درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 20 اردیبهشت 1394 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- کیفیت تطهیر فلزاتِ متنجّس مصادف با: 21 رجب 1436 سال: ششم جلسه: 89 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 338: «الذهب المذاب و نحوه من الفلزات إذا صب في الماء النجس أو كان متنجسا فأذيب ينجس ظاهره و باطنه و لا يقبل التطهير إلا ظاهره فإذا أذيب ثانيا بعد تطهير ظاهره تنجس ظاهره ثانيا نعم لو احتمل عدم وصول النجاسة إلى جميع أجزائه و أن ما ظهر منه بعد الذوبان الأجزاء الطاهرة يحكم بطهارته و على أي حال بعد تطهير ظاهره لا مانع من استعماله و إن كان مثل القدر من الصفر».[1]
مرحوم سید (ره) فرموده است که طلای ذوب شده و فلزاتی مثل آن اگر در آب نجس قرار داده شوند یا اینکه طلا و فلزات مثل آن متنجِّس باشند و سپس ذوب شوند، ظاهر و باطنش نجس میشود و فقط ظاهر آن قابل تطهیر است [و باطنش قابل تطهیر نیست] لذا اگر آن طلای ذوب شده که ظاهر آن تطهیر شده است دوباره ذوب شود ظاهرش نجس خواهد شد. بله! اگر احتمال داده شود که نجاست به همه اجزاء شمشِ در حالِ ذوب شدن، نفوذ نکرده است (یعنی به طریقی بفهمیم که مقداری از شمش نجس نشده است و مقداری نجس شده است. مثلاً قسمتِ ظاهرِ شمش نجس نشده است) و آنچه بعد از ذوبان ظاهر است، اجزاء پاک است، در این صورت به طهارت ظاهرِ شمش حکم میشود. به هر حال بعد از تطهیرِ ظاهر طلا یا فلزات دیگر، میشود آن را استفاده کرد و استعمال آن مانعی نخواهد داشت، حتی اگر به شکل دیگ در آمده باشد.
این مسأله دو فرض دارد؛
1- طلا یا فلزات دیگر [مانند نقره یا مس] که پاک هستند اگر ذوب شوند و در آب نجس ریخته شوند ظاهر و باطنش نجس میشود.
2-همچنین طلا یا فلزاتی مثل آن، اگر متنجّس شده باشند سپس ذوب شوند، ظاهر و باطنش نجس میشود.
نظر مرحوم سید (ره) در مورد دو فرض فوق این است که باطن و ظاهرِ طلا و سایر فلزات [چه در حالت جامد بودن، متنجّس شده باشد و چه در حالت ذوب، متنجّس شده باشد] نجس است زیرا در ذَوَبان، حالت انقلاب رخ میدهد یعنی باطن به ظاهر و ظاهر به باطن تبدیل میشود و در این حالت آبِ نجس به تمام اجزای طلا یا فلز نفوذ میکند. لذا طبعاً زمانی که حالت انجماد پیدا کرد، هم باطن و هم ظاهرِ آن نجس است.
سؤال: کیفیت تطهیر طلا و سایر فلزاتِ جامدی که متنجّساند و ذوب میشوند یا بعد از آنکه ذوب شدند در آب نجس قرار داده میشوند، چگونه است؟
پاسخ: کیفیت تطهیرِ طلا یا فلزی که بعد از نجس شدن، حالت انجماد و شمش بودن پیدا کرده است به این صورت است که ظاهر آن را میشوییم و ظاهر آن تطهیر میشود لکن نجاست داخل و باطنِ آن باقی میماند. حال اگر این شمش [که باطن آن نجس و ظاهر آن پاک است] را برای بار دوم در کوره قرار دهیم و ذوب کنیم ظاهر آن دوباره نجس میشود زیرا هنگام ذوب شدن حالت انقلاب بوجود میآید که جای باطن و ظاهر تغییر میکند.
اگر احتمال داده شود که نجاست به همه اجزاء شمشِ در حالِ ذوب شدن، نفوذ نکرده است (یعنی از طریقی بفهمیم که مقداری از شمش، نجس نشده است و مقداری نجس شده است؛ مثلاً قسمتِ ظاهرِ شمش نجس نشده است) و آنچه بعد از ذوبان ظاهر است، اجزاء پاک است، در این صورت به طهارت ظاهرِ شمش حکم میشود. به هر حال بعد از تطهیرِ ظاهر طلا یا فلزات دیگر، میشود آن را استفاده کرد و استعمال آن مانعی نخواهد داشت، حتی اگر به شکل دیگ (نوعی ظرف) در آمده باشد.
سؤال: زمانی که طلا ذَوَبان پیدا میکند و آن را در آب نجس میگذاریم آیا آب در باطن طلا نفوذ میکند؟
پاسخ: عدهای گفتهاند که زمانی که طلا یا فلزات دیگر ذوب میشود شُل شده و حالت خمیری پیدا میکند اما حالت خُلَل و فُرَج که آب در آن نفوذ کند به وجود نمیآید.
عدهای دیگر گفتهاند که زمانی که فلز مذاب در آب قرار میگیرد، این آب خود به خود در سرد شدن این فلز مؤثر است، پس آب فرصت این را ندارد که در جزء جزء فلز نفوذ کند تا بگوییم هم ظاهر و هم باطن آن نجس شده است.
البته! اگر طلا یا فلز به قدری گرم شود که حالت نرمی پیدا کند ولی انقلابی در آن رخ ندهد یعنی ظاهر و باطن با هم جابجا نشوند، در این جا حق این است که گفته شود که آب در باطن طلا و سایر فلزاتِ مثل آن نفوذ نمیکند. اما اگر طلا یا فلز به قدری حرارت دید که به جوش آید و حالت غُلغُل کردن پیدا کند، زمانی که آب بر روی آن ریخته شود به تمام اجزای آن نفوذ میکند. چون هنگام انقلاب، آب به بخشهای داخلی فلز رسیده است و آن جا را نیز نجس کرده است. پس اگر قلب و انقلاب حاصل شد، آب خود به خود در باطن فلز نیز نفوذ میکند لذا باطن آن نیز نجس میشود.
نظرمرحوم آیت الله خویی (ره)
مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که در اینجا دو فرض متصور است؛
فرض اول: اگر بعد از ذوب شدنِ فلز و انجمادِ آن، عِلم پیدا کردیم که اجزای ظاهری فلز همان چیزی است که قبلاً نجس شده است، در این جا به نجاست آن حکم میشود و با شستن آن، ظاهر آن پاک میشود.
فرض دوم: اگر بعد از ذوب شدن و منجمد شدن فلز مذاب، در یک جزئی از آن فلز شک کردیم که آیا این جزء فلز، همان جزئی است که قبل از ذوب شدن، نجس بوده است [یعنی از اجزای ظاهریه است که ما قبلاً به نجاست آن علم داشتیم] و یا اینکه این جزء از اجزای داخلیه است که نجاست به آن اصابت نکرده است [و این بدین جهت است که زمانی که فلز ذوب میشود و حالت غلیان و انقلاب پیدا میکند، در نتیجه باطن به ظاهر آمده است و در همین حالت باقی مانده است لذا چون پاک بوده است الان نیز پاک میماند] در این صورت ما علم اجمالی داریم که یا ظاهر نجس است و یا باطن نجس است، حال سؤال این است که آیا در رابطه با ظاهر فلز میتوان اصل جاری کرد و به طهارت آن حکم کرد یا نه؟
مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که در اینجا دو بحث مطرح میشود؛
1- یک بحث در رابطه با ملاقی با ظاهرِ فلز است که آیا به طهارت ملاقی حکم میشود یا خیر؟ در مورد ملاقی حکم این است که قاعده طهارت را جاری میکنیم؛ یعنی دست ما به این شئ اصابت کرد و ما شک میکنیم آیا دست ما نجس شد یا خیر؟ در اینجا (طبق قاعده طهارت) به پاک بودن دست حکم میکنیم.
2- بحث دیگر درباره خود آن جزء است که نمیدانیم که آیا این جزئی که به سطح و ظاهر آمده است آیا همان جزء متنجّسِ قبلی است و یا جزءِ باطن که قبلاً نجس نبوده است، میباشد که ظاهر شده است و آمده است. مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که این مورد از اطراف علم اجمالی است و نمیتوان به اصالت الطهارة تمسک کرد زیرا جریان اصل طهارت نسبت به این جزء با جریان اصل طهارت نست به جزء دیگر تعارض دارد در نتیجه نمیتوان اصالة الطهارة را جاری کرد. مگر اینکه گفته شود که یک طرف علم اجمالی از محل ابتلاء خارج است و یا مکلف، قدرت آن را ندارد که در این صورت نسبت به ظاهر فلز که محل ابتلاء است جریان اصالة الطهارة بلامانع خواهد بود.
«والحمد لله رب العالمین»