درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 20 بهمن 1392 سال: پنجم جلسه: 52 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
در جلسات گذشته دو فرع را مطرح کردیم:
فرع اول: خواندن نماز در لباس نجس عمداً و عالماً، موجب بطلان است.
فرع دوم: از باب جهل به حکم اگر کسی در شیء نجس نماز خواند باطل است. مثل اینکه شخص نمیداند عرق جنب از حرام موجب بطلان نماز است و با آن نماز بخواند.
عرض کردیم جاهل بر دو قسم است؛ جاهل قاصر و جاهل مقصر، جهل نسبت به جاهل قاصر عذر محسوب میشود چون امکان تعلم حکم برای او وجود ندارد (اجتهاداً یا تقلیداً) ولی جهل نسبت به جاهل مقصر عذر محسوب نمیشود چون امکان یاد گرفتن احکام برای او وجود دارد (اجتهاداً یا تقلیداً).
جاهل مقصر هم بر دوقسم است؛ جاهل مقصر آگاه و جاهل مقصر غافل.
در مورد جاهل مقصر آگاه و مقصر غافل گفتیم که نماز این دو باطل است و نیاز به اعاده دارد و حدیث لاتعاد شامل این دو مورد نمیشود، چون روایات کثیری داریم که بر بطلان نماز با شیء نجس دلالت دارد و از این جهت فرقی بین جاهل مقصر آگاه و غافل نیست.
کلام محقق نائینی:
ایشان میفرماید: مورد تمسک به حدیث لاتعاد جاهل قاصر نیست بلکه موردی است که قابلیت برای اعاده دارد و شارع امتناناً میفرماید اعاده لازم ندارد مثل جایی که برای مولی عملاً امکان امر وجود ندارد؛ مثلاً ناسی که حکمی را فراموش کرده و نماز را با فراموشی خوانده اگر از حالت نسیان خارج شد و متوجه شد که نماز را اشتباه خوانده و باید اعاده کند شارع میفرماید دیگر اعاده لازم ندارد و این بدان جهت است که قابلیت اعاده داشته لکن شارع امتناناً اعاده را لازم نمیداند. بر خلاف جاهل قاصر و جاهل مقصر که اینها مکلف به واقع هستند ولی ناسی مکلف به واقع نبوده و امر مولی نسبت به واقع برای او ممکن نبوده لکن در مورد جاهل قاصر و جاهل مقصر یکی قصوراً و دیگری تعمّداً نرفته حکم الهی را یاد بگیرد، امر از ناحیه اینها برداشته نشده، تنها تفاوت بین جاهل قاصر و جاهل مقصر در این است که یکی معذب است و دیگری استحقاق عذاب ندارد. در این صورت وجهی برای اعاده نیست.
بنابراین فرق بین جاهل قاصر و جاهل مقصر با ناسی در این است که در مورد ناسی چون شارع نمیتواند ناسی را برای اتیان واقع مورد خطاب و امر قرار دهد آنجا اعاده معنی دارد و بعد از اینکه ناسی متوجه شد اعاده میکند اما به تعبیر مرحوم محقق نائینی(ره) در جاهل قاصر و جاهل مقصر مرجع، مطلقات است که نماز در شیء نجس را منع کردهاند و شارع شخص جاهل را مورد خطاب قرار داده و فرموده حق نداری با بدن و لباس نجس نماز بخوانی.
حدیث لاتعاد هم همه جا را شامل نمیشود بلکه جایی را شامل میشود که در آنجا فی حد ذاته قابلیت برای اعاده وجود دارد یعنی شارع میتواند مکلف را ملزم به اعاده کند، در اینجاست که شارع امتناناً میتواند این اعاده را از دوش بنده بردارد اما در جاهل مقصر و قاصر که عبد و نمازگزار مخاطب به واقع است و روایاتی که مانع از نماز خواندن با بدن و لباس نجس است این موارد را هم شامل میشود سخن از اعاده فی حد ذاته مطرح نیست، چون در مورد ناسی شارع نمیتواند در حال نسیان او را مورد خطاب قرار دهد لذا زمانی که نسیان بر طرف شد نمازش را اعاده میکند ولی شخص جاهل از اول مأمور به واقع است.
کلام مرحوم آقای خویی (ره):
ایشان در پاسخ از کلام محقق نائینی (ره) میفرماید: ما قبول داریم که شخص جاهل، مأمور است مرکب را (نمازی که اولش تکبیر است و آخرش تسلیم) اتیان کند و مورد خطاب واقع شده ولی شخص ناسی را نمیتوان در حال نسیان مورد خطاب قرار داد لکن شخص ناسی هم مکلّف به این نماز است و این تکلیف به او تعلق گرفته است.
اما ایشان میفرماید این مکلف بودن به اتیان واقع محدود است به آنجایی که تدارک آن برای مکلف و عبد ممکن باشد، بله اینجا مکلف است که عین واقع را انجام دهد ولی جایی که تدارک ممکن نیست چارهای جز اعاده نیست. عبد مکلف است نماز کامل را اتیان کند ولی بعضی مواقع نمیتواند اتیان کند پس باید اعاده کند.
در جایی که تدارک ممکن است و انسان از محل تجاوز نکرده بحثی نیست، مثلاً قبل از رکوع بنا گذاشت بر اینکه سوره در نماز واجب نیست و در اثناء نماز متوجه شد قرائت سوره واجب است حال اگر قبل از رکوع بود میتواند سوره را بخواند و نمازش صحیح است و نیازی به اعاده نیست اما اگر همین شخص بعد از رکوع فهمید قرائت سوره واجب بوده در این صورت فقها به بطلان چنین نمازی حکم کرده و چون قابلیت اعاده دارد باید نمازش را دوباره بخواند.
مرحوم آقای خویی (ره) در این فرض دو فرع را مطرح میکند: یا باید گفت نماز باطل است لذا باید اعاده شود یا اینکه نماز صحیح است و اعاده لازم ندارد چون جاهل قاصر بوده و در حین عمل حکم را نمیدانسته و بعد که یاد گرفت جایی برای اعاده نیست و حدیث «لاتعاد» شامل جاهل هم میشود.
«والحمد لله رب العالمین»