الاول من المطهرات 94/01/29

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                           تاریخ:29 فروردین 1394

موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- لزومِ انفصالِ غُساله در تطهیرِ متنجّس، به وسیله آب قلیل    مصادف با: 28 جمادی‏ الثانی 1436

سال: ششم                                                                                                                            جلسه: 79

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

بحث در مسأله 322 بود، عرض کردیم شبهه‏ای که در رابطه با این مسأله وجود دارد یا مفهومیه است و یا شبهه مصداقیه و موضوعیه است یعنی در جایی که شک داریم که آیا شیءِ متنجّس، ظرف است که باید سه بار شسته شود و یا غیر ظرف است که نیاز به سه بار شستن ندارد و یک بار شستنِ آن کفایت می‏کند، مرحوم سید (ره) فرمود که در این گونه موارد که شیء متنجّس برای ما مشکوک است یک بار شستن آن کافی است لکن ایشان توضیح نداد که این مسأله مربوط به شبهات مفهومیه است و یا مربوط به شبهات مصداقیه می‏باشد. گفتیم که اگر شبهه، شبهه‏ی مفهومیه باشد و عموم و اطلاق نیز داشته باشیم ما به قدر متقین در مقام تخصیص اکتفا می‏کنیم لذا به عموم و اطلاق تمسک کرده و نسبت به مقدار زاید برائت جاری می‏کنیم در نتیجه یک بار شستنِ شیء متنجّس کافی است.

 اما اگر شبهه، شبهه‏ی مصداقیه باشد جایی برای تمسک به عموم و اطلاق نیست و در این گونه موارد باید به اصل عملی تمسک کرد و اصل عملی‏ای که در اینجا می‏توان به آن تمسک کرد یا اصل حکمی استصحاب است؛ به این نحو استصحاب بقاء نجاست را جاری می‏کنیم در نتیجه شیء متنجّس را سه بار می‏شوییم و یا اینکه اصل موضوعی جاری می‏کنیم به این نحو که شیء متنجّسِ مشکوک قبل از اینکه ظرف باشد، جسم بوده است؛ مثلاً مس یا روی بوده است و بعداً به ظرف تبدیل شده است لذا شک ما شک در ظرفیت و عدم ظرفیت جسم مورد نظر است که عدم ظرفیت را استصحاب می‏کنیم در نتیجه یک بار شستن کافی است و سه بار شستن که مختص ظرف است نیاز نیست.

مسأله 323: «يشترط في الغسل بالماء القليل انفصال الغُسالة على المتعارف؛ ففي مثل البدن و نحوه ممّا لا ينفذ فيه الماء يكفي صبّ الماء عليه و انفصال معظم الماء؛ و في مثل الثياب و الفرش ممّا ينفذ فيه الماء لا بدّ من عصره  أو ما يقوم مقامه، كما إذا داسه برجله أو غمزه بكفّه أو نحو ذلك، و لا يلزم انفصال تمام الماء، و لا يلزم الفرك و الدلك إلّا إذا كان فيه عين النجس أو المتنجّس»[1]

مرحوم سید (ره) فرموده است که در شستن شیء متنجّس به وسیله آب قليل شرط است که غُساله آن به نحو متعارف جدا شود، پس در مثل بدن و مثل آن از چيزهاى كه آب در آن نفوذ نمى‌كند ريختن آب بر آن و جدا شدن مُعظمِ آب آن  كفايت مى‌كند [البته طبعاً مقداری آب روی پوست می‏ماند اما معظم آن، آبی است که از بدن جدا شده و روی زمین می‏ریزد] و در مثل جامه و فرش از چيزهایی كه آب در آنها نفوذ مى‌كند چاره‏ای نيست جز فشار دادن يا چيزى كه به منزله فشار دادن است مثل آن كه آن را لگد كند يا دست روى آن بگذارد و با قدرت فشار دهد و یا اینکه به نحو دیگری غُساله را جدا کند. لازم نيست که تمام آب غُساله جدا شود و دست ماليدن نیز لازم نيست مگر اینکه عين نجس يا متنجّس موجود باشد.

سؤال: آیا عَصر (فشردن) موضوعیت دارد و یا طریقیت دارد؟

پاسخ: موضوعیت داشتن عَصر به این معناست که مثلاً بگوییم حتماً باید آن لباس را با دست فشار دهیم تا غُساله آن جدا شود ولی طریقیت به این معناست که هدف، جدا کردن غُساله از شیء متنجّس است و فرقی نمی‏کند جدا کردن غُساله به چه چیزی محقق شود، گاهی جدا کردن غساله به وسیله عَصر است و گاهی به شکل دیگر.

از کلام مرحوم سید (ره) که فرموده است «لا بدّ من عصره  أو ما يقوم مقامه» فهمیده می‏شود که عَصر موضوعیت ندارد و جنبه طریقیت دارد، لذا به هر نحوی که بشود غُساله را از متنجّس جدا کرد، کافی است و انفصال غُساله منحصر در عَصر (فشردن) نیست، مثل اینکه برای انفصال غُساله از فرشِ متنجّس گاهی از دست استفاده می‏شود و گاهی به وسیله پا بر آن لگد زده می‏شود و حتی گاهی شاید به وسیله ابزار دیگری غُساله را جدا کنند که همه اینها در تحقق انفصال غُساله کفایت می‏کند.

دلیل مرحوم سید (ره) بر لزوم انفصالِ غُساله

دلیل مرحوم سید (ره) که فرموده است که در شستنِ متنجّس، با آب قلیل باید غُساله آن به نحو متعارف از آن جدا شود این است که لازمه غَسل، انفصالِ غُساله است یعنی غَسل (شستن) در خارج محقق نمی‏شود مگر اینکه غُساله از آن جدا شود. لذا در شستن شیء متنجّس، به وسیله آب قلیل حتماً باید غُساله از آن جدا شود زیرا عرفاً، غَسل صدق نمی‏کند مگر در جایی که غُساله از آن جدا شود و اگر غُساله جدا نشد عرفاً شستن تحقق پیدا نکرده است. البته در مواردی مثل بدن، انفصال غُساله به وسیله عَصر و امثال آن لازم نیست و ریختن آب بر آن کفایت می‏کند چون آب در آن نفوذ نمی‏کند و عرف می‏گوید که همین که آب از بدن جدا شود، کافی است ولی در فرش و لباس و امثال آن که آب در آنها نفوذ می‏کند عَصر (فشردن) لازم است.

اشکال: بعضی از بزرگان اشکالی را در این جا مطرح کرده‏اند و گفته‏اند که وقتی به روایاتی مثل روایت حسین ابن علاء نگاه می‏کنیم، می‏بینیم که امام صادق (ع) در تطهیر لباسی که بول بچه به آن اصابت کرده است، فرموده است که کمی آب بر آن می‏ریزد و سپس آن را فشار می‏دهد [عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الصَّبِيِّ يَبُولَ عَلَى الثَّوْبِ قَالَ: «تَصُبُّ عَلَيْهِ الْمَاءَ قَلِيلًا ثُمَّ تَعْصِرُهُ»[2]]. بنابراین با توجه به این روایت می‏فهمیم که «عَصر» موضوعیت دارد و انفصال غُساله منحصر در عَصر و فشردن است و از راه دیگری محقق نمی‏شود.

پاسخ: روایت دیگری از حسین بن علاء نقل شده است که با توجه به آن روایت اشکال بر طرف می‏شود؛

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الْجَسَدَ؟ قَالَ: «صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ فَإِنَّمَا هُوَ مَاءٌ» وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ؟ قَالَ: «اغْسِلْهُ مَرَّتَيْنِ»[3]؛ از امام صادق (ع) درباره اصابت بول به جسد سؤال شد، حضرت (ع) فرمود که دو بار روی آن آب بریزید، هم چنین درباره لباسی که بول به آن اصابت کرده است از حضرت (ع) سؤال شد، حضرت (ع) فرمود که دو بار آن را بشوید.

پاسخ از اشکال فوق این است که با توجه به روایت فوق باید بگوییم که این روایت قرینه است بر اینکه روایتی که مستشکل به آن استناد کرد در رابطه با بچه‏‏ای است که هنوز غذا خور نشده است زیرا متنجّسِ به بول باید دو بار شسته شود و از اینکه در روایت مورد استنادِ مستشکل، حضرت (ع) فرموده است که یک بار آب روی آن ریخته شود فهمیده می‏شود که بول، متعلق به بچه‏ای بوده است که هنوز غذار خور نشده است و الا اگر غذا خور بود باید دو بار شسته می‏شد. بنابراین، متنجّسِ به بول بچه غیر متغذّی نیاز به دو بار شستن ندارد و صرف اینکه یک بار آب روی آن ریخته شود کفایت می‏کند و وقتی در رابطه با متنجّس به بول صبی غیر متغذّی، صرف ریختن آب کافی باشد «تعصره» که روایت آمده است، جنبه استحباب پیدا می‏کند. بنابراین، «عصر» جنبه طریقیت دارد نه موضوعیت چون اصل «عصر» واجب نیست بلکه مستحب است و وقتی اصل «عصر» مستحب باشد نمی‏توان گفت که موضوعیت دارد. بنابراین ذکر «عصر» از باب مثال است و نه تخصیصِ در انحصار که راهی غیر از «عَصر» وجود نداشته باشد.

سؤال: با اینکه ما گفتیم که عَصر جنبه طریقیت دارد و موضوعیت ندارد، سؤال این است که چرا مرحوم سید (ره) مسأله عصر (فشردن) را مطرح کرده است؟

پاسخ: علت اینکه «عصر» ذکر شده نه چیزی دیگر، این است که متعارف در نزد مردم این بوده است که زمانی که لباس را می‏شسته‏اند، آن را فشار می‏داده‏اند. بنابراین، هدف، انفصال ماء الغساله است که یکی از راه‏های انفصال ماء الغساله، «عَصر» است نه اینکه انفصال غُساله منحصر در «عَصر» باشد تا گفته شود «عَصر» موضوعیت دارد.

کلام مرحوم آقای حکیم (ره)

مرحوم آقای حکیم (ره) معتقد است که «عصر» موضوعیت دارد یعنی انفصال غُساله فقط با «عَصر» محقق می‏شود نه چیز دیگر، ایشان دلیل کلام خود را این دانسته است که هر جا که «صَب» وارد شده است، بر «غَسل» حمل می‏شود بنابراین، منظور از «تصب علیه الماء» که در روایت اول آمده است «غَسل» است  که در این صورت [که «صَب» بر «غَسل» حمل شده است] «عَصر» واجب می‏شود و وقتی «عصر» واجب باشد، خودِ «عصر» موضوعیت دارد نه طریقیت. در نتیجه ایشان موضوع را از صبی غیر متغذی خارج کرده است و گفته است که «عَصر» موضوعیت دارد و انفصالِ غُساله منحر در «عصر» است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج‌1، ص113.

[2]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 3، ص397، ح 1.

[3]. همان، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب1، ص396، ح4.

Please publish modules in offcanvas position.