موضوع کلی: تفسیر سوره بقره تاریخ: 18 شهریور 1394 موضوع جزئی: ادامه تفسیر آیه 35 مصادف با: 25 ذیالقعده 1436 سال: ششم جلسه: 78 |
ادامه تفسیر آیه35
«وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين»[3]؛ و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن؛ و از(نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهيد، گوارا بخوريد؛ (اما) نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمگران خواهيد شد».
خداوند در آیه مذکور به حضرت آدم (ع) هشدار داده است که به درخت خاص نزدیک نشوند تا مبادا از ستمکاران و ظالمین محسوب شوند.
مقصود از واژه «لاتقربا» در آیه مذکور، نهی و پرهیز است که در بعضی از آیات دیگر نیز این نهی به کار رفته است. به عنوان نمونه خداوند در جای دیگر فرموده است: «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ»[4]، در این آیات، مقصود از واژه «لاتقربا» نهی از خوردن است و به کار بردن واژه «لاتقربا» به دلیل اهمیت و حساسیت مسأله است. آنگونه که مردم میگویند به مارها نزدیک نشوید [که این حکایت از جدی بودن خطر است] تا چه رسد به اینکه به مار نزدیک شوید و نیش مار دست شما را بگیرد.
دلیل بر این ادعا آیاتی است که در رابطه با این مسأله در سورههای دیگر قرآن آمده است؛ از قبیل؛
«فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»[5] یا «فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»[6]. بنابراین، مقصود از «لاتقربا» نهی از خوردن است و به تعبیر روشنتر هر زمان خدای متعال بخواهد انسان را [به شدت] از ارتکاب عملی باز دارد و نهی نماید، با همین ادبیات سخن میگوید لذا در سوره نساء مشاهده میشود که خدای متعال فرموده است: «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً»[7]. همچنین در بعضی از تفاسیر گفته شده است با توجه به فزونخواهی و سیریناپذیری که در ذات انسان وجود دارد، انسان نباید حتی به خطا و اشتباه نزدیک شود.
در پایان بحث دو نکته قابل بررسی و تأمل است که در قالب سؤال مطرح میشود.
سؤال اول: مقصود از «شجرة» در این آیه شریفه (بقره: 35) چیست؟
پاسخ: واژه «شجرة» در لغت به درختان و گیاهانی اطلاق میشود که ساقه و تنه دارند. البته در بعضی موارد کلمه «شجرة» در کنار واژه «نجم» به کار رفته است، به عنوان مثال در سوره الرحمن آمده است «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ»[8]؛ درختان و گیاهان [بوتهها] در مقابل ذات کبریایی حق تعالی سجده میکنند. مشهورترین و معروفترین معنای «نجم» ستاره است ولی در آیه مذکور «نجم»، نقطه مقابل کلمه «شجرة» و به معنای گیاهی است که ساقه و تنه ندارد [مانند هندوانه].
در بعضی از متون تفسیر آنچه که معروف است این است که شجر را به عنوان گندم در نظر گرفتهاند. همچنین در اشعار حافظ هم آمده است:
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم
اشکال: عدهای اشکال کردهاند و گفتهاند که مقصود از شجر، درختان تنومند مانند نخل است و گندم از مصادیق شجر به شمار نمیرود.
پاسخ: پاسخ این است که با مقایسهای که بین شجر و نجم انجام شد، مشخص شد که گندم نیز از مصادیق شجر محسوب میشود.
اما در عین حال جماعتی از یهودیان گفتهاند که مقصود از شجر، درخت انگور است و گروهی دیگر گفتهاند که مقصود سیب یا انجیر است و عدهای به این نظریه قائل هستند که مشخص نیست مقصود از شجر کدام درخت است.
در روایتی از امام رضا(ع) آمده است که شخصی به نام عبدالسلام صالح الهروی از ایشان سؤال کرد: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؛ أَخْبِرْنِي عَنِ الشَّجَرَةِ الَّتِي أَكَلَ مِنْهَا آدَمُ وَ حَوَّاءُ مَا كَانَتْ فَقَدِ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهَا فَمِنْهُمْ مَنْ يَرْوِي أَنَّهَا الْحِنْطَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَرْوِي أَنَّهَا الْعِنَبُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَرْوِي أَنَّهَا شَجَرَةُ الْحَسَدِ؛ فَقَالَ: «كُلُّ ذَلِكَ حَقٌّ»؛ قُلْتُ: فَمَا مَعْنَى هَذِهِ الْوُجُوهِ عَلَى اخْتِلَافِهَا؛ فَقَالَ: «يَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَجَرَ الْجَنَّةِ تَحْمِلُ أَنْوَاعاً فَكَانَتْ شَجَرَةَ الْحِنْطَةِ وَ فِيهَا عِنَبٌ وَ لَيْسَتْ كَشَجَرِ الدُّنْيَا»[9]؛ راوی از امام رضا (ع) درباره درختی که حضرت آدم (ع) و حوا از آن خوردند سؤال کرد و گفت: مردم درباره این درخت اختلاف رأی و نظر دارند، عدهای میگویند که مقصود گندم است و عدهای دیگر معتقدند آن درخت، درخت انگور بوده است؛ برخی دیگر میگویند این درخت همان شجره حسد است. حضرت (ع) در پاسخ فرمود: همه آن درختان [انگور، انجیر و...] درست هستند. ای اباصلت شجره بهشتی انواع میوههای گوناگون را با خود دارد و با درختان دنیا تفاوت دارد.
البته در قرآن تعبیری وجود دارد که از این شجره به شجره خُلد یاد شده است: «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى»[10]؛ از آنجایی که انسان به دنبال بقا و ماندگاری است، شیطان حضرت آدم (ع) را ترغیب به خوردن از آن درخت کرد تا جاودانه بماند.
سؤال دوم: نهی در این آیه مذکور (بقره: 35) نهی مولوی است یا نهی ارشادی؟
پاسخ: نهی در آیه مذکور نهی ارشادی است و مقصود از عبارت «فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين» این است که در حقیقت حضرت آدم (ع) به نفس خود ظلم کرده است. همچنین حضرت آدم (ع) خلیفة الله و معلم ملائکه است و لذا اگر نهی مولوی باشد، با شأن ایشان سازگاری و همخوانی ندارد [نهی مولوی نهیی است که عذاب شامل آن می شود و در مقوله اطاعت و معصیت و تجری و انقیاد جای دارد اما در نهی ارشادی اگر انسان به نهی توجه نکند ضرر و خسارت متوجه خود او خواهد شد، مانند نهی طبیب که اگر مریض به نهی او توجهی نکند، ضرر و زیان متوجه خودِ مریض میشود].
«والحمد لله رب العالمین»