فصلٌ فی المطهّرات 94/10/12

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                     تاریخ: 12 دی 1394

موضوع جزئی: الرابع من المطهّرات، الإستحالة- تطهیر متنجِّس، به وسیله استحاله           مصادف با: 21 ربیع الاول 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                        جلسه: 25

                         

    «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

بحث در کیفیت تطهیر نجس و متنجِّس، به وسیله استحاله بود. عرض شد که در تطهیر نجس به وسیله استحاله اختلافی نیست و همه علما تطهیر نجس به وسیله استحاله را قبول دارند، اما در باب متنجّس، بین بزرگان اختلاف وجود دارد. برخی از بزرگان در این مورد، قائل به طهارت شده و گفته‎اند که متنجِّس، به وسیله استحاله پاک نمی‎شود و همچنان بر نجاست خود باقی است. در این رابطه کلام شیخ انصاری (ره) از قول قائلانِ قول به عدم تطهیرِ متنجّس، به وسیله استحاله بیان شد و در ادامه اشکال ایشان به این کلام نیز بیان گردید.

شیخ انصاری (ره) در رساله استصحاب از قول قائلانِ قول به عدم تطهیرِ متنجِّس، به وسیله استحاله فرموده است که بین استحاله در باب نجس و استحاله در باب متنجّس تفاوت وجود دارد. در باب نجس [ مثل تبدیل سگ به نمک] چون موضوع از بین رفته و موضوع جدید پدید آمده است، حکم جدید جاری می‎شود، اما در باب متنجّس، شیء خاصی مانند خشب [چوب] عنوان نیست، بلکه «جسم» عنوان است لذا بعد از سوختن چوب و تبدیل به خاکستر، عنوان «جسم» همچنان باقی است و تغییر نکرده است لذا چون موضوع تغییر نکرده است، همان حکم قبلی یعنی نجاست، بر خاکستر بار می‎شود؛ به تعبیر دیگر، نجاست به وسیله ملاقات، بر متنجّسات مترتب نیست، بلکه بر جسم مترتب است و چون حکم (نجاست)، بر جسم بار می‎شود و جسم همچنان باقی است و تغییری نکرده است، پس حکمِ نجاست نیز باقی می‎ماند.

مرحوم شیخ انصاری (ره) در پاسخ قائلان به این قول فرموده است که این کلام قابل قبول نیست زیرا مشخص نیست که نجاست در متنجّسات، بر صورت جنسیه و جسمیه حمل شده باشد؛ به تعبیر روشن‎تر، عنوان جسمیه مورد نظر نیست تا حکم به نجاست، هرچند در کلمات فقها عنوان «جسم» به کار رفته است و گفته‎اند: «کل جسم لاقی نجساً مع رطوبة احدهما ینجس» و این کلام در ظاهر مؤید فرمایش قائلان به عدم حصول تطهیرِ متنجِّس، به وسیله استحاله است، ولی مشکل این است که این قول فقها یعنی «کل جسم لاقی نجساً مع رطوبة احدهما یَنجُس»، در آیه یا روایتی نیامده است بلکه، استنباطی است و به تعبیر روشن‎تر، کلام فقها یک قاعده مستنبطه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‎ای است که از مصادیق متعدد به دست آمده است. [،یعنی این قاعده از مصادیقی مثل تنجیس آب به وسیله ملاقات با نجس، تنجیس لباس به وسیله ملاقات با نجس، تنجیس بدن به وسیله ملاقات با نجس و ... ، به دست آمده است و گفته‎اند که هر جسمی که با نجس ملاقات کند، نجس می‎شود.] پس کلام فقها (کل جسم لاقی نجساً مع رطوبة احدهما یَنجُس) یک قاعده مستنبطه است که بزرگان آن را اصطیاد کرده‎اند، یعنی این بزرگان مجموعه عناوین خاص مانند آب، لباس و بدن را بررسی کرده‎اند و این قاعده را استنباط کرده‎اند. بنابراین، خودِ عناوین [عناوینی مثل لباس، بدن، آب و امثال آن] در حکم دخالت دارند، نه اینکه این عناوین به «جسم» برگردانده شوند و بعد گفته شود که جسم در حکم دخالت دارد. پس هر عنوانی به صرف استحاله، موضوعش از بین می‎رود و موضوع جدیدی پیدا می‎کند و در نتیجه، حکم طهارت بر آن بار می‎شود؛ مثلاً چوب با سوختن و خاکستر شدن موضوع جدیدی پیدا می‎کند لذا حکم طهارت بر آن مترتب می‎شود.

در نتیجه، با توجه به پاسخ مرحوم شیخ انصاری (ره) از قولِ قائلان به عدم تطهیرِ متنجِّس، به وسیله استحاله، فهمیده می‎شود که مرحوم شیخ (ره) معتقد است که متنجِّس به وسیله استحاله پاک می‎شود.

کلام مرحوم آقای خویی (ره) در ردّ کلام شیخ انصاری (ره)

مرحوم آیت الله خویی (ره) کلام شیخ  انصاری (ره) را نپذیرفته است و فرموده است پاسخ مرحوم شیخ انصاری (ره) در ردّ قول قائلان به عدم حصول تطهیرِ متنجّس، به وسیله استحاله کافی نیست زیرا اولاً، مرحوم شیخ (ره) در رابطه با عبارت «کل جسم لاقی نجساً»، تأویل به عناوین مشخصه و خاصه [مانند آب و لباس] برده است، در حالی که در این مورد، وجهی برای تأویل فتاوای فقها و معاقد اجماعات وجود ندارد؛ به تعبیر روشن‎تر، مرحوم شیخ (ره) عبارت «کل جسم لاقی نجساً» را به عناوین مشخصه تأویل برده است، یعنی عنوان کلی «کل جسم» را با تأویل بردن، به عناوین خاصه‎ای مثل بدن، لباس، آب و... ریز و جزئی کرده است.

ثانیاً، اینکه مرحوم شیخ (ره) گفت که تعبیر «کل جسم لاقی نجساً مع رطوبة احدهما یَنجُس»، در روایات و آیات نیامده است، صحیح نیست زیرا در موثقه عمار به این عبارت اشاره شده است.

در نتیجه، عبارت «کل جسم لاقی نجساً»، یک قاعده استنباطی نیست که گفته شود فقها با مشاهده چند مورد خاص، این قانون و قاعده کلی را استنباط کرده‎اند.

بنابراین، نجاست بر عناوین خاصه بار نشده است، بلکه بر عنوان کلیِ جسم بار شده است چون خصوصیات و عناوین خاصه، مانند پنبه و لباس، در حکم تنجیس به وسیله ملاقات، دخالت ندارند لذا می‎توان به اطلاق ادله اجتهادیه [اطلاق ادله اجتهادیه بر نجاست اشیاء ملاقات کننده با نجس دلالت دارد به شرط اینکه یکی از آن دو یعنی ملاقی یا ملاقا رطوبت داشته باشند] تمسک کرد.

بنابراین، به اطلاق دلیل اجتهادی تمسک می‎شود لذا همان اطلاق ادله اجتهادی که شامل پنبه می‎شود، شامل لباس نیز می‎شود. پس اگر پنبه به نجاستی متنجِّس گردد و سپس تبدیل به لباس شود، با تمسک به اطلاق دلیل اجتهادی که شامل پنبه می‎گردد، به نجاست لباس حکم می‎شود و اطلاق دلیل اجتهادی شامل لباس نیز می‎شود.

پس مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که اشکالی ندارد که اطلاق ادله اجتهادی که پنبه را شامل می‎شود، لباس را نیز شامل گردد. مرحوم آقای خویی (ره) در ادامه گفته است که بر فرض نتوان به اطلاق دلیل اجتهادی تمسک کرد و تمسک به این اطلاق مورد اشکال واقع شود، به استصحاب تمسک می‎شود زیرا موضوع همچنان به قوت خود باقی است و تنها شکل آن تغییر کرده و فقط از حالت پنبه به حالت لباس تغییر پیدا کرده است. بنابراین، تبدل حقیقی رخ نداده است تا گفته شود که موضوع عوض شده است، و نمی‎توان به استصحاب تمسک کرد.

پس مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با تطهیر یا عدم تطهیر متنجِّسات به وسیله استحاله، دو فرض را تصویر کرده است:

فرض اول این است که تبدّل حقیقی صورت نگرفته است، بلکه تبدّل در خصوصیات شخصیه اتفاق افتاده است؛ مثل اینکه پنبه به لباس تبدیل شود یا اینکه گندم به آرد و نان تبدیل شود  که در این صورت، حکم تغییر نمی‎کند و نجاست سابق به حال خود باقی است چون موضوع تغییر نکرده است و فقط حالات و اوصاف شیء تغییر کرده است. مرحوم آقای خویی (ره) در رابطه با این فرض، مطهِّریت استحاله نسبت به متنجِّسات را نپذیرفته است چون تبدّل حقیقی رخ نداده است و موضوع تغییر نکرده است. بنابراین، با تمسک به اطلاق دلیل اجتهادی یا استصحاب (در فرض اشکال در اطلاق دلیل اجتهادی)، به نجاست سابق حکم می‎شود.

فرض دوم این است که تبدّل حقیقی اتفاق افتاده باشد، مثل اینکه لباس متنجّس به مرور زمان به خاک تبدیل شود یا اینکه چوب متنجِس به خاکستر تبدیل شود. مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با این فرض، مطهِّریت استحاله نسبت به متنجِّسات را پذیرفته است چون موضوع تغییر کرده است و موضوع جدیدی به وجود آمده است و تبدّل در نوع است و در وصف نیست لذا نمی‎توان با تمسک به اطلاق دلیل اجتهادی یا استصحاب، به نجاست حکم کرد.

مرحوم شیخ انصاری (ره) فرموده است که اجماعی که در باب مطهِّریت استحاله نسبت به نجس‎العین وجود دارد، نسبت به متنجِّسات وجود ندارد لذا عدم وجود اجماع بر مطهِّریت استحاله نسبت به متنجِّسات، مؤید این مطلب است که استحاله نمی‎تواند متنجِّسات را تطهیر کند.

بحث جلسه آینده: عده‎ای برای حصول طهارت در متنجِّسات، به وسیله استحاله به روایتی تمسک کرده‎اند که ان شاء الله این روایت در جلسه آینده ذکر و بررسی خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»

 

Please publish modules in offcanvas position.