سوره بقره ایه 37مورخ 94/10/09

درس تفسیر حضرت آیت‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                     تاریخ: 9 دی 1394

موضوع جزئی: تفسیر آیه 37                                                                         مصادف با: 18 ربیع الاول1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                         جلسه: 85

                         

  

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

تفسیر آیه 37

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»[1].

بحث در رابطه با واژه‎هایی است که در این آیه شریفه به کار رفته است. در جلسه گذشته پیرامون لفظ «کلمات» مطالبی بیان شد. اکنون نکاتی در رابطه با «فتاب علیه»، ذکر می‎شوند.

مقصود از عبارت «فتاب علیه»، پذیرفته شدن توبه حضرت آدم (ع) از جانب خدای متعال می‎باشد. در این آیه شریفه، لفظ «تاب» مربوط به خدای متعال است و ضمیر «علیه»، به حضرت آدم (ع) برمی‎گردد.

سؤالی که وجود دارد، این است که «توبه» به چه معناست؟

توبه به معنای بازگشت است، اما میان توبه‎ای که به خدا نسبت داده می‎شود و توبه بنده، تفاوت وجود دارد. در لسان قرآن توبه‎ای که به بنده نسبت داده شده است، به معنای بازگشت و پشیمانی از گناه است، اما زمانی که توبه به خداوند نسبت داده می‎شود، به معنای بازگشت به سوی رحمت است. به تعبیر روشن‎تر، زمانی که بنده مرتکب گناهی می‎شود، خداوند رحمت خود را از او سلب می‎کند، ولی بعد از اینکه بنده، توبه می‎کند، خداوند مجدداً به دیده رحمت به او نگاه می‎کند و لطف و عنایتش را شامل حال او می‎گرداند؛ به همین دلیل، یکی از صفات خدای متعال، «تواب» است که به معنای بسیار بازگشت کننده به سوی رحمت می‎باشد. زمانی که بنده گناهی مرتکب می‎شود، در حقیقت از خداوند فرار کرده است که این فرار، گاهی کوتاه مدت و گاه بلند مدت است لذا زمانی که توبه می‎کند، مجدداً به سوی خدا برمی‎گردد. در مقابلِ گناه بنده، خداوند از او دور می‎شود و بنده تنها می‎ماند، اما زمانی که خدای رحمان توبه بنده را می‎پذیرد، مجدداً به سوی او بر‎می‎گردد. بنابراین، واژه «توبه»، یک لفظ مشترک میان بنده و خداوند است که در رابطه با بنده به معنای بازگشت از گناه و در رابطه با خداوند به معنای بازگشت به رحمت می‎باشد.

نکته دیگر در رابطه با عبارت «فتاب علیه»، مفرد بودن ضمیر «علیه» است، در حالی که توبه کننده یک نفر نبوده است، بلکه حضرت آدم (ع) و حوا (س) توبه کرده‎اند لذا مقتضی است که ضمیر به صورت تثنیه ذکر شود. برخی از مفسران در این خصوص گفته‎اند که اگرچه حضرت آدم (ع) و حوا (س) دو نفر بوده‎اند، ولی اصل و هدف یکسان بوده است لذا ضمیر به صورت مفرد آمده است؛ به عنوان نمونه، در قرآن آمده است: «وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوه‏»[2].

در این آیه شریفه، ضمیر «یرضوه»، به خداوند برگشته است زیرا رضایت خداوند، رضایت رسول (ص) است و برعکس، نیز چنین است لذا ضمیرِ «یرضوه»، به صورت مفرد آمده است. به علاوه، حضرت آدم (ع) حکم اصل را داشتند و حضرت حوا (س) حکم فرع را داشتند.

اما آیا حضرت آدم (ع) گناه مرتکب شده بود؟

کاری که حضرت آدم (ع) مرتکب شد، به معنای گناهی که امروزه در بین عرف شناخته می‎شود، نبوده است، بلکه کار او ترک اولی بوده است که در روایات نیز به این نکته اشاره شده است که «حسنات الابرار سیئات المقربین»[3].

نکته پایانی اینکه لطف و عنایت خداوند متعال همیشه شامل بندگانش بوده است و قرار دادن توبه برای انسان نیز لطفی فراموش نشدنی است که خداوند متعال نصیب انسان کرده است زیرا اگر باب توبه به روی انسان گشوده نمی‎شد و انسان نمی‎توانست، دل خود را به درگاه حضرت حق پیوند بزند، چیزی جز خسران و شقاوت نصیب انسان‎های گنهکار نمی‎شد، اما از آن جایی که خداوند نمی‎خواهد بندگانش کیفر شوند، توبه و این روزنه امید را برای انسان قرار داده است تا انسان‎ها احساس نکنند که اگر خطا و گناهی مرتکب شدند، ارتباط آنها با خدا پایان پذیرفته است. البته این خیر را حضرت آدم (ع) نصیب بشریت کرده است زیرا اگر مانند ابلیس در مقابل خداوند استکبار می‎ورزید، این لطف خدا [توبه] شامل حال انسان نمی‎شد. زمانی که خداوند متعال به حضرت آدم (ع) و حوا (س) فرمود: «أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَة»[4]، حضرت آدم (ع) و حوا (س) عرض کردند که ما به خودمان ظلم کردیم: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ»[5]. اما در مقابل، زمانی که خداوند به ابلیس فرمود: «ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ»[6]، ابلیس گفت که من از آدم (ع) بهترم: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين»[7].

خداوند در مورد ابلیس فرموده است: «أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين»[8].

نکته جالب این است که این دو مسیر، همچنان در طول تاریخ وجود دارند. امروزه جبهه ابلیس و شیطان، همان جبهه استکبار است که به بشریت و مظلومان ستم می‎کنند و بعد از سال‎ها، با افتخار اسناد این ظلم و جنایت را منتشر می‎کنند.

پیغمبر اکرم (ص) در حدیثی قدسی، عنایت خداوند نسبت به بندگان را این‎گونه بیان کرده است: «أَنَا مَعَ عَبْدِي إِذَا ذَكَرَنِي؛ فَمَنْ ذَكَرَنِي فِي نَفْسِهِ ذَكَرْتُهُ فِي نَفْسِي وَ مَنْ ذَكَرَنِي فِي مَلَإٍ ذَكَرْتُهُ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْهُ وَ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعاً وَ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ بَاعاً وَ مَنْ أَتَانِي مَشْياً أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً وَ مَنْ أَتَانِي بِقِرَابِ الْأَرْضِ خَطِيئَةً أَتَيْتُه بِمِثْلِهَا مَغْفِرَةً مَا لَمْ يُشْرِكْ بِي شَيْئا»[9]؛ خداوند متعال در این حدیث قدسی فرموده است که مادامی که بنده‎ام به یاد من باشد، همراه او هستم؛ اگر مرا در قلبش یاد کند، او را نزد خود یاد خواهم کرد و اگر در جمع از من یاد کند، در جمعی بالاتر و برتر از او یاد می‎کنم و اگر به اندازه یک وجب به من نزدیک شود، به اندازه یک ذرع [دو وجب] به او نزدیک خواهم شد و اگر به اندازه یک ذرع به من نزدیک شود، به اندازه باع [فاصله بین دو دست از نوک انگشت یک دست تا نوک انگشت دست دیگر] به او نزدیک خواهم شد و اگر کسی آهسته به سوی من بیاید، شتابان به سوی او خواهم رفت و اگر او به اندازه وسعت زمین خطاکار باشد، به همان اندازه او را می‎آمرزم؛ تا آن زمان که به من شرک نورزیده باشد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. «البقره»: 37.

[2]. «التوبه»: 62.

[3]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج17، باب 15، ص38.

[4]. «الأعراف»: 22.

[5]. «الأعراف»:23.

[6]. «الأعراف»: 12.

[7]. همان.

[8]. «البقرة»: 34.

[9]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج5، باب 7، ص298.

Please publish modules in offcanvas position.