فصلٌ فی المطهّرات 95/03/09

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی المطهّرات                                                      تاریخ: 9  خرداد 1395

موضوع جزئی: جواز استعمال پوست حیوانات غیر مأکولاللحم، بعد از تذکیه                    مصادف با: 22 شعبان  1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                             جلسه: 81

                                           

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

در جلسه قبل به مسأله استفاده از پوست حیوان غیرمأکول‎اللحم اشاره و عرض شد که طبق نظر مرحوم آقای خویی (ره) سه فرع در رابطه با این مسأله قابل ذکر است. فرع اول نسبت به مواردی بود که حیوان غیر مأکول‎اللحم به مرگ طبیعی یا ذبح غیر شرعی بمیرد که در این رابطه گفته شده است که اجمالاً انتفاع و استعمال پوست آن حیوان جایز است، اما بیع آن جایز نیست.

فرع دوم این بود که پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم بعد از تذکیه و قبل از دباغی، چه حکمی دارد؟

عرض شد که در رابطه با فرع دوم، اقوال مختلفی وجود دارد که در جلسه گذشته، قول اول که از طرف شیخ طوسی (ره) و سید مرتضی (ره) مطرح شده بود، ذکر و بررسی شد.

قول دوم: در مقابل  قول اول [قول شیخ طوسی (ره) و سید مرتضی (ره)]، قول دیگری در مسأله وجود دارد که بر اساس آن، استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم، بعد از تذکیه جایز است و نیازی به دباغی ندارد. مرحوم آیت الله خویی (ره) که از طرفداران این قول است، در این رابطه فرموده است که آنچه که از اطلاق روایات استفاده می‎شود، این است که برای استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم، نیازی به دباغی نیست و صرف تذکیه کفایت می‎کند. ایشان در مقام بیان دلیل کلام خود، به دو روایت ذیل استناد کرده است:

روایت اول: عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ جُلُودِ السِّبَاعِ يُنْتَفَعُ بِهَا؛ قَالَ (ع): «إِذَا رَمَيْتَ وَ سَمَّيْتَ فَانْتَفِعْ بِجِلْدِهِ»[1].

سماعه گفته است که از امام صادق (ع) درباره استفاده از پوست درندگان سؤال کردم. حضرت (ع) در پاسخ فرمود که اگر «بسم الله» گفته شود، می‎توان از پوست آن استفاده کرد.

روایت دوم: عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ جُلُودِ السِّبَاعِ؛ فَقَالَ (ع): «ارْكَبُوهَا وَ لَا تَلْبَسُوا شَيْئاً مِنْهَا تُصَلُّونَ فِيهِ»[2].

سماعه گفته است که از امام صادق (ع) درباره پوست درندگان سؤال شد. حضرت (ع) فرمود که می‎توانید از آنها به عنوان زین استفاده کنید، اما از آنها به عنوان لباسی که در آن نماز خوانده می‎شود، استفاده نکنید.

ایشان در ادامه، دلیل دیگری را مطرح کرده و فرموده است که مقتضای اصالة الحل در مانحن‎فیه، جواز انتفاع، بعد از تذکیه است؛ به تعبیر روشن‎تر، با توجه به اینکه روایات بر این نکته دلالت دارند که صرف تذکیه برای استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم کافی است، اگر بعد از تذکیه، شک شود که آیا دباغی نیز لازم است یا لازم نیست؟ با تمسک به اصالة الحل، به عدم لزوم دباغی حکم می‎شود زیرا اصالة الحل در مانحن‎فیه، مُحَکّم است و جایی برای شک و تردید باقی نمی‎ماند.

قول سوم: مرحوم محقق (ره) در شرایع و مرحوم علامه (ره) در قواعد معتقدند که صرف تذکیه برای استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم کافی است و دباغی جنبه استحباب دارد. مرحوم سید (ره) نیز همین نظر را انتخاب کرده است و نوشته است: «يجوز استعمال جلد الحيوان الذي لا يؤكل لحمه بعد التذكية و لو فيما يشترط فيه الطهارة و إن لم يدبغ على الأقوى؛ نعم، يستحب أن لا يستعمل مطلقا إلا بعد الدبغ»[3].

قول چهارم: محقق (ره) در معتبر و مُختلف قائل به کراهت استعمال پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم، قبل از دباغی شده‎ است. البته با توجه به استدلال مرحوم آیت الله خویی (ره)، هیچ دلیلی در رابطه با این دو قول [قول سوم و چهارم] بیان نشده است لذا بر اساس روایات، صرف تذکیه برای استعمال پوست کافی است.

قول پنجم: شهید اول (ره) معتقد است که اگر پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم بعد از تذکیه، در موارد جامد [مواردی که با رطوبت و آب ارتباطی ندارد، مانند زین اسب،] استفاده شود، نیازی به دباغی ندارد، اما اگر پوست حیوان غیر مأکول‎اللحم در موارد مایع [مواردی که با رطوبت و آب ارتباط دارند، مثل مشک،] استفاده شود، باید بعد از تذکیه، دباغی نیز بشود. البته چون دلیلی بر این مطلب ارائه نشده است و تفصیل ایشان از نوع تفصیل استحسانی است، شاید بتوان گفت که وجهی برای عنوان شدن کلام ایشان به عنوان یک قول وجود ندارد.

مسأله 390

«ما يؤخذ من الجلود من أيدي المسلمينأو من أسواقهم محكوم بالتذكية و إن كانوا ممن يقول بطهارة جلد الميتة بالدبغ‌»[4].

به نظر مرحوم سید (ره)، پوست‎هایی که در بازار مسلمین به فروش می‎رسند، محکوم به تذکیه‎اند و اگر فروشنده از کسانی باشد که مبنای او طهارت جلد میته، بعد از دباغی است نیز این مسأله صادق است و به تذکیه آن پوست حکم می‎شود. [در برخی از روایات آمده است که در بازار مسلمین از پرسش درباره تذکیه، خودداری شود].

نکته

نسبت به لحوم و جلودی که از بازار غیرمسلمین خریداری می‎شود، استصحاب عدم تذکیه جاری می‎شود مگر اینکه قرینه‎ای بر طهارت و تذکیه وجود داشته باشد؛ به عنوان نمونه، امروزه در بازارهای جهانی، گوشت‎هایی که ذبح شرعی شده‎اند، با نشان «حلال» شناخته می‎شوند.

این مسأله در مباحث مربوط به نجاسات و میته، به طور کامل مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، در کتاب وسائل الشیعة، جلد 3، ابواب النجاسات، باب 50 و ابواب ذبائح، باب 29، به روایات مربوط به این مسأله، از جمله روایت ذیل، اشاره شده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْجُبُنِّ، فَقُلْتُ لَهُ: أَخْبَرَنِي مَنْ رَأَى أَنَّهُ يُجْعَلُ فِيهِ الْمَيْتَةُ؛ فَقَالَ: «أَ مِنْ أَجْلِ مَكَانٍ وَاحِدٍ يُجْعَلُ فِيهِ الْمَيْتَةُ حُرِّمَ فِي جَمِيعِ الْأَرَضِينَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مَيْتَةٌ فَلَا تَأْكُلْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ فَاشْتَرِ وَ بِعْ وَ كُلْ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْتَرِضُ السُّوقَ فَأَشْتَرِي بِهَا اللَّحْمَ وَ السَّمْنَ وَ الْجُبُنَّ وَ اللَّهِ مَا أَظُنُّ كُلَّهُمْ يُسَمُّونَ هَذِهِ الْبَرْبَرُ وَ هَذِهِ السُّودَانُ».[5]

در روایت مذکور، از سوال از تذکیه، منع شده است و  این روایت حاکی از این است که همین که سوق، سوق مسلمین است، کافی است و خرید جنس از بازار مسلمانان [بدون سؤال و تفحّص] جایز است.

مسأله391: «ما عدا الكلب و الخنزير من الحيوانات التي لا يؤكل لحمها قابل للتذكية، فجلده و لحمه طاهر بعد التذكية»[6].

به نظر مرحوم سید (ره)، حیوانات غیر مأکول‎اللحم [غیر از سگ و خوک] قابلیت تذکیه را دارند، لذا بعد از تذکیه، پوست و گوشت این حیوانات پاک است. [طاهر در این مورد، به غیر از جواز خوردن است، یعنی پاک بودن گوشت حیوانات مذکور به وسیله تذکیه، به معنای جواز خوردن گوشتشان نیست].

«الحمد لله رب العالمین»



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج3، تتمة کتاب الطهارة، ابواب النجاسات و الأوانی و الجلود، باب 49، ص 489، ح2.

[2]. همان، ج4، کتاب الصلاة، ابواب لباس المصلی، باب 5، ص 353، ح4.

[3]. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص149.

[4]. همان.

[5]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج25، کتاب الأطعمة و الأشربة، ابواب الأطعمة المباحة، باب61، ص119، ح5.  

[6]. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص149.

 

Please publish modules in offcanvas position.