فصلٌ فی المطهّرات 95/01/29

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                          تاریخ: 29 فروردین 1395

موضوع جزئی: التاسع من المطهرات، التبعیة                                                              مصادف با: 9 رجب  1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                                جلسه: 62

                                           

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله تبعیت، به ششمین مورد از مصادیق تبعیت اشاره کرده و نوشته است: «السادس تبعية أطراف البئر و الدلو و العدة و ثياب النازح على القول بنجاسة البئر لكن المختار عدم تنجسه بما عدا التغير و معه أيضا يشكل جريان حكم التبعية»[1].

6- ششمین مورد از مصادیق تبعیت، تبعیت اطراف چاه و وسایلی مانند دلو و لباس شخصی که آب می‎کشد از چاه است.

مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر چاه نجس شود، بعد از بیرون کشیدن آب از چاه، اطراف چاه و وسایلی مانند دلو [وسیله‎ای برای بیرون کشیدن آب از چاه] و همچنین لباس شخصی که آب بیرون می‎کشد به تبعیت از چاه، پاک می‎شوند. البته این در صورتی است که مبنا این باشد که آب چاه نجس می‎شود؛ در حالی که مختار ما این است که آب چاه نجس نمی‎شود مگر اینکه به واسطه نجاست، در آب تغییر ایجاد شود و رنگ، بو و مزه آن تغییر کند. بنابراین، به صرف افتادن نجاستی در چاه به نجاست آب چاه حکم نمی‎شود در نتیجه چون نجاستی در کار نیست مسأله تبعیت از باب سالبه به انتفاء موضوع، منتفی است؛ به تعبیر روشن‎تر چون نجاستی بر آب چاه مترتب نشده است، وجهی برای تبعیت و حکم به طهارت اطراف چاه و وسایل مورد استفاده، از باب تبعیت باقی نمی‎ماند. حتی بر فرض قبول تنجیس آب چاه باز هم مشکل است که از باب تبعیت، به طهارت اطراف چاه و وسایل مورد استفاده در کشیدن آب چاه، حکم شود.

اقوال در رابطه با طهارت یا نجاست آب چاه با ملاقات نجس

قول اول

آب چاه با ملاقات با نجس، متنجّس نمی‎شود مگر اینکه حالت آب [رنگ، بو و مزه] تغییر کند.

قول دوم

آب چاه به صرف ملاقات با نجس، متنجّس می‎شود حتی اگر در آب چاه تغییر حالت ایجاد نشود.

بنا بر قول اول، موضوع روشن و مشخص است و نیازی به بحث ندارد زیرا در این فرض به نجاست آب چاه حکم نمی‎شود تا بخواهیم بر اساس تبعیت، به طهارت اطراف چاه و وسایل مورد استفاده حکم کنیم لذا مسأله تبعیت از باب سالبه به انتفاء موضوع منتفی می‎باشد؛ به تعبیر دیگر تبعیت، فرع نجاست است و چون بر اساس دیدگاه اول، نجاستی در کار نیست وجهی برای تبعیت وجود ندارد. البته اینکه در شرع مقدس آمده است که باید از چاهی که نجاستی در آن افتاده است تعدا هفت دلو آب خارج شود بر نجاست آب چاه دلالتی ندارد بلکه یک امر استحبابی یا یک امر واجب صرفاً تعبدی است و سیره نیز بر عدم غَسل دلو و اطراف چاه قائم شده است.

اما اگر به واسطه ملاقات با نجس، در حالت آب تغییر ایجاد شود و رنگ، بو و مزه آن تغییر کند، لازم نیست که حتماً آب چاه را خارج کنیم بلکه می‎توان آب عاصم (آب مطلق کثیر) را داخل چاه ریخت تا حالت ایجاد شده در رنگ، بو و مزه آب از بین برود زیرا آنچه که در شرع آمده است حاکی از این است که حالتی [تغییر رنگ، بو و مزه] که به واسطه ملاقات با نجاست برای آب چاه ایجاد شده است از بین برود لذا فرقی نمی‎کند که این حالت با کشیدن آب از چاه برطرف شود یا اینکه با ریختن آب عاصم در چاه برطرف گردد.

نتیجه اینکه آب چاه با ملاقات با نجس، متنجّس نمی‎شود مگر اینکه در حالات آن تغییر ایجاد شود که در این صورت می‎توان آب عاصم، داخل چاه ریخت تا آن حالت ایجاد شده، زایل گردد.

مرحوم سید (ره) در رابطه با هفتمین مورد از مصادیق تبعیت نوشته است: «السابع تبعية الآلات المعمولة في طبخ العصير على القول بنجاسته فإنها تطهر تبعا له بعد‌»[2].

7- هفتمین مورد از مصادیق تبعیت، آلاتی است که در طبخ عصیر استفاده می‎شوند که بعد از اینکه ذهاب ثلثین حاصل شد، از باب تبعیت به طهارت آنها حکم می‎شود. [البته این در صورتی است که نجاست عصیر، بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین را قائل باشیم].

دلیل حکم مذکور در کلام مرحوم سید (ره)، سیره می‎باشد؛ به این نحو که سیره بر این قائم شده است که دیگی که عصیر در آن پخته شده است بعد از ذهاب ثلثین، مجدداً شسته نمی‎شود، حتی اگر در هنگام غلیان از وسیله‎ای مانند ملاقه، کفگیر و امثال آن استفاده شود و سپس کنار گذاشته شود، بعد از اینکه ذهاب ثلثین حاصل شد، آن وسایل نیز از باب تبعیت پاک می‎باشند.

به علاوه اینکه اگر به طهارت دیگ و وسایل مورد استفاده در طبخ عصیر، حکم نشود لغویت لازم می‎آید زیرا در این صورت بعد از اینکه ذهاب ثلثین موجب طهارت عصیر شد، به دلیل ملاقات عصیر با دیگ باید مجدداً به نجاست عصیر حکم شود لذا ذهاب ثلثین نخواهد توانست تطهیر عصیر را در پی داشته باشد و این یعنی لغویت ذهاب ثلثین که یکی از مطهِّرات می‎باشد.

مرحوم سید (ره) در رابطه با هشتمین مورد از مصادیق تبعیت نوشته است: «الثامن يد الغاسل و آلات الغسل في تطهير النجاسات و بقية الغسالة الباقية في المحل بعد انفصالها»[3].

8- هشتمین مورد از مصادیق تبعیت، دست کسی است که چیزی را می‎شوید، همچنین وسایلی که در شستن شیء نجس مورد استفاده قرار می‎گیرد.

براساس کلام مرحوم سید (ره)، دست شخصی که چیزی را می‎شوید و وسایلی که در شستن شیء نجس مورد استفاده قرار می‎گیرد، از باب تبعیت پاک می‎باشد. همچنین بعد از اینکه غساله آن شیء گرفته شد، باقیمانده غساله نیز از باب تبعیت پاک است.

البته برخی از بزرگان گفته‎اند که دست انسان و وسایلی که در شستن شیء نجس استفاده می‎شود، از باب تبعیت پاک نمی‎شود بلکه طهارت آنها بالأصاله حاصل می‎شود زیرا هنگام شستن، آب به این قسمت‎ها [دست انسان و وسایل مورد استفاده در هنگام شستن] نیز می‎رسد.

مرحوم آیت الله خویی (ره) نسبت به باقیمانده غُساله فرموده است که طهارت باقیمانده غُساله از باب تبعیت نیست بلکه عدم نجاست آن، از باب سالبه به انتفاء موضوع است زیرا بعد از اینکه شیء پاک شد، نجاستی وجود ندارد تا ما بخواهیم بر اساس تبعیت، به طهارت آن حکم کنیم.

مرحوم سید (ره) در رابطه با نهمین مورد از مصادیق تبعیت نوشته است: «التاسع تبعية ما يجعل مع العنب و التمر للتخليل كالخيار و الباذنجان و نحوهما كالخشب و العود فإنها تنجس تبعا له عند غليانه على القول بها و تطهر تبعا له بعد صيرورته خلا‌»[4].

9- نهمین مورد از مصادیق تبعیت، خیار، بادمجان و امثال آن است که همراه انگور و خرما قرار داده می‎شوند تا به سرکه تبدیل شوند.

مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر همراه انگور و خرما، خیار و بادمجان و امثال آن قرار داده شود تا اینکه به سرکه تبدیل شوند، طبیعتاً بعد از غلیان به نجاست آنها حکم می‎شود اما بعد از اینکه انگور و خرما به سرکه تبدیل شد، از باب تبعیت به طهارت بادمجان، خیار و امثال آن مثل چوب، حکم می‏شود.

البته مرحوم آیت الله خویی (ره) نسبت به این مسأله اشکال کرده است و فرموده است که وجهی برای حکم به طهارت خیار و بادمجان و امثال آن وجود ندارد زیرا مسأله طهارت، با شستن و یا با تمسک به ادله‎ دال بر طهارت، حاصل می‎شود در حالی که در مانحن‎فیه این دو مورد [شستن و ادله‎ دال بر طهارت] مفقودند. بنابراین، هرچند که عصیر بعد از اینکه به سرکه تبدیل شود پاک می‎شود ولی به دلیل ملاقات با بادمجان و خیار [که نجاستشان باقی است] مجدداً نجس می‎شود. ایشان (ره) در ادامه به استثناء بعضی چیزها اشاره کرده است و فرموده است که اگر چیزهایی مانند نمک که زمینه ساز تبدیل عصیر به سرکه است، به عصیر اضافه شود، اشکالی به مسأله وارد نمی‎کند و بعد از تبدیل شدن عصیر به سرکه می‎توان به طهارت آن حکم کرد. [مبنای مرحوم آیت الله خویی (ره) عدم نجاست عصیر عند الغلیان و قبل از ذهاب ثلثین است].

العاشر من المطهِّرات: زوال عين النجاسة أو المتنجس

«العاشر من المطهرات زوال عين النجاسة أو المتنجسعن جسد الحيوان غير الإنسان بأي وجه كان سواء كان بمزيل أو من قبل نفسه فمنقار الدجاجة إذا تلوث بالعذرة يطهر بزوال عينها و جفاف رطوبتها و كذا ظهر الدابة المجروح إذا زال دمه بأي وجه و كذا ولد الحيوانات الملوث بالدم عند التولد إلى غير ذلك»[5].

مرحوم سید (ره) در رابطه با دهمین مورد از مطهِّرات به مسأله زوال عین نجاست یا متنجّس اشاره کرده است و مصادیقی را در رابطه با آن بیان کرده است [زوال عین نجاست، در همه جا موجب طهارت نمی‎شود بلکه فقط در برخی از موارد موجب حصول طهارت می‎شود].

به نظر مرحوم سید (ره) اگر نجاستی به بدن حیوانات [غیر از انسان] اصابت کند، به صرف زایل شدن عین نجاست می‎توان به طهارت بدن حیوان حکم کرد، خواه این زوالِ عین به وسیله چیزی حاصل شده باشد یا اینکه عین نجاست خود به خود از بین رفته باشد؛ به عنوان نمونه اگر منقار مرغ به وسیله عذره، نجس شود، بعد از زوال عین نجاست، به طهارت آن حکم می‎شود. همچنین خونی که بر اثر جراحت از بدن حیوانات خارج می‎شود، بعد از زائل شدن عین نجاست، به طهارت آن حکم می‎شود. بچه حیوانی که از متولد می‎شود و بدن او خونین است، بعد از زایل شدن عین خون، به طهارت بدنش حکم می‎شود. [البته خون زایمان نجس است].

بحث جلسه آینده: توضیح دهمین مطهِّر [زوال عین نجاست و متنجِّس] ان‎شاءالله در جلسه آینده بیان خواهد شد.

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. سید محمد کاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص143.

[2]. همان.

[3]. همان، ص144.

[4]. همان.

[5]. همان.

Please publish modules in offcanvas position.