درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 30 شهریور 1393 موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی الصلاة- خونِ بواسیر، خونِ بینی مصادف با: 25 ذی القعده 1435 سال: ششم جلسه: 7 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسئله 292:
«يعفى عن دم البواسير خارجة كانت أو داخلة، و كذا كلّ قَرح أو جُرح باطني خرج دمه إلى الظاهر».[1]
مرحوم سید (ره) میفرماید: خون بواسیر چه در خارج باشد و چه در داخل، معفو است، همچنین خونِ قروح و جروحِ باطنی هم اگر به بدن یا لباس سرایت کند معفو است.
بنابراین یکی دیگر از خونهایی که در نماز، معفو است و نیاز به غَسل ندارد، خونِ بواسیر است چه در خارج باشد و چه در داخل - بواسیر یک نوع بیماری است که بر انسان عارض میشود و در اطراف مقعد ایجاد میشود که گاهی در داخل است و گاهی در بیرون، زخم بواسیر گاهی میترکد و خون از آن سیلان و جریان پیدا میکند و بدن و لباس انسان را خونین میکند- عدهای در مقابل بواسیر، نواسیر را بکار برده و گفتهاند: نواسیر، قروحِ خارجی ولی بواسیر قروحِ باطنی است، نواسیر هم در اطراف مقعد است که خون از آن سیلان پیدا میکند.
سؤال: آیا ادله عفو، خونِ جروح و قروحِ باطنی را که به بدن یا لباس سرایت نمیکند شامل میشود؟ مثل خونی که از گلوی انسان خارج میشود و منشأ آن زخم گلوست یا خونی که از دهان انسان خارج میشود و منشأ آن کبد انسان است.
پاسخ: خونِ جروح و قروحی معفو است که عادتاً بدن یا لباس را آلوده میکند ولی خونی که عادتاً لباس یا بدن را آلوده نمیکند معفو نیست هر چند منشأ آن باطنی باشد.
خلاصه اینکه خونهایی که در نماز معفو است عبارتند از:
1- خونِ جروح و قروحی که در ظاهر بدن است، مثل اینکه دست انسان زخم شده و خون آن به بدن یا لباس سرایت میکند.
2- خونِ بواسیر چه در خارج باشد و چه در داخل.
3- خون جروح و قروحی که در باطن بدن است و به لباس یا بدن سرایت میکند.
نکته: هر جا شک کردیم خونِ مورد نظر، تحت عنوان ادله عفو قرار میگیرد تا نماز خواندن با آن اشکال نداشته باشد یا تحت عنوان ادله مانعه از صلاةِ در نجس قرار میگیرد که نماز خواندن با آن اشکال دارد، در این صورت اصل این است که باید به ادله مانعه از نمازِ در نجس رجوع شود؛ چون ادله عفو از نماز در نجس از اصل اولی خارج شدهاند و تقیید خوردهاند.
مسئله293:
«لا يعفى عن دم الرُّعاف، و لا يكون من الجروح».[2]
مرحوم سید (ره) میفرماید: خونی که از بینی بیرون میآید معفو نیست و این خون از خونهای جروح و قروح محسوب نمیشود.
دلیل:
دلیل این که خونِ بینی از خونهای جروح و قروح محسوب نمیشود این است که شاخصه خونِ جروح و قروح این بود که ثبات و استقرار داشته باشد در حالی که خونِ بینی استقرار ندارد و نوعاً قطع میشود؛ چون خونِ بینی بر اثر پاره شدن رگ اتفاق میافتد لذا بعد از مدتی قطع میشود، بنابراین چون خونِ بینی مشخصات خونِ جروح و قروح را ندارد از تحت ادله عفو خارج میشود و این خروج هم تخصصاً میباشد، یعنی اصلاً خونِ جروح و قروح محسوب نمیشود تا معفو باشد، البته بعضی دیگر گفتهاند تخصیصاً خارج است، یعنی با اینکه خونِ جروح و قروح محسوب میشود اما از جروحی نیست که معفو باشد.
سؤال: اگر شخصی در حال نماز خواندن باشد و از بینی او خون آمد و بدن یا لباسش نجس شد، تکلیفش چیست؟
پاسخ: اگر امکان تطهیر بدن یا لباس در اثناء نماز وجود داشت- رو گرداندن از قبله لازم نیاید و صورت نماز به هم نخورد، یا تعویض لباس ممکن باشد- بدن و لباس را تطهیر میکند یا لباس را عوض میکند و به نمازش ادامه میدهد.
شاهد بر این مدعا روایاتی است که در این زمینه وارد شده است:
روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الرَّجُلِ يَأْخُذُهُ الرُّعَافُ وَ الْقَيْءُ فِي الصَّلَاةِ كَيْفَ يَصْنَعُ؟ قَالَ: «يَنْفَتِلُ فَيَغْسِلُ أَنْفَهُ وَ يَعُودُ فِي صَلَاتِهِ وَ إِنْ تَكَلَّمَ فَلْيُعِدْ صَلَاتَهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ وُضُوءٌ»[3]؛ محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر (ع) درباره شخصی سؤال کردم که در اثناء نماز خون بینی و قیء بر او عارض میشود، حضرت (ع) فرمودند: خون را نگه دارد- به هر نحوی که ممکن است جلو خون را بگیرد- و بینی خود را بشوید و نمازش را ادامه دهد، اما اگر ناچار شد برای تطهیر آن، سخن بگوید، باید نمازش را اعاده کند ولی لازم نیست دوباره وضوء بگیرد.
این روایت نشان دهنده این است که خونِ بینی از مستثنیات عفو نیست و ادله عفو شامل آن نمیشود.
روایت دوم: عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الرُّعَافُ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ: «إِنْ قَدَرَ عَلَى مَاءٍ عِنْدَهُ يَمِيناً وَ شِمَالًا أَوْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ، فَلْيَغْسِلْهُ عَنْهُ ثُمَّ لْيُصَلِّ مَا بَقِيَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَاءٍ حَتَّى يَنْصَرِفَ بِوَجْهِهِ أَوْ يَتَكَلَّمَ، فَقَدْ قَطَعَ صَلَاتَهُ»[4]؛ حلبی میگوید: از امام صادق (ع) درباره شخصی که خونِ بینی به بدن یا لباس او اصابت میکند در حالی که نماز میخواند سؤال کردم، حضرت (ع) فرمودند: اگر توان دسترسی به آب را دارد چه آب سمت راست او یا سمت چپ او یا جلو او باشد و او رو به قبله باشد، در این صورت باید لباس یا بدن را بشوید سپس باقیمانده نمازش را بخواند ولی اگر قدرت بر دسترسی به آب ندارد مگر اینکه صورتش را از قبله برگرداند یا اینکه سخن بگوید و به کسی دیگر بگوید برایش آب بیاورد در این صورت باید نمازش را قطع کند و لباس یا بدن نجس را بشوید و دوباره نماز بخواند.
از این روایت هم استفاده شد که خونِ بینی معفو نیست.
مسئله 294:
«يستحبّ لصاحب القروح و الجروح أن يغسل ثوبه من دمهما كلّ يوم مرّة».[5]
مرحوم سید (ره) میفرماید: کسی که دارای خونِ جروح و قروح است مستحب است لباسش را روزی یک بار بشوید.
ما سابقاً به روایاتی اشاره کردیم که دلالت داشت بر اینکه انسانِ دارای خونِ جروح و قروح روزی یک بار باید لباسش را بشوید، البته ما به این روایات ترتیب اثر ندادیم و سنداً و دلالةً آنها را مورد خدشه قرار دادیم، حال مرحوم سید (ره) در اینجا از باب جمع بین روایات دال بر عدم وجوب شستن خونِ جروح و قروح و روایات دال بر یک بار شستن در هر روز، فرموده: مستحب است انسانِ دارای خونِ جروح و قروح روزی یک مرتبه لباسش را بشوید، هر چند بعضی از بزرگان گفتهاند: اگر روایات دال بر یک بار شستن در هر روز، سنداً و دلالةً مشکل داشته باشد نمیتوان به استحباب شستن حکم کرد مگر اینکه بگوییم از باب تسامح در ادله سُنن (مستحبات) حکم به استحباب میشود، یعنی اگر در مورد یک امر مستحبی، روایتی وجود داشت که من جمیع الجهات تمام نباشد و خالی از اشکال نباشد، مشکلی ایجاد نمیکند و میتوان به آن روایت عمل کرد.
«والحمد لله رب العالمین»