسیله آن تطهیر کرد.
«والحمد لله رب العالمین»