درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 19 اردیبهشت 1394 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- غَسله مزیله نجاست، جزء غَسلات محسوب میشود مصادف با: 20 رجب 1436 سال: ششم جلسه: 88 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 336: «مسألة الغسلة المزيلة للعين بحيث لا يبقى بعدها شيء منها تعد من الغسلات فيما يعتبر فيه التعدد فتحسب مرة بخلاف ما إذا بقي بعدها شيء من أجزاء العين فإنها لا تحسب و على هذا فإن أزال العين بالماء المطلق فيما يجب فيه مرتان كفى غسله مرة أخرى و إن أزالها بماء مضاف يجب بعده مرتان أخريان».[1]
مورد این مسأله در گذشته [در مسأله 311] نیز مورد بحث واقع شد که در ذیل به آن اشاره میکنیم؛
مرحوم سید (ره) در مسأله 311 فرموده است: «يجب في تطهير الثوب أو البدن بالماء القليل من بول غير الرضيع، الغَسل مرتين و أما من بول الرضيع الغير المتغذي بالطعام فيكفي صب الماء مرة و إن كان المرتان أحوط و أما المتنجس بسائر النجاسات عدا الولوغ فالأقوى كفاية الغسل مرة بعد زوال العين فلا تكفي الغسلة المزيلة لها إلا أن يصب الماء مستمرا».[2]
تفاوت این مسأله (311) با مسأله 336 این است که مرحوم سید (ره) در مسأله 311 استمرار صبّ الماء را مطرح کرده است ولی در مسأله مورد بحث (336) استمرار صبّ الماء را مطرح نکرده است، مگر اینکه بگوییم که چون در مسأله 311 «صبّ الماء» را مقید کرده به اینکه استمرار داشته باشد و در مسأله مورد بحث ما (336) «غَسله مزیله» مطلق آورده است، بگوییم که مطلق بر مقید حمل میشود بنابراین، منظور از غَسله مزیله آن غَسلهای است که بعد از آن، ریختن آب استمرار داشته باشد. نتیجه اینکه با توجه به مسأله 311 منظور از غَسله مزیلهای که یک بار شستن محسوب میشود غَسلهای است که بعد آن، ریختن آب ادامه داشته باشد.
توضیح مسأله 336
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا غَسلهای که مزیل عین نجاست است [در جایی که تعدد غَسل لازم است] به عنوان یکی از غَسلات محسوب میشود؟
مرحوم سید (ره) فرموده است که در جایی که تعدد شستن لازم است، غَسله مزیله عین نجاست [یعنی آن غسلهای که عین نجاست را برطرف میکند] به گونهای که اثری از عین نجاست باقی نماند، از غَسلات محسوب میشود لذا یک غَسله محسوب خواهد شد به خلاف جایی که بعد از شستن، عین نجاست باقی مانده باشد که در این صورت غَسله مزیله از غَسلات محسوب نخواهد شد بنابراین، اگر در جایی که دو بار شستن لازم است، عین نجاست به وسیله آب مطلق زایل شود کافی است که یک بار دیگر شسته شود ولی اگر عین نجاست به وسیله آب مضاف زایل شده واجب است که بعد از ازاله نجاست، دو بار دیگر نیز شسته شود.
به عنوان مثال اگر متنجّس از چیزهایی باشد که دو بار شستن لازم دارد، غَسله مزیلهای که عین نجاست را زایل میکند یک بار شستن محسوب میشود لذا علاوه بر آن (غَسله مزیله) یک بار دیگر نیز شسته میشود و نیازی به دو بار شستن نیست. همچنین در مواردی که سه بار شستن لازم است، با غسله مزیله، یک بار شستن تحقق پیدا میکند و بعد از آن دو بار دیگر میشوید و طهارت حاصل میشود و نیازی به سه بار شستن بعد از غَسله مزیله نیست. البته این در مواردی است که غَسله مزیله، عین نجاست را به طور کامل بر طرف کند به گونهای که هیچ اثری از نجاست باقی نماند ولی اگر بعد از شستن، هنوز عین نجاست باقی باشد، نمیتوان این غسله را به عنوان غَسله اول محسوب کرد.
مرحوم سید (ره) در پایان فرموده است که اگر در مواردی که دو بار شستن لازم است عین نجاست با آب مطلق زائل شد [بار اول]، یک بار شستن متنجّس کافی است یعنی بعد از زوال عین به وسیله آب مطلق یک بار دیگر آن را میشوید و طهارت حاصل میشود اما اگر زوال عین نجاست به وسیله آب مضاف محقق شد یک بار شستن متنجّس کافی نیست بلکه باید آن را دو بار بشوید تا طهارت حاصل شود یعنی ازاله عین نجاست به وسیله آب مضاف، کأن لم یکن تلقی میشود و اگر دو مرتبه شستن لازم است، این دو مرتبه شستن باید جداگانه انجام شود چون همان طور که قبلاً به آن اشاره کردیم یکی از شرائطی که برای مطهِّر بودن آب لازم است این است که آبی که میخواهیم شیء متنجّس را با آن بشوییم باید مطلق باشد لذا طهارت به وسیله آب مضاف محقق نمیشود.
دلیل مرحوم سید (ره)
دلیل اینکه در جایی که تعدد لازم است، غسله مزیلهای که عین نجاست را بر طرف کرده است به عنوان یکی از دفعات شستن محسوب میشود اطلاق روایاتی است که در این رابطه وارد شده است، چرا که روایاتی که تعدد را لازم میداند، نگفته است که تعدد غَسل مشروط است به اینکه آن غَسلات، مزیله نباشند بلکه فقط گفته است که دو بار شستن لازم است لذا در جایی که با غَسله مزیله عین نجاست بر طرف شود، صدق میکند که گفته شود که یک بار شسته شده است. لذا در جایی که عین نجاست زائل میشود، غَسله مزیله، یک غَسله محسوب میشود اما در جایی که عین نجس زایل نشود، غَسله مزیله یک غَسله محسوب نخواهد شد.
مسأله 337: «النعل المتنجسة تطهر بغمسها في الماء الكثيرو لا حاجة فيها إلى العصر لا من طرف جلدها و لا من طرف خيوطها و كذا البارية بل في الغسل بالماء القليل كذلك لأن الجلد و الخِيط ليسا مما يعصر و كذا الحِزام من الجلد كان فيه خِيط أو لم يكن».[3]
مرحوم سید (ره) در این مسأله دو فرع را بیان کرده است؛
فرع اول: اگر کفش، متنجّسِ به نجاست شد، با فرو بردن در آب کثیر [به گونهای که آب در اعماق آن نفوذ کند و عین نجاست زائل شده باشد] پاک میشود و عَصر و فشار دادن آن لازم نیست، نه فشار دادن پوستی که در آن به کار رفته است لازم است و نه فشار دادن نخ آن [بلکه صرف اینکه کفش را در آب کثیر قرار دهیم تا آب به همه قسمتهای آن نفوذ کند، کافی است]. باریه (حصیر) نیز همین حکم را دارد یعنی اگر متنجّسِ به نجاست شد و آن را در آب کثیر فرو بردیم تا آب [به همان مقدار که نجاست نفوذ کرده است] در آن نفوذ کند پاک میشود و عَصر و فشردن آن لازم نیست. همچنین کمربند نیز همین حکم را دارد یعنی در تطهیر آن لازم نیست که چرم و نخی که در آن به کار رفته است فشرده شود.
مرحوم آیت الله خویی (ره) در این جا با مرحوم سید (ره) اختلاف دارند؛ زیرا نظر مرحوم سید (ره) این بود که در آب کثیر فشردن و عصر لازم نیست در حالی که مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده بودند که در مسأله عصر و فشردن تفاوتی بین آب قلیل و کثیر وجود ندارد.
فرع دوم: مرحوم سید (ره) در رابطه با تطهیر کفش، حصیر و کمربندِ متنجّس، به وسیله آب قلیل فرموده است که آب قلیل باید به گونهای ریخته شود که در کفش، حصیر یا کمربندِ متنجّس نفوذ کند.
ممکن است گفته شود که عَصر و فشردن خیوط [نخی که در کفش، حصیر و کمربند به کار رفته است] لازم است ولی ما در پاسخ عرض میکنیم که خیوط تابع خودِ کفش، حصیر و کمربند است لذا نیازی به فشردن ندارد.
«والحمد لله رب العالمین»