حضرت آيت الله سيد هاشم حسيني بوشهري «دامت برکاته» نماينده مردم شريف استان بوشهر در مجلس خبرگان رهبري طی سخنانی درباره اینکه دوستی دنیا باعث دوری از خداوند متعال است فرمودند: «مَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا ذَهَبَ خَوْفُ الْآخِرَةِ مِنْ قَلْبِهِ وَ مَا أُوتِيَ عَبْدٌ عِلْماً فَازْدَادَ لِلدُّنْيَا حُبّاً إِلَّا ازْدَادَ مِنَ اللَّهِ بُعْداً وَ ازْدَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ غَضَبا»[1]
«اى هشام، هر كه دنيا دوست شد بيم آخرت از دلش برود. به بنده اى دانشى ندهند كه به دنيا دوستى خود بيفزايد مگر آنكه دوريش از خدا فزونتر و خشم خدا بر او بيشتر شود.»[2]
دنیا محل کاسبی اولیاء خدا است «الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ عَرَفَهَا وَ مِضْمَارُ الْخَلَاصِ لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا هِيَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَائِهِ اتَّجَرُوا فَرَبِحُوا الْجَنَّة»[3]«دنيا خانه راستى است براى كسى كه آن را بشناسد و ميدان راحتى است براى توشه گيران، دنيا محل وحى الهى و تجارتخانه اولياء اوست شما هم تجارت كنيد تا سودمند شويد.» اما بعضی دنیا را هدف قرار میدهند بجای آنکه دنیا را برای رسیدن به کمالات انسانی وسیله قرار دهند. آنچه در مورد دنیا مذمت شده این است که دنیا هدف بشود در صورتی که دنیا وسیله است. در روایات برای دنیا مثال زده شده که دنیا مثل پلی است که انسان از روی آن عبور میکند و انسان عاقل روی پل خانه نمیسازد. دلبستگی به دنیا معنی ندارد و البته حب دنیا این نیست که انسان مال و اموال زیادی داشته باشد بلکه ممکن است شخصی مال ندارد ولی دلبسته دنیا است.
درویشی، نام ملا احمد نراقی و تعریف کتاب معراج السعادة او را شنیده و به شدت مرید و شیفته وی شده بود. به همین سبب روزی درویش به قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهر کاشان میشود و چون دستگاه ریاست، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وی میبیند، اندکی از ارادتش نسبت به او کاسته میشود. از سوی دیگر ملا احمد نراقی هم در دیدارهایی که با درویش انجام میدهد متوجه این موضوع میگردد. بعد از چند روزی درویش میگوید که تصمیم دارد به کربلا برود ملا احمد در جواب میگوید: چه بهتر که من هم چنین قصدی داشتم پس صبر کن تا با هم حرکت کنیم.
در اینجا درویش میپرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ جواب میشنود: همین الان مهیا هستم. سپس با هم این سفر را آغاز میکنند. وقتی به چند فرسخی قم میرسند به خاطر رفع خستگی در کنار چشمه ای اتراق میکنند؛ در اینجا درویش میگوید: کشکول خود را در خانه شما جا گذاشته ام. ملا احمد نراقی میفرماید: این که چیزی نیست وقتی از سفر بازگشتیم، آن را تحویل میگیری. او قبول نمیکند و میگوید: من به این کشکول خیلی علاقه مندم. ملا احمد سوال میکند: آیا نمیتوانی مدتی بدون کشکول باشی؟ او جواب میدهد: من تبرزین خودم را میخواهم و آماده بازگشت به کاشان میشود.
در این هنگام آن فقیه زاهد و پارسا میفرماید: "ای درویش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشان دارم، اینقدر وابسته نیستم که تو به این کشکول خود وابسته ای؟!"
حب دنیا مورد مذمت است و هیچ وقت زهد را بد معنی نکنید که زهد یعنی پوشیدن لباس ژولیده در صورتی که حضرت أميرالمؤمنين علیه السلام میفرماید: «أَنَّهُ قَالَ الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ فِي الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم»[4].همه زهد در دو كلمه از قرآن فراهم است: خداى سبحان میفرمايد: «تا بر آنچه از دستتان رفته دريغ نخوريد، و بدانچه به شما رسيده شادمان مباشيد. و آن كه بر گذشته دريغ نخورد و به آينده شادمان نباشد از دو سوى زهد گرفته است.»
«وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفُورٌ»[5]. و از انسانها و جنبندگان و چهار پايان انواعى با رنگهاى مختلف، (آرى) حقيقت چنين است: از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند؛ خداوند عزيز و غفور است!