درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: سوره بقره تاریخ: 5 آذر 1393 موضوع جزئی:تفسیر آیه 31 مصادف با: 4 صفر 1436 سال: پنجم جلسه: 65 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه31:
واژه «عرض» که در این آیه آمده به معنای اظهار و آشکار کردن امری برای دیگری است. خداوند متعال برای اینکه عجز فرشتگان را در مسئله خلافت به آنان گوشزد کند و از سویی حکمت جعل خلافت را برای انسان اظهار کند، اسماء را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود: مرا از اسماء و حقایق آنها با خبر سازید.
«عرضه» دارای اقسامی است، در اینجا مقصود از «عرضه» این است که از طریق الهام، مطلبی در معرض گذاشته میشود؛ چون عرضه گاهی عرضه جسمانی است مانند اینکه جسم سنگینی به انسان مدعی قدرت عرضه شود و گفته شود اگر توانمندی این جسم سنگین را بردار. و گاهی عرضه، جسمی نیست بلکه، علمی است؛ به این معنی که برای انسانِ مدعی علم و اجتهاد مسئلهای علمی را مطرح میکنند، یعنی مسئلهای بر فکر او عرضه میشود. «عرضه» محل بحث ما از نوع دوم است.
در رابطه با جمله «ان کنتم صادقین» که ذیل این آیه (بقره/31) آمده دو سؤال مهم مطرح میشود:
سؤال اول: مدعای فرشتگان چه بوده که امکان صدق و کذب در آن وجود داشته باشد، با توجه به اینکه نقطه مقابل صدق، کذب است باید ببینیم فرشتگان چه چیزی را مطرح کرده بودند که امکان صدق و کذب در آن بوده است؟
در رابطه با سؤال اول چند احتمال وجود دارد:
احتمال اول: مراد این بوده که فرشتگان ادعا میکردند خلافت برای آدم مصلحت ندارد، خداوند متعال میخواهد بفرماید: اگر نسبت به این گمانتان (عدم مصلحت داشتن خلافت برای آدم) راستگو هستید اسامی موجودات عالم را به من خبر دهید.
احتمال دوم: شایستهتر بودن خودِ فرشتگان برای خلافت، به این معنی که اگر شما خود را شایسته خلافت میدانید و در گفتار خود صادقید پس اسامی موجودات را به من خبر دهید.
علامه طباطبایی (ره) ذیل این جمله (ان کنتم صادقین) میفرماید: جمله مزبور که در ذیل آیه شریفه (بقره/31) آمده مشعر به این معناست که آنان (فرشتگان) چیزی را اراده کرده بودند که لازمه آن علم به اسماء است و آن، شایستگی خودشان و عدم شایستگی آدم (ع) برای خلافت است. پس علامه (ره) هر دو احتمال (احتمال اول و دوم) را یکجا مطرح کرده است و فرموده: فرشتگان، آدم (ع) را شایسته خلافت نمیدیدند و در مقابل، خود را شایسته خلافت میدانستند، لذا خداوند تبارک و تعالی در پاسخ آنها فرموده: اگر راست میگویید اسامی موجودات عالم را به من خبر دهید.
مؤید: این احتمال مؤیدی هم دارد و آن کلام امام صادق (ع) است، لکن حضرت (ع) مقصود از اسماء را همان معنایی دانسته که قبلاً هم به آن اشاره کردیم: عن الصادق (ع): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَّمَ آدَمَ (ع) أَسْمَاءَ حُجَجِ اللَّهِ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ وَ هُمْ أَرْوَاحٌ عَلَى الْمَلَائِكَةِ، فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ أَنَّكُمْ أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ فِي الْأَرْضِ لِتَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ مِنْ آدَمَ»[4]؛ خداوند تبارک و تعالی اسماءِ حُجج الهی را در حالی که اینها ارواح بودند و هنوز به مرحله ظهور و خلقت نیامده بودند بر ملائکه عرضه کرد و فرمود: اگر راست میگویید که شما برای امر خلافت از آدم (ع) سزاوارترید، اسماء اینها را به من خبر دهید.
احتمال سوم:
آنچه فرشتگان از آن خبر دادند همراهی تسبیح و تقدیس با حمد کامل الهی است و کمال حمد به شناخت همه حقایق عالَم است، یعنی کسی میتواند بگوید من حمد را بتمامه و بکماله انجام میدهم که نسبت به همه حقایق عالَم آگاهی داشته باشد، لذا کسی که دایره علم او نسبت به حقایق عالَم، محدود است در ادعای اینکه میگوید: «نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک»، صادق نیست. پس وجه سوم این است که ملائکه در ادعای خود مبنی بر «نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک»، صادق نبودند؛ چون آنها نسبت به همه حقایق عالَم آگاهی نداشته و علم آنها نسبت به حقایق محدود بوده، در حالی که کمالِ حمد مبتنی بر شناخت همه حقایق است و از جمله این حقایق، معارفی است که فرشتگان از بیان آن عاجز بودند و توان حمد در مقابل آن را نداشتند در نتیجه نمیتوانستند مدعی تسبیحِ همراه با حمد کامل باشند.
البته این احتمال را بعضی نپذیرفته و گفتهاند: فرشتگان ادعا نکردهاند ما حمد را به طور کامل انجام میدهیم بلکه آنها فیالجمله ادعای حمد و تسبیح کردهاند بنابراین این احتمال سوم مردود است.
سؤال دوم: تحقق صدق و کذب در مورد اِخبار است نه استفهام و انشاء، در حالی که فرشتگان خبر ندادند بلکه سؤال کردند که آیا میخواهی کسی را جانشین خود قرار دهی که فساد و خونریزی کند؟ پس صدق و کذب مربوط به خبر است نه انشاء، لذا سؤال این است که چگونه صدق و کذب بر سخن ملائکه که به صورت انشاء مطرح شده « قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ» قابل انطباق است؟
بحث جلسه آینده: پاسخ از سؤال دوم را ان شاء الله در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.
«والحمد لله رب العالمین»