واعظ درونی، ضرورتی انکارناپذیر95/11/16

حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم طی سخنانی در کلاس درس تفسیر خود با بیان روایاتی درباره ضرورت داشتن واعظ درونی فرمودند:

روایت اول: قال مولینا الإمام الباقر (ع): «مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ‏ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ‏ تُغْنِيَ‏ عَنْهُ شَيْئاً.

امام باقر (ع) فرموده است که كسى كه خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظههاى مردم هرگز برای او سودمند نخواهد بود.

 معنای کلام امام باقر (ع) این است که انسانها به نفس خود نسبت به دیگران آگاهی بیشتری دارند. دیگران به خاطر ارتباط و معاشرت با انسان نسبت به خُلق و خو و رفتار او آشنایی دارند، ولی انسان به نفس خودش از هر کسی آگاهتر است لذا قبل از اینکه انسان برای پیدا کردن راه به عارفان و سالکان مراجعه کند، بهتر است که به نفس خودش رجوع نماید و خود را موعظه کند چرا که تا انسان خودش واعظی درونی نداشته باشد، به موعظه دیگران ترتیب اثر نخواهد داد و موعظه و پند دیگران را هرچند از روی خیرخواهی باشد، بر دشمنی و حسادت موعظه کننده حمل خواهد کرد و به همین خاطر است که معمولاً وقتی شخصی، دیگری را موعظه و نصیحت میکند، شخص موعظه شونده بلافاصله موضعگیری میکند و میگوید که تو خودت به آنچه میگویی، عمل میکنی؟ لذا باید از خداوند بخواهیم که ما را واعظ خودمان قرار دهد.

امام جواد (ع) فرموده است: «الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى خِصَالٍ‏: تَوْفِيقٍ‏ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ‏ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ» ؛ مؤمن نیازمند به سه خصلت است؛ توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود و قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.

امام جواد (ع) در روایت مذکور، نخست به توفیق الهی اشاره کرده است و در مرتبه بعد از آن، به واعظی از درون خود و در رتبه آخر، به پذیرش نصیحت دیگران اشاره کرده است لذا انسان صبح که از خانه بیرون میآید، با توکل بر خداوند متعال و مواظبت از رفتار خود، کارش را شروع کند و پیوسته نفس خود را موعظه نماید تا مبادا از مسیر خارج گردد و معصیت الهی را مرتکب شود.

روایت دوم: قال مولینا الإمام الصادق (ع) : «ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَا يُجَرِّئُكَ‏ عَلَى مَعْصِيَتِهِ‏ وَ خَفِ اللَّهَ خَوْفاً لَا يُؤْيِسُكَ مِنْ رَحْمَتِهِ» ؛ به خداوند امیدوار باش؛ امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرأت نبخشد و از خداوند بیم داشته باش؛ بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.

در کلام امام صادق (ع) به این نکته اشاره شده است که انسان از یک طرف باید نسبت به خدای متعال حالت خوف داشته باشد چون اگر انسان حالت خوف نداشته باشد، بیپروا و دریده خواهد شد که به هیچ چیزی اعتناء و توجه ندارد و اصلاً حلال و حرام در زندگیاش مطرح نیست و اینها به خاطر این است که نسبت به خدای خود خوف و ترسی ندارد و اگر انسان نسبت به خدای متعال خوف نداشته باشد، انواع و اقسام گناهان را مرتکب خواهد شد و این خوف الهی است که انسان را کنترل میکند و باعث میشود که انسان کمتر گناه کند. پس خوف الهی، فی حد ذاته، نقش بازدارندگی دارد، کما اینکه در روابط بین المللی و اجتماعی نیز مطلب از همین قرار است، یعنی کشورها سعی میکنند که خود را از نظر قدرت تقویت کنند تا سایر کشورها از آنان حساب ببرند و خوف داشته باشند و این عامل بازدارنده سایر کشورها از حمله به آنها باشد که قرآن نیز فرموده است: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...» ؛ هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها [دشمنان‌]، آماده سازيد.

بنابراین، انسان نیز باید خوف الهی داشته باشد تا این خوف، او را از گناه و معصیت الهی بازدارد.

همچنین، از طرفی انسان باید نسبت به خدای خود امید داشته باشد چرا که اگر انسان مأیوس و نا امید شود، زندگی برای او بیمعنا خواهد شد و این امید است که انسان را به تلاش و کوشش در زندگی دنیوی ترغیب میکند.

در روایت آمده است که حضرت  عیسی (ع) کشاورزی را دید که سخت مشغول کار و تلاش است و عرض کرد که خدایا! این چه انگیزهای است که این پیرمرد را واداشته است تا اینگونه تلاش نماید؟ از جانب خدای متعال خطاب آمد که امید به آینده است که این پیرمرد را به تلاش واداشته است. او عرض کرد که خدایا! امید را از دل او خارج کن. سپس او دید که پیرمرد بیل خود را کناری انداخت و روی زمین دراز کشید. آنگاه او عرض کرد که خدایا! چرا این کار را کرد؟ خطاب آمد که چون به آینده امید ندارد از کار کردن دست کشید. بنابراین، انسان باید دو بال خوف و رجاء را با هم داشته باشد تا هم گناه نکند و هم به فضل و رحمت الهی امیدوار باشد. پیامبر اکرم (ص) نیز هم بشیر و هم نذیر بوده است، یعنی هم انسانها را به بهشت برین الهی و فضل و بخشش پروردگار بشارت داده است و هم آنها را از عذاب جهنم و خشم و غضب الهی بر حذر داشته است.

خداوند متعال فرموده است: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً...» ؛ ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن (مردم جهان) فرستاديم. مرز بین بشارت و إنذار همان چیزی است که مطلوب است و آن مطلوب این است که امید به گونهای نیست که انسان را به مرز معصیت بکشاند و خوف نیز به گونهای نیست که انسان را از رحمت الهی مأیوس کند.

دیدگاه‌ها   

قنبرموسوی
#1 قنبرموسوی 1395-11-16 05:42
متن بسیار پخته ای است واعظ درونی نیاز هر انسان است بسیاری از اشتباهات و خطاها بخاطر نپذیرفتن همین واعظ درونی است و این بخاطر غرور و تکبر است که شخص خود را کامل می داند در صوتی دارای نقص های فراوانی است
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

Please publish modules in offcanvas position.