مراسم چهلم آیت الله مهدوی کنی 93/09/08

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: شخصیت آیت الله مهدوی کنی، مقام عالم                                                  تاریخ: 93/09/08

مکان: مسجد امام صادق (ع) تهران

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال مولانا و مقتدانا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع): «إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً وَفَّقَهُ‏ لِإِنْفَاذِ أَجَلِهِ‏ فِي أَحْسَنِ عَمَلِه‏»[1]

این مجلس باشکوه به مناسبت چهلمین روز درگذشت عالمی مجاهد، خدمت گزاری صادق، شخصیتی بزرگ، معلم اخلاق، حضرت آیت الله مهدوی کنی، از طرف بیت شریف ایشان و دانشگاه امام صادق (ع) تشکیل یافته است.

سخن گفتن پیرامون شخصیت­هایی که تمام عمرشان را به انجام وظیفه همراه با اخلاص و خدمت­گزاری بی منت سپری کرده­اند، کاری بس دشوار است؛ زیرا بررسی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی چنین شخصیت­هایی مجال بیشتر می­طلبد و در این فرصت کم و محدود نمی­توان به همه زوایای زندگی آنان اشاره کرد. اما به ما گفته­اند که آب دریا را اگر نتوان کشید هم ز بهر تشنگی باید چشید.

در شکل­گیری شخصیت افراد، عناصر مختلفی تأثیرگذار هستند، که گاهی یک ویژگی می­تواند معرّف و مأثر در بیان ویژگی­های آن شخصیت باشد. خوشبختانه در آموزه­های دینی، قرآن و کتب روایی ما ویژگی­هایی را برای شخصیت­های تکامل یافته و انسان­های ارزشمند بیان کرده­اند؛ که این ویژگی­ها بیانگر جایگاه، مقام و موقعیت آنان است. ویژگی­هایی مانند علم، ایمان، آگاهی و بصیرت، مبارزه و جهاد، رضا و تسلیم در مقابل ذات کبریایی حق، که گاهی همه آن­ها و گاهی بعضی از آن­ها در یک شخص و در یک شخصیت تجلی پیدا می­کند که می­تواند زوایای فکری، اخلاقی، معنوی و روحی او را بیان کند. در رابطه با مسئله ایمان ما تعبیرات زیادی در قرآن کریم و در روایات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت داریم. سخنی در رابطه با ایمان مطرح است که اساساًمنشأ این احساس دینی در افراد کجاست؟ اما بحثی مهم­تر از این بحث، این است که فواید و آثار دین و ایمان در یک فرد چیست؟ آیا ایمان در  زندگی یک فرد قید و سربار است یا اساساً حیات یک انسان بستگی به ایمان او دارد؟ قرآن ایمان را سرمایه می­داند و نه سربار و در این رابطه می­فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى ‏تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليم‏*تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في ‏سَبيلِ اللَّهِ».[2] قرآن از ایمان به خدا، ایمان به رسول خدا و مجاهدت در راه خدا را  به «عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليم»تعبیر می­کند یعنی « يَوْمَ‏ لا يَنْفَعُ‏ مالٌ‏ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ‏ أَتَى‏ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم‏».[3]  ایمان به عنوان یک سرمایه کارساز و نجات بخش انسان است.در روایات این تعبیر است که « المؤمن كالجبل الراسخ لاتحرّكه العواصف »[4] از انسان­های مؤمن به عنوان جبل الراسخ یعنی کوه های استوار، تعبیر شده است که طوفان­های سخت آن­ها را از پا در نمی­آورد. در مقابل ناملایمات، شکنجه و مصیبت­های زندگی با قامتی استوار ایستادگی می­کنند و خم به ابرو نمی­آورند. آن روزی که او را تطمیع کنند، شیفته تطمیع دشمن نمی­شود. این ویژگی مؤمنان و ایمان آورندگاندر فرهنگ دینی ما است. از همه جالب­تر و مورد توجه بیشتر این است که خدای متعال روی دو عنصر اساسی تکیه می­کند و رمز و راز محبوبیت انسان­ها در این جهان آفرینش را، در سایه این دو عنصر کلیدی و اساسی می­داند. یکی علم و دیگری ایمان است. در جامعه ماعده­ای محبوب دل­ها هستند و در خاطره­ها هیچ­گاه فراموش نمی­شوند. زمان می­گذرد، سال ها می­گذرد ولی هر روز جلوه آن­ها در دل­ها روشن­تر می­شود. «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[5].کسانی که ایمان آورده­اند و عمل صالح انجام داده­اند، اساساً محبت آن­ها مثل یک مغناطیس است که همه را به سمت خودش جذب و جلب می­کند. در آیه دیگر مسئله ایمان را کنار علم قرار می دهد و مایه درجه و ارتفاع درجه می­شود «يَرْفَعِ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات»[6]. پس گاهی علم و عمل، گاهی ایمان و علم، کنار هم قرار می­گیرند و در بیان شخصیت یک فرد که یک انسان را به جامعه معرفی می کند، تأثیر گذارند. من در آیات شریفه قرآن یک مرور مختصری داشتم و دیدم که 80 مورد در رابطه با علم و عالم و مشتقات آن سخن گفته شده است. تعبیراتی که در قرآن وارد شده است مانند: «ْهَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»[7]، تعبیراتی که در روایات ما وارد شده است خیلی عجیب است: « أَكْرَمَ الْعِبَادِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ الْعُلَمَاء»[8] نزدیک­ترین و گرامی­ترین افراد در نزد پروردگار عالم بعد از سلسله انبیای الهی عالمان دین هستند.

 از ابتدای این جلسه تا الان من حضور داشته­ام و سیل جمعیت در حال آمد و رفت بود. علماء، بزرگان، فرهنگیان و دانشگاهیان، سیاست مداران و شخصیت­های بزرگ آمدند تا از این عالم تکریم کنند. نبی گرام اسلام می­فرماید: « مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ عَالِماً فَقَدْ أَكْرَمَنِي‏ وَ مَنْ أَكْرَمَنِي فَقَدْ أَكْرَمَ اللَّه‏»[9] اگر کسی عالمی را اکرام کند مرا اکرام کرده است و اگر کسی مرا اکرام کند خدا را اکرام کرده است. این جایگاه عالم است.

 حال سؤال این است که علمایی با چه ویژگی­هایی دارای چنین مقامی هستند؟

اولین ویژگی عالمانی که در جامعه تأثیرگذار هستند، خداترسی است. « إِنَّما يَخْشَى‏ اللَّهَ‏ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[10] اگر عالمانی یافتید که خداترس هستند، این­ها شایسته تکریم و اکرام هستند. امام باقر (ع) می­فرماید: « عَالِمٌ‏ يُنْتَفَعُ‏ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِد»[11] عالمی که از علم او خودش یا جامعه استفاده کند، از هفتاد هزار عابد برتر و بالاتر است. یک تحصیل کرده حوزه، یک مجتهد، یک عالم و فقیه و مجاهد خستگی ناپذیر، یک فردی که برای خدا کار می­کند از زمره این گونه افراد هستند.

ویژگی دوم عالمان این است که مرزبان دین هستند.

مرزبان اعتقادات و باورها در هرجا که احساس می­کند خللی در جامعه وجود دارد و نیاز به مرزبانی دارد، مرزبانی می کند. چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه که تربیت شخصیت­های اداره کننده کشور را به عهده دارند، در آن جا مرزبانی می­کنند. عناصری وارد تشکیلات نظام اسلامی شوند که انسان خاطر جمع و آسوده باشد که این افراد به دین و اسلام و انقلاب خیانت نمی­کنند. این عنصر اصلی یک عالم مرزبان است. امام صادق (ع) می­فرماید «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُون‏»[12] علمای شیعه­ی ما، مرزبان هستند. ما دو نوع مرزبان داریم، یک مرزبان جغرافیایی است که در کنار مرزهای جغرافیایی کشور دیده بانی می­کند و تا دشمن را می­بیند با امکاناتی که در اختیار دارد دشمن را از پا در می­آورد. یک مرزبان اعتقادی است که من بارها این جمله را گفته­ام که اگر مرزبانان اعتقادی در یک جامعه نباشند، مرزبانان جغرافیایی هم نخواهند بود. این مرزبانان اعتقادی هستند که مرزبانان جغرافیایی را تربیت می­کنند. علاقه به دین، کشور و اسلام در سایه این تربیت­هایی است که انجام می­شود و اگر آن فضای معنوی دوران دفاع مقدس نبود، آیا نتیجه دفاع مقدس این می­شد که حتی یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن قرار نگیرد؟ این که می­بینیم حتی یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن قرار نمی­گیرد به خاطر این ویژگی­هایی است که وجود دارد.

عالم شایسته تکریم، عالمی است که به تعبیر وجود مقدس امام کاظم (ع) که می­فرماید هم­نشینی کنار عالم باید شما را رشد دهد« لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ كُلِ‏ عَالِمٍ‏ يَدْعُوكُمْ إِلَّا عَالِمٌ يَدْعُوكُمْ مِنَ الْخَمْسِ إِلَى الْخَمْس ِ مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِيحَةِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْد‏».[13] کنار هر عالمی نباید نشست مگر عالمی که شما را از پنج نقطه به پنج نقطه دیگر منتقل کند، یعنی در محضر عالمانی چون مهدوی کنی و شخصیت­های بزرگ باید بود که شما را رشد معنوی بدهند و از پنج نقطه منهت به پنج نقطه متعالی برساند. نقطه­هایی که دعوت­کننده و رشد دهنده هستند.

 این نقطه­ها عبارتند از :

 از شک به یقین، یعنی اگر در رابطه با دین و مسائل آن دچار شک و تردید هستید و می­خواهید به یقین برسید، در محضر عالمان دین زانو بزنید.

از تکبر و غرور به تواضع

یعنی اگر دچار بیماری تکبر شده­اید و می­خواهید متواضع و فروتنانه در جامعه زندگی کنید، محضر چنین عالمانی را درک کنید که از کبر تو را به مرتبه و مقام تواضع برساند.

از ریا به اخلاص

اگر در اعمال دینی و کارهای اجتماعی خود دچار ریا هستید و می­خواهید به قله و قبله اخلاص برسید باید سراغ چنین عالمانی رفت.

از عداوت به نصیحت و پند.

از دنیاطلبی به زندگی زاهدانه.

اگر به سمت دنیاطلبی در حرکت هستید و می­خواهید زندگی زاهدانه و خدا پسندانه داشته باشید باید محضر چنین عالمانی را باید درک کرد.

این ویژگی عالمان برجسته و شخصیت­های بزرگی است که در ما جامعه ما زندگی کرده و زندگی می­کنند؛ این نقش یک عالم در یک جامعه اسلامی است.

اگر در یک جامعه­ اسلامی بدعت­ها روزبه­روز رو به افزایش رفت و هر کس به سلیقه خودش کاری را شروع کرد و به نام دین آن را تمام کرد، سراغ عالمان بدعت ستیزبروید.

« إِذَا ظَهَرَتِ‏ الْبِدَعُ‏ فِي أُمَّتِي، فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَه‏»[14]

اگر بدعت در یک جامعه آشکار شد و بدعت­ها جای جای جامعه را گرفت و دین، اخلاق و مسائل مختلف دیگر سلیقه­ای شد، سراغ عالمان برویدو راه و رسم دینداری و دین­شناسی را از چنین عالمانی یاد بگیرید.

ویژگی دیگری کهقرآن و روایات ما در رابطه با شخصیت­های کمال یافته مطرح می­کند، مسئله عمل صالح است. عمل صالح انسان را به اوج می­رساند و به شخصیت انسان کمال می­بخشد.

«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى ‏رَبِّهِم أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏»[15]. کسانی که دارای مشخصه ایمان و عمل صالح هستند هر اقدامی که در جامعه می­کنند، می­شود برچسب عمل صالح بر روی آن زد. رفتار فردی و اجتماعی آنان، مسئولیت پذیری آن­ها، همه مصداق عمل صالح است.

 این شخصیت بزرگی که امشب این جمعیت باشکوه، دانشجویان و طلاب عزیز، طبقات مختلف اجتماعی  در این­جا حضور پیدا کرده­اند، شخصیتی است که سالیانی دراز است که همه او را می­شناسند. ایشان قدم برنداشته و مسئولیتی نپذیرفته است جز آن­جا که احساس تکلیف و وظیفه کرده است.

ویژگی دیگر عالمان دین تسلیم بدون چون و چرا در محضر پروردگار عالم است.

 انسان­ها سه دسته هستند: عده­ای ادعای تسلیم بودن می­کنند اما زمانی که پای منافع آن­ها به میان آمد صحنه را ترک می­کنند. عده­ای خودشان دارای منافعی هستند اما زمانی که دیدند برنامه­های الهی چیز دیگری می­خواهد، دست از منافع خود برمی­دارند و می­گویند آنچه خدا از ما می­خواهد همان را عمل می­کنیم. عده­ای دیگر هستند که می­گویند خدایا ما در مقابل اراده تو، اراده­ای نداریم. در مقابل خواست تو، ما خواستی نداریم؛ ما تسلیم بی­چون و چرای تو هستیم. آن چه را که تو اراده کنی ما همان را می­خواهیم. این چنین بودن خیلی هنر می­خواهد، خیلی شخصیت می­خواهد که انسان در راه انجام وظیفه مرتب به خدا پناه ببرد. من در حالات این شخصیت بزرگ این جمله را که این جا جای آن هست که بگویم دیده­ام که این شخصیت بزرگ در طول دوران مبارزات بارها شکنجه شد؛ خبرنگاری از ایشان سؤال می­کند که چه نوع شکنجه­هایی شدید؟ پاسخ می­دهد دست­های ما را می­بستند و ما را آویزان می­کردند و آن چنان به ما می­زدند که خون از پای ما می­ریخت و بعد که کف پای خود را روی زمین می­گذاشتیم، احساس نرمی می­کردیم و می­گفتیم چه خبر است که این چنین فرش نرمی گذاشته­اند و بعد که چشمانمان را باز می­کردند، می­دیدیم که خون­های ما و برادران ما آن چنان روی هم انباشته شده است که ما زمانی که پای خود را روی زمین می­گذاریم احساس می­کردیم پای خود را روی چیز نرمی گذاشته­ایم.

از ایشان سؤال کرده بودند که در آن فضای شکنجه و اذیت و آزارچکار می­کردید؟ می­گفتند من این آیه را تکرار می­کردم :«رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْرا ًوَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ»[16].

دانشجویان عزیزِ دانشگاه امام صادق، شما پدری بزرگ و مهربان را از دست داده اید، چهل روز است از داغ این پدر بزرگ گریان و متأسف هستید.

ویژگی ایشان، ویژگی جهاد و مبارزه بود، هم جهاد با نفس و هم جهاد با دشمن بیرونی و هم شرکت در عرصه جهاد فرهنگی. حوزه بزرگ مروی، مسجد جلیلی و دانشگاه امام صادق، یک حرکت جهادی است. این شخصیت بزرگ در ابعاد مختلف انصافاً الگو است. این شخصیت­ها برای همه نسل­ها در همه اعصار الگو و معیار هستند، رفتارشان معیار زندگی انسان­ها است.

 در بعد علمی ایشان شاگرد محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، مرحوم حضرت امام و مرحوم علامه طباطبایی است. از ایشان سؤال کردند از این شخصیت­های بزرگ بیشترین چیزی که آموخته­اید چیست؟ پاسخ می­دهد از حضرت آیت الله العظمی بروجردی به خاطر سبک فقهی خاص، تحت تأثیر مباحث فقهی ایشان قرار گرفتم چون مباحث فقهی را ریشه­یابی تاریخی می­کردند. هم به مباحث مربوط به شیعه اشاره می­کردند و هم به دیدگاه­های اهل­سنت می­پرداختند و بعد به اظهار نظر می­پرداخت.

در محضر حضرت امام تحت تأثیر مسائل سیاسی و اخلاقی ایشانقرار گرفته ام. دانشجویان عزیز شاید مشاهده کرده باشند که زمانی که این شخصیت درس اخلاق می­گفت طلاب عزیز مروی و حوزه­های وابسته به مروی، از شیرینی و حلاوت درس اخلاق ایشان سیر نمی­شدند. در بعد قرآن و تفسیر تحت تأثیر درس علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه قرار داشتم. در بعد عبادی من از نزدیکان ایشان سؤال کردم که هر چند خود بنده هم تا اندازه­ای آشنا بودم؛به من گفتندمعمولاً دو ساعت قبل از اذان صبح برمی­خاست و تلاوت قرآن، نماز، دعا، مناجات، توسل، ذکر و یاد خدا داشتند. معلوم است زمانی که این انسان­ها از میان مردم می­روند همه حسرت می­خورند.

شخصیت ایشان در ابعاد مختلف به عنوان الگو و نمونه بود. آیت الله مهدوی کنی را همه مردم تهران و همه عالمان بزرگ تهران و شاید همه کشور  ایشان را می­شناختند، در ابعاد خدمت­گزاری در عین حال که یک عالم سنتی بود اما وظیفه شناس و تکلیف گرا نیز بود. به اداره حوزه علمیه بسنده نمی­کند و احساس می­کند که این کشور یک کار بزرگ دارد. لذا وارد عرصه دانشگاه می­شود، من خبر دارم، چقدر فارغ التحصیل از این دانشگاه بیرون آمده است و در خارج و داخل کشور مشغول خدمت به این نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.

ویژگی آیت الله مهدوی کنی اعتدال بود؛ ایشان شخصیتی دور از افراط و تفریط بودند، هیچ زمانی شتاب­زده عمل نمی­کردند و اگر متنی و بیانیه می­خواست بنویسد گاهی چند بار این بیانیه را مرور می­کرد تا سرانجام بیانیه­ای نوشته شود کهبشود روی تک تک کلماتآن حساب کرد. کتابی که در رابطه با اخلاق عملی نسبت به اخلاق نوشته­اند که نتیجه درس­هایی است که داشته­اند، چند بار زیر و رو کرده­اند­، تا سرانجام به عنوان یک کتاب به چاپ رسیده است.

شما از روز اول پیروزی انقلاب تا به امروز نگاه کنید شخصیتی که به عنوان عالم طراز اول تهران است، به ایشان می­گویند که آیا نیاز است که مسئولیت کمیته­ها را قبول کنید؟ آیت الله شهید مطهری خدمت امام پیشنهاد می­دهند که در این شرایط اول انقلاب شخصیتی نیاز است مسئولیت کمیته­های انقلاب را عهده­دار باشد که هم براساس محور شرع عمل کند و هم  در اقداماتی که می­کند شتاب زده عمل نکند.

انسانی منصف که حتی با کسانی که از نظر سلیقه اختلاف داشت ولی زمانی که صحبت از آن­ها مطرح می­شد، می­گفت دو حساب برای آن­ها باز کنید، یک حساب از نظر سیاسی که ما با آن­ها موافق نیستیم و یک حساب دینی و تقید به مسائل شرع و نماز را برای آن ها باز کنید.

می دانید حضرت امام چه تعبیری در رابطه با آیت الله مهدوی کنی دارد؟ ما ارادتمند ایشان بوده­ایم و هستیم و خواهیم بود، تعبیری که مقام معظم رهبری هم در رابطه با ایشان به کار برده­اند و در این پیام بلند و ارزشمند ایشان آمده بود و من مختصری از آن را بیان می­کنم: سیاستمداری صادق، انقلابی صریح و شخصیتی که با تمام وزن وزین خود هر چه داشتبرای انقلاب در طبق اخلاص گذاشت.

این تعبیرات برای افراد معمولی به کار برده نمی­شود،این­ها نشان دهنده یک عمر پختگی، یک عمر صداقت و بر اساس ارزش­های دینی عمل کردن است.

من گاهی خدمت ایشان می­رسیدم، در روز هایی که در مجلس خبرگان رهبری بودم، و ما هم توفیق حضور در محضر ایشان را داشتیم، حقیقتاً و واقعاً آن چه که با تمام وجود من لمس کردم این بود که ایشان دغدغه دینداری مردم را داشتند. دغدغه انقلاب و اینکه روحانیت باید به گونه­ای عمل که مایه آبروی دین و جذب نسل جوان به انقلاب اسلام شود. این تمام دغدغه ایشان بود.

 این شخصیت از میان ما رفت گرچه هم خدمات علمی ایشان و هم خدمات فرهنگی ایشان و هم فرزندان برومند ایشان به ویژه حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا سعید مهدوی کنی، داماد های مکرم ایشان، برادر مکرم ایشان حضرت آیت الله باقری کنی و شخصیت­های وابسته به این بیت شریف که یادگاران آن شخصیت عزیز و عظیم اند، هنوز در بین ما هستند.

امیدواریم این دانشگاه بزرگ هم چنان ببالد و بالندگی داشته باشد، اساتید مکرم و هیئت علمی دانشگاه و دانشجویان عزیز اگر می­خواهید راه مرحوم آیت الله مهدوی کنی ادامه پیدا کند که  همان خطوطی است که در طول سالیان متمادی از سال 61 تا به اکنون ترسیم کرده اند، این خطوط را ادامه دهید.

ما نیازمند چنین شخصیت هایی هستیم که نبی گرامی اسلام (ص) می فرماید: «مَوتُ العالِمِ مُصيبَةٌ لا تُجبَرُ»[17]

مرگ عالم مصیبتی است که قابل جبران نیست. آیت الله مهدوی کنی دیگر در میان ما نیستند ما باید سخنان و آثار ایشان را ملاحظه کنیم. این راه را همه می­روند. امشب که شب شهادت امام حسن مجتبی (ع) است، جناده خدمت امام مجتبی می­رسد و می­گوید آقا نصیحت و وصیتی کنید، امام مجتبی هم می­فرماید: همه باید این راه را برویم، « اسْتَعَدَّ لِسَفَرِكَ‏ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِك‏ »[18]

تا فرصت فراهم است همه باید از این فرصت ها استفاده کنیم.

امام مجتبی فرمود:«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ‏ تَعِيشُ‏ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا»[19]

آن چنان برای دنیا عمل کنید که گویا همیشه زنده­ای یعنیبرای آینده برنامه داشته باش اما به آخرت هم توجه داشته باش ممکن است همین لحظه مرگ تو فرا برسد.این چنین باید آماده رفتن به سرای جاودانه آخرت باش.

مرحوم آیت الله مهدوی کنی چند ماه در بیمارستان بستری بودندو به عنوان تکریم یک عالم بزرگ، رهبر فرزانه انقلاب چند نوبت به عیادت ایشان رفتند، مراجع و علماء، طبقات مختلف به عیادت ایشان آمدند، آن لحظه ای هم که رخت از این جهان بستند و دعوت حق را لبیک گفت ما در دانشگاه تهران و در خیابان­های تهران تا شهر ری شاهد آن تشییع جنازه با عظمت بودیم و توسط رهبر فرزانه انقلاب نماز بر او خوانده شد اما امشب شب شهادت امام مجتبی است. آن تجلیل از این شاگرد مکتب اهل بیت و آن مظلومت امام مجتبی. موقعی که زینب کبری (س) آمد کنار برادر دید تشتی که کنار حضرت گذاشته شده، پر از خون است. من به زینب کبری عرض میکنم که یا زینب مگر بنا است که تو چند بار تشت پر خودن ببینی؟ یکبار خون جگر حسن (ع) و یک بار هم سر بریده حسین (ع).اما ای کاش دشمن به این اکتفا کرده بود.

جنازه را غسل دادند و کفن کردند و در تابوت گذاشتند. به سمت مسجد پیامبر آوردند. یک مرتبه دشمنان لشگر کشیدند و بدن امام مجتبی را تیر باران کردند. میخواهم عرض کنم آقا امام مجتبی، بدن شما را تیر باران کردند ولی برادری مثل حسین در تشییع جنازه ات شرکت کرد، اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله. این بدن مطهر روی زمین افتاده بود. سر در بدن نداشته بود و سه روز بدن مبارک روی زمین افتاده بود.

 

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص181.

[2] . «الصف»: 10و11.

[3]. «الشعراء»: 88و89.

[4]. شرح اصول كافى:ص 181، ذيل حديث 37..

[5] . «مریم»: 96.

[6] . «مجادله»: 11.

[7] . «زمر»: 9.

[8]. جامع الأخبار، ص.40

[9]. جامع الأخبار، ص.38

[10]. «فاطر»: 28.

[11]. الكافي،ج‏1، ص33.

[12]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص385.

[13]. الإختصاص، ص335.

[14]. الكافي، ج‏1، ص135.

[15] . «هود»: 23.

[16] . «البقرة»: 250.

[17]. كنز العمّال، 28858.

[18]. كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص227.

[19]. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص156.

Please publish modules in offcanvas position.