فصل فی المطهرات 95/08/25

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهرات                                                                                       تاریخ: 25 آبان 1395

موضوع جزئی: فصلٌ فی حکم الأوانی- احکام أکل و شرب از ظروف طلا و نقره                 مصادف با: 15 صفر 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                                         جلسه: 26

                                                                                                   

  «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

بحث در مسأله 411 بود. عرض شد که این مسأله چهار فرع دارد که فرع اول در جلسه گذشته بررسی شد. فرع دوم، سه فرض داشت که فرض اول [که شخص، به صورت ارتماسی در آب موجود در ظرف طلا یا نقره وضو میگیرد یا غُسل میکند] در جلسه گذشته بررسی شد.

اما نسبت به فرض دوم [، یعنی موردی که شخص به صورت اغتراف آب را از ظرف طلا یا نقره بردارد و با آن وضو بگیرد یا غُسل کند؛ به این نحو که برای هر جزئی، به وسیله دست از ظرف، آب بردارد و آن جزء را بشوید]، عرض می‎شود که درست است که مقدمه وضو و غُسل [آب برداشتن از ظرف طلا و نقره] حرام است، لکن عنوان حرمت بر استعمالات بعد از آن مترتب نمی‎شود و در نتیجه، به صحت وضو و غُسل حکم می‎شود.

سؤال: حکم به صحت وضو و غُسل مبتنی بر چه چیزی است؟

پاسخ: مرحوم آقای خویی (ره) و جمعی دیگر از بزرگان معتقدند که صحت وضو و غُسل در مانحن‎فیه مبتنی بر قول به ترتب است [بنا بر قول قائلین به حرمت استعمال ظروف طلا و نقره مطلقا] و آنان به عنوان نمونه، به مثال ذیل اشاره کرده‎اند:

اگر شخصی هنگام دخول وقت، برای نماز وارد مسجد شود و ببیند مسجد، متنجِّس به نجاستی شده است، در این صورت، دو امر متوجه شخص می‎شود؛ یکی امر به ازاله نجاست است (امر به أهم) و دیگری امر به صلوة است (امر به مهم) و امر اولی که متوجه شخص می‎شود، امر به ازاله نجاست است [امر به أهم] و بعد از ازاله نجاست، او باید نماز بخواند. اما اگر شخص عصیان کرد و نجاست را از مسجد برطرف نکرد، امر بعدی، یعنی امر به نماز (امر به مهم) متوجه او می‎شود و او باید نمازش را بخواند.

در مانحن‎‎فیه نیز از باب ترتب به صحت وضو و غُسل حکم می‎شود، یعنی نخست امر به عدم استعمال آب موجود در ظرف طلا و نقره برای وضو و غُسل، متوجه شخص شده است، لکن در مرحله بعد، اگر آبی غیر از آب موجود در ظرف طلا یا نقره نبود و شخص عصیان کرد و اغترافاً از ظرف طلا یا نقره آب برداشت و وضو گرفت یا غُسل کرد و امر به وضو و امر به غُسل را اتیان کرد، از باب ترتب به صحت وضو و غُسل آن شخص حکم می‎شود.

پس اگر شخص امر به عدم استعمال ظرف طلا و نقره را امتثال نکرد و با دست خود از آن آب برداشت، امر به وضو و غُسل متوجه او می‎شود لذا وضو و غُسلش صحیح است یا اینکه گفته شود که امر اولی که متوجه شخص بوده است، امر به تیمم بوده است، لکن چون تیمم نکرده است و از آب موجود در ظرف طلا یا نقره برای وضو برداشته است، امر دوم که امر به وضو و غُسل است، متوجه او می‎شود لذا وضو و غُسلش صحیح است و لازم نیست که انسان از ابتدا برای انجام واجب مرکب، قدرت کامل داشته باشد، بلکه قدرت تدریجی کفایت می‎کند، یعنی قدرت داشتن نسبت به انجام یک بخش و سپس بخش‎های دیگر کفایت می‎کند[1].

آقای خویی (ره) گفته است که ممکن است گفته شود که در باب ترتب، امر مهم باید دارای ملاک باشد.- آیت الله حکیم (ره) معتقد است که ملاک در امر به وضو و غُسل وجود دارد چون وضو و غُسل عبادتند لذا ملاک وجود دارد، لکن آقای خویی (ره) ملاک را دایر مدار امر می‎داند و معتقد است در موردی که امر نیست، ملاک وجود ندارد و راهی برای استکشاف ملاک نیست- بنابراین، در مانحن‎فیه نیز امر به وضو و غُسل باید دارای ملاک باشد؛ در حالی که در امر به وضو و غُسل ملاک وجود ندارد لذا وضو و غُسلی که با آب موجود در ظرف طلا یا نقره و به صورت اغتراف، صورت گرفته است، حرام است.

آقای خویی (ره) گفته است که استعمال اولیه آب برای وضو حرام است [چون آب در ظرف طلا یا نقره است]، لکن بعد از اینکه شخص، آب را با دست برداشت و در اختیارش قرار گرفت، مثل سایر آبهاست و استعمال آن مشکلی ندارد، یعنی وقتی آب در اختیار انسان قرار گرفت، استعمالات آن آب مشکلی ندارد و در نتیجه، وضو و غُسلی که شخص انجام می‎دهد، مصداق حرمت قرار نمی‎گیرد[2].

به نظر مختار، با توجه به اینکه استعمال طلا و نقره فقط در جهت أکل و شرب جایز نیست، استعمال این ظروف برای وضو و غُسل اشکالی ندارد و برای حل مسأله نیازی به ترتّب و امثال آن نیست. بنابراین، استعمال ظرف طلا و نقره در صورتی جایز نیست که این ظروف در جهت أکل و شرب مورد استفاده قرار گیرند، لکن استعمال این ظروف در غیر أکل و شرب اشکال ندارد و مانحن‎فیه نیز که از ظرف طلا و نقره، برای وضو گرفتن یا غُسل کردن استفاده می‎شود، استعمال در غیر أکل و شرب است لذا اشکالی ندارد. 

اما نسبت به فرض سوم که شخص آبی را که منحصر به ظرف طلا یا نقره است، بر محل وضو یا غُسل میریزد، عرض می‎شود که همان سخنی که درباره استفاده از آب مغصوب [به نحو صب] گفته شد، در این مورد نیز مطرح می‎شود، یعنی تنها تصرف در ظرف طلا و نقره حرام است، ولی ریختن آب موجود در ظرف طلا و نقره مصداق اجتماع امر و نهی نیست لذا صب الماء (ریختن آب بر محل وضو و غُسل] نیز مشکلی ندارد.

بررسی فرع سوم

فرع سوم این بود که اگر آب دیگری غیر از آب موجود در ظرف طلا یا نقره وجود داشته باشد [، یعنی آب منحصر به ظرف طلا یا نقره نباشد] یا اینکه بر فرض انحصار آب به آب موجود در ظرف طلا یا نقره، ریختن آن آب در ظرف دیگر امکان داشته باشد، ولی با این حال، شخص با آبی که در ظرف طلا یا نقره هست، وضو بگیرد یا غُسل کند، در این صورت نیز أقوی این است که وضو و غُسل او باطل است زیرا شخص مأمور به تیمّم نیست [چون آب، منحصر به آب موجود در ظرف طلا یا نقره نیست]، لکن وضو یا غُسلی که در فرض مذکور، به وسیله آب موجود در ظرف طلا یا نقره انجام شده است، عرفاً استعمال طلا و نقره محسوب می‎شود. پس وضو و غُسل با آب موجود در ظرف طلا یا نقره، منهی‎عنه است.

در فرع مذکور، دو قول مطرح است:

قول اول، نظر مرحوم سید (ره) است که وضو و غُسل به وسیله آب موجود در ظرف طلا و نقره، در فرض مذکور، باطل است. قول دوم، قول مرحوم یت الله خویی (ره)، مرحوم امام خمینی (ره)، مرحوم آیت الله حکیم (ره) و عده‎ای دیگر از بزرگان است که آنان معتقدند که وضو و غُسل به وسیله آب موجود در ظرف طلا و نقره، در فرض مذکور، صحیح است.

آیت الله خویی (ره) فرموده است: «لا ينبغي التأمل في صحة الغسل و الوضوء حينئذ و ذلك لأن الأمر بالطهارة المائية فعلي في حقه لتمكنه من الماء فإذا عصى و تناول الماء منهما بالاغتراف صح وضوءه و غسله، قلنا بالترتب أم لم نقل، لأن الماء الموجود في يده حاله حال المياه المباحة و اختيار المقدمة المحرمة لا يضر بصحتهما بعد كونه متمكنا من الماء»[3]؛ سزاوار نیست که انسان در صحت غُسل و وضو در این هنگام تأمل کند زیرا [در فرض مذکور] امر به طهارت مائیه در حق شخص فعلی است [، یعنی وظیفه شخص، طهارت به وسیله آب است] چون تمکن از آب دارد. پس اگر او عصیان کرد [و سراغ آب ظرف غیر طلا و نقره، نرفت] و به وسیله اغتراف [آب را با مَشت برداشتن]، آب را از ظرف طلا و نقره برداشت، وضو و غُسلش صحیح است؛ چه قائل به ترتب باشیم و چه قائل به ترتب نباشیم چون آب موجود در دست آن شخص، مثل آب مباح است که در اختیار داشته باشد و اختیار و ارتکاب مقدمه حرام [آب برداشتن از ظرف طلا یا نقره] با وجود تمکن از آب مباح، به صحت وضو و غُسل ضرری نمی‎زند.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. سيد ابو القاسم ، موسوى‌ خويى، التنقيح في شرح العروة الوثقى‌، ج3، ص337-338.

[2]. همان، ص338.

[3]. همان، ص339.

Please publish modules in offcanvas position.