فصلٌ فی المطهّرات94/08/26

 

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                            تاریخ: 26 آبان 1394

موضوع جزئی: الثالث من المطهّرات، الشمس- کیفیت تطهیر متنجّس، به وسیله خورشید           مصادف با: 5 صفر 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                                   جلسه: 12

 

 

 

 

 

 

 

عرض کردیم که مشهور معتقدند که خورشید جنبه مطهِّریت دارد، برای اثبات این قول به روایاتی استناد شده است که به دو روایت صحیحه زراره و موثقه عمار اشاره شد. نسبت به موثقه عمار اشکالاتی وارد شده بود که پاسخ آنها داده شد.

 عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ (ع): «يَا أَبَا بَكْرٍ كُلُّ مَا أَشْرَقَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فَهُوَ طَاهِرٌ».[1]

ابوبکر حضرمی گفت که امام باقر (ع) به من فرمود: هر چیزی که با تابش خورشید خشک شود، پاک است.

روایت دیگری که در رابطه با مطهِّریت خورشید مطرح شده است روایت ابو‎بکر حَضرمی است. این روایت با دو مضمون نقل شده است [روایت مذکور یک مضمون آن است]. مضمون دومی که برای روایت ابی بکر حضرمی نقل شده عبارت است از: «يَا أَبَا بَكْرٍ مَا أَشْرَقَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فَقَدْ طَهُرَ»[2].

تفاوت این دو مضمون این است که در روایت دوم لفظ «کُل» نیامده است در حالی که در روایت اول لفظ «کُل» آمده است؛ همچنین در آخر روایت اول عبارت «فهو طاهر» آمده است در حالی که در پایان روایت دوم عبارت عبارت «فقد طهر» آمده است.

البته عده‎ای از بزرگان گفته‎اند که یک روایت بیشتر نیست بلکه به خاطر اختلاف در اقوال به دو مضمون بیان شده و این‎گونه اختلافات در نقل روایات، مسأله‎ای طبیعی است.

روایت ابوبکر حَضرمی از دو جهت مطلق است؛

جهت اول اینکه این روایت از جهت خشک شدن یا خشک نشدن متنجِّس، به وسیله خورشید، مطلق است یعنی به حالت جفاف و خشک شدنِ متنجّس به وسیله خورشید اشاره‎ای نکرده است در حالی که طبق نظر اکثر علما، تابش خورشید باید موجب خشک شدن متنجِّس شود.

جهت دوم اینکه روایت مذکور از حیث منقول یا غیر منقول متنجِّس مطلق است یعنی در روایت مذکور به مواردی که با تابش خورشید تطهیر می‎شوند، اشاره‎ای نشده است؛ به تعبیر دیگر در این روایت، ذکر نشده است که خورشید کدام یک از اجسام منقول یا غیر منقول را تطهیر می‎کند.

بنابراین، چون این روایت از جهت مطهِّر بودن برای اجسام منقول و غیر منقول مطلق است می‎توان آن را تقیید زد،

اما اطلاق اول [اطلاق از حیث خشک بودن و خشک نبودن متنجِّس] به روایت صحیحه زراره [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْبَوْلِ يَكُونُ عَلَى السَّطْحِ أَوْ فِي الْمَكَانِ الَّذِي يُصَلَّى فِيهِ؛ فَقَالَ: «إِذَا جَفَّفَتْهُ الشَّمْسُ فَصَلِّ عَلَيْهِ فَهُوَ طَاهِر»[3]] تقیید می‎خورد که در این صورت می‎توان روایت را این‎گونه بیان کرد: «ما اشرقت علیه الشمس و جَفَّفَتهُ الشمس فقد طهر» یعنی هر چیزی که خورشید بر آن بتابد و آن را خشک کند، پاک است.

البته عده‎ای از بزرگان گفته‎اند که در اینجا نیازی به تقید نیست، زیرا غالباً تابش و اشراقِ خورشید همراه با جفاف (خشک کردن) است و شاید امام (ع) ضرورتی ندیده است که این‏گونه موارد را بیان کند. البته نظر ما این است که در این مورد تقید لازم است زیرا همیشه تابش خورشید با جفاف همراه نیست.

نکته‎ای که باید به آن توجه داشت این است که تابش خورشید باید به گونه‏ای باشد که بگویند خورشید می‎تابد؛ لذا اگر خورشید برای مدت کوتاهی تابید یا اینکه پشت ابر برود، طهارت حاصل نمی‎شود.

اما اطلاق دوم [اطلاق از حیث منقول و غیر منقول بودن متنجِّس] به قول مشهور تققید می‎خورد زیرا مشهور علما معتقدند که هر شئ نجسی که به وسیله تابش خورشید خشک شود، پاک نمی‎شود بلکه خورشید، اجسام غیر منقول مانند زمین را پاک می‎کند اما چیزهایی مثل دست یا لباس و امثال آن که قابل نقل و انتقال هستند را پاک نمی‎کند؛ به تعبیر روشن‎تر اگر اجسام منقول مانند لباس و امثال آن مرطوب باشند و به وسیله تابش خورشید خشک شوند، همچنان نجس باقی می‎مانند و باید حتماً با آب شسته شوند لذا در روایات وارد شده است که در این‎گونه موارد (مانند تطهیر دست، لباس و امثال آن) جای‎گزینی برای آب وجود ندارد و برای برطرف کردن نجاست حتماً باید با آب شسته شود.

نکته: هرچند گفته شده است که در این‎گونه موارد [موارد تطهیر اشیاء منقولِ متنجّس] امر به غَسل (شستن) برای ارشاد است اما ارشاد در این جهت است که اگر شسته نشود، نجس باقی می‎ماند. مؤید این کلام نیز عبارتی از فقه‎الرضا (ع) است [البته روایات فقه‎الرضا خیلی قابل اعتماد نیستند ولی می‎توان به عنوان مؤید از آنها استفاده کرد.]؛

«مَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِ مِنَ الْأَمَاكِنِ الَّتِي أَصَابَهَا شَيْ‏ءٌ مِنَ النَّجَاسَةِ مِثْلُ الْبَوْلِ وَ غَيْرِهِ طَهَّرَتْهَا وَ أَمَّا الثِّيَابُ فَلَا تَطْهُرُ إِلَّا بِالْغَسْلِ»[4]؛ در پایان این روایت بیان شده است که مواردی مانند لباس فقط با شستن طاهر می‎شوند.

 

اشکالات وارده بر روایت ابو‎بکر حضرمی

اشکال اول: اولین اشکالی که به این روایت وارد شده است، اشکال محتوایی است. این اشکال مانند همان اشکالی است که در رابطه با صحیحه زراره نیز مطرح شده بود. اشکال این بود که شاید مقصود از واژه «طاهر»، طهارت شرعی نباشد بلکه مقصود از آن نظافت باشد و حمل بر معنای عرفی و لغویِ آن شده باشد.

پاسخ: در عصر امام باقر (ع) و امام صادق (ع) این‎گونه الفاظ به سرحدّ حقیقت شرعیه خود رسیده بوده‎اند و لذا اینکه گفته شود این واژه در معنای لغوی به کار رفته است، سخن صحیحی نیست. همچنین وجود مقدس معصوم (ع) در این روایت در مقام بیان حکم شرعی بوده است و قصد بیان لغت برای مردم را نداشته است.

اشکال دوم: مرحوم علامه (ره) در کتاب منتهی فرموده است که روایت ابوبکر حَضرمی نمی‎تواند مستند نظر مشهور مبنی بر مطهِّریت خورشید باشد چون مشهور نجاست را اعم از بول و غیر بول می‎دانند در حالی که به نظر ما [یعنی نظر علامه]  نجاست به بول اختصاص دارد لذا از این روایت نمی‎توان برای اثبات مطهِّریت خورشید استفاده کرد.

پاسخ: خودِ مرحوم علامه (ره) در کتاب مختلف تعمیم را مطرح کرده است و مسأله را منحصر به بول نکرده است؛ لذا می‎توان از این روایت برای اثبات مطهّریت خورشید استفاده کرد.

اشکال سوم: مهم‎ترین اشکالی که در رابطه با این روایت مطرح شده است در رابطه با سند روایت است؛ زیرا در سلسله سند روایت، شخصی به نام عثمان بن عبدالله وجود دارد که مجهول است چون دو نفر به نام عثمان بن عبدالله وجود دارند که یکی موثقه است و دیگری موثق نیست و معلوم نیست که عثمان بن عبدالله که در سند روایت حضرمی آمده است آن شخص موثقه است یا غیر موثق است. همچنین وثاقت ابو‎بکر حضرمی نیز مشخص نیست لذا نمی‎توان به این روایت استناد کرد.

پاسخ: هرچند این اشکال از جهاتی درست و مورد قبول است ولی شخصیت‎هایی مثل شیخ مفید (ره)، شیخ طوسی (ره) و احمد بن محمد بن عیسی (ره) این روایت را در کتب فقهی خود نقل کرده‎اند که این امر، نوعی شهادت بر وثاقت ابو‎بکر حضرمی است زیرا این بزرگان حتماً هویت این دو شخص (عثمان بن عبدالله و ابی‎بکر حضرمی) را بررسی کرده‎اند و این‎گونه نبوده است که این شخصیت‎ها از ضُعفا مطلبی را نقل کنند لذا نتیجه گرفته می‎شود که این دو شخص (عثمان بن عبدالله و ابی‎بکر حضرمی) نزد شیخ مفید (ره) و شیخ طوسی (ره) قابل اعتماد بوده‎اند.

البته آیت‎الله خویی (ره) فرموده است که این بزرگان (شیخ مفید (ره) و شیخ طوسی (ره)) از افراد غیر ثقه مطالب دیگری را نیز نقل کرده‎اند لذا الزاماً نباید هرچه که این بزرگان گفته‎اند تلقی به قبول شود لذا ایشان این روایت را رد کرده است؛ اما امام (ره) در کتاب طهارت فرموده است از آن جایی که احمد بن محمد بن عیسی (ره) از ضعاف و غیر موثّقین مطلبی را نقل نمی‎کرده است، می‎توان گفت که این روایت از امام (ع) صادر شده است.[5]

روایت چهارم: عَنْ زُرَارَةَ وَ حَدِيدِ بْنِ حَكِيمٍ الْأَزْدِيِّ قَالَا قُلْنَا لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) السَّطْحُ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ أَوْ يُبَالُ عَلَيْهِ أَ يُصَلَّى فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ؛ فَقَالَ (ع) إِنْ كَانَ تُصِيبُهُ الشَّمْسُ وَ الرِّيحُ وَ كَانَ جَافّاً فَلَا بَأْسَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ يُتَّخَذُ مَبَالًا».[6]

 زراره و حدید بن حکیم ازدی گفته‎اند که به امام صادق (ع) عرض کردیم بول به سطحی از زمین یا پشت بام اصابت کرده یا اینکه انسان در همان مکان بول می‏کند، آیا می‏شود در آن مکان نماز خواند؟ حضرت (ع) فرمود: اگر خورشید و باد با هم آن مکان را خشک کنند نماز خواندن در آن مکان اشکالی ندارد مگر اینکه آن مکان تبدیل به جایی شده باشد که همیشه در آن بول می‏کنند که اگر چنین باشد نماز خواندن در آنجا اشکال دارد.

بحث جلسه آینده: روایت زراره و حدید بن حکیم ان شاء الله در جلسه آینده بررسی خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»

 

 

 

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 29، ص453، حشیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج2، کتاب الصلاة، ابواب الزیادات، باب 17، ص 377.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 29، ص453، ح5.

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، ابواب النجاسات، باب 26، ص 451، ح1.

[4]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج2، باب 22، ص547.

[5]. الإمام الخمینی، کتاب الطهارة (ط- القدیمة)، ج3، ص611.

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 29، ص451، ح2.

Please publish modules in offcanvas position.