فصلٌ فی المطهّرات 94/10/28

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                     تاریخ: 28 دی 1394

موضوع جزئی: الخامس من المطهرات، الإنقلاب                                                    مصادف با: 7 ربیع الثانی 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                         جلسه: 32

                          

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

در جلسه گذشته در رابطه با انقلاب در مورد خمر، سه طایفه روایت مطرح شد که اولین طایفه، روایات مطلقه بود که اشاره به این داشت که زمانی که خمر، چه بالعلاج و چه بنفسه، به سرکه تبدیل شود، پاک می‎شود.

طایفه دوم از روایات تنها به انقلاب بالعلاج اشاره داشت که البته انقلاب بنفسه را نفی نمی‎کرد.

اما طایفه سوم از روایات به انقلاب بنفسه اشاره داشت و انقلاب بالعلاج را نفی می‎کرد و انقلاب بالعلاج و به مؤونه را موجب حصول طهارت نمی‎دانست. بنابراین، بین طایفه دوم و طایفه سوم روایات تعارض ایجاد می‎شود که برای حل این تعارض چهار وجه جمع مطرح شده است:

وجه جمع اول، این است که آنچه که از ظاهر این روایات برداشت می‎شود، این است که روایات طایفه دوم به طور صریح به حصول طهارت در انقلاب بالعلاج اشاره دارد، در حالی که روایات طایفه سوم ظهور در نجاست در انقلاب بالعلاج دارند لذا چون امر بین ظهور و صراحت دایر می‎شود، می‎توان در روایات طایفه سوم تصرف کرد و آن را بر معنای دیگری حمل کرد [عده‎ای گفته‎اند که روایات طایفه سوم را بر کراهت حمل می‎شود؛ نه حمل بر نهیی که موجب حرمت یا نجاست شود]؛ به تعبیر روشن‎تر، در روایات طایفه سوم، نهی از باب حرمت و نجاست نیست، بلکه از باب کراهت می‎باشد.

وجه جمع دوم، چنین است که بزرگان و فقها در مقام صدور فتوا از روایات طایفه سوم، اعراض کرده‎ و لذا عملاً به روایاتِ طایفه سوم توجهی نمی‎شود زیرا بر اساس نظر کسانی که عمل مشهور را جابرضعف سند می‎دانند، اعراض مشهور موهن روایت است و لذا در روایات طایفه سوم وهن ایجاد می‎شود.

وجه جمع سوم، این است که از آنجایی که این دو طایفه از روایات از نظر سند و دلالت در حد یکسانی به نظر می‎رسند، بین آنها تعارض ایجاد می‎شود و در نتیجه، آنها تساقط می‎کنند لذا به روایات طایفه اول (روایات مطلقه) رجوع می‎شود.

وجه جمع چهارم، این است که عده‎ای در رابطه با تعارض حاصل شده بین روایات طایفه دوم و طایفه سوم، گفته‎اند که روایات طایفه سوم به موضوع نفی انقلاب بالعلاج اشاره ندارد، بلکه در مقام بیان این نکته است که صرف اضافه کردن سرکه به خمر و اختلاط این دو با یکدیگر، موجب حصول طهارت نمی‎شود؛ به عنوان نمونه، این عده در توضیح روایت ابوبصیر [که جزء روایات طایفه سوم است] توضیحات ذیل را مطرح کرده‎اند.

روایت این بود: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْخَمْرِ يُجْعَلُ فِيهَا الْخَلُّ؛ فَقَالَ (ع): «لَا إِلَّا مَا جَاءَ مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ»[1].

بر اساس توضیحات این عده، عبارت «يُجْعَلُ فِيهَا الْخَلُّ» به این معناست که سرکه در خمر ریخته می‎شود و با آن مخلوط می‎گردد که طبیعتاً چون انقلابی صورت نگرفته است، امام صادق (ع) به عدم طهارت حکم کرده است. بنابراین، صرف اختلاط سرکه و خمر برای حصول طهارت کافی نیست، بلکه طهارت در صورتی حاصل می‎گردد که خمر به سرکه تبدیل شود لذا حضرت (ع) در ادامه به این نکته اشاره کرده و فرموده است : «إلَّا مَا جَاءَ مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ» که این پاسخ حضرت (ع) به انقلاب بنفسه اشاره ندارد، بلکه به این نکته اشاره دارد که طهارت در صورتی حاصل می‎شود که نَفس خمر تحوّل و تبدّل پیدا کرده باشد و به سرکه تبدیل شود.

اما نسبت به وجه چهارم اشکال وارد شده و گفته شده است که بزرگان و فقها نسبت به روایات طایفه سوم چنین برداشتی ندارند زیرا قرینه عبارت «يُجْعَلُ فِيهَا الْخَلُّ» این است که یکی از اسباب انقلاب، علاج است که باید نمک یا سرکه به خمر اضافه شود تا انقلاب صورت گیرد. بنابراین، تعارض بین طایفه سوم و طایفه دوم، همچنان باقی است و برای حل این تعارض باید به سه وجه دیگری که ذکر شد، مراجعه کرد.

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و يشترط في طهارة الخمر بالانقلاب عدم وصول نجاسة خارجية إليه فلو وقع فيه حال كونه خمرا ‌شي‌ء من البول أو غيره أو لاقى نجسا لم يطهر بالانقلاب»[2].

صاحب عروه (ره) فرموده است که انقلاب در صورتی منجر به طهارت خمر می‎شود که نجاستی از خارج، به آن اصابت نکرده باشد لذا اگر نجاستی مانند بول به خمر اصابت کند، نمی‎توان به طهارت خمر به وسیله انقلاب حکم کرد.

دلیل کلام مرحوم سید (ره) این است که اگر نجاستی از خارج به خمر اصابت کند، بعد از انقلاب، شک در طهارت می‎شود لذا استصحاب بقاء نجاست جاری می‎گردد و به عدم طهارت حکم می‎شود زیرا در نصوص به نجاستی که از خارج اصابت کند، اشاره‎ای نشده است تا با تمسک به آن نصوص بتوان به طهارت حکم کرد.  

البته در تأیید شرطی که مرحوم سید (ره) بیان کرده است (عدم اصابت نجاست خارجی به خمر) گفته شده است که عده‎ای بر این عقیده‎اند که هرچند خمر نجس است، اما زمانی که با نجاست دیگری ملاقات کند، حالت تنجّس پیدا می‎کند لذا اگر نجاستی از خارج به خمر برسد، با انقلاب تطهیر نمی‎شود. در مقابلِ این عده، برخی دیگر گفته‎اند که خمر نجس است و اگر نجاست دیگری [؛مانند بول] با آن ملاقات کند، اشکالی ندارد زیرا نجاستی که وجود دارد، نجاست خمریه است و شیء نجس دوباره نجس نمی‎شود لذا اگر نجاست دیگری نیز به آن اصابت کند، نجاستی که وجود دارد، فقط نجاست خمریه است و نجاست دیگری در کار نیست. بنابراین، اگر نظر گروه اول پذیرفته شود، طهارت حاصل نمی‎شود، اما اگر نظر گروه دوم پذیرفته شود، خمر با انقلاب پاک می‎شود چون اصابت نجاستی از خارج به خمر موجب تنجیس دوباره آن نمی‎شود.

البته ممکن است این نظر نیز مطرح شود که خمر غالباً توسط کفار تهیه می‎شود و حتی اگر توسط اشخاصی که اسلام ظاهری دارند، تهیه شود، این‎گونه اشخاص به مسأله طهارت و نجاست توجهی ندارند لذا چون دست یا ابزار این افراد با خمر ملاقات دارد، علاوه بر نجاست خمر، نجاست خارجی نیز مطرح می‎شود که اگر مبنای اول اصل قرار گیرد، باید از انقلاب خمر صرف نظر کرد، یعنی انقلاب خمر موجب طهارت آن نمی‎شود. بنابراین، وجود مقدس معصوم (ع) در روایاتی که به حصول طهارت خمر به وسیله انقلاب حکم کرده‎اند، حتماً به این نکته توجه داشته‎اند که اغلب خمرهایی که در اختیار افراد است، نجاستی از خارج [ابزار یا دست کفار] با آن ملاقات کرده است لذا باید گفت که اصابت نجاست خارجی به خمر در حصول طهارت آن به وسیله انقلاب، خللی ایجاد نمی‎کند.

«والحمد لله رب العالمین»

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج25، کتاب الأطعمة و الأشربة، ابواب الأشربة المحرمة، باب 31، ص371، ح7.

[2]. سید محمد کاظم طباطبایی، یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص133.

Please publish modules in offcanvas position.