شرح دعای مکارم الاخلاق حضرت آیت الله حسینی بوشهری(دامت برکاته) موضوع: اطاعت و عبادت خدا- فقر و بینیازی تاریخ: 94/04/11 مرکز خدمات حوزه های علمیه مصادف با: 15 رمضان1436 |
بسم الله الرحمن الرحیم
« وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَه»
«پروردگارا، در طول ایام زندگی توان و نیروی مرا در راهی قرار ده که بتوانم برای آنچه که آفریده شدهام کار و تلاش نمایم»
خلاصه جلسه گذشته: در رابطه با بحث فلسفه آفرینش انسان، گفته شد که فلسفه آفرینش انسان عبادت است. اما عبادت دارای دو معنا است؛ گاهی به معنای پرستش است که کلام حضرت ابراهیم(ع) را مطرح کردیم و گاهی دیگر به معنای اطاعت است که آیه شریفه «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ»[1] در این زمینه مطرح شد.
شرح فرازها
انسان موجودی دو بعدی است، هم بعد عقل و فطرت دارد و هم بعد غرایز دارد. برای اینکه این غرایز تعدیل شوند و به شهوت و انتقام جویی تبدیل نشود، انسان باید مطیع خدای متعال باشد. اما اگر این غرایز، در سایه عبودت و بندگی خداوند کنترل نشود، باعث از بین رفتن مرزها و حیثیتها میشود. زیرا دین همه خط قرمزها و مرزها را مشخص کرده است تا هر کس جایگاه خود را بداند. امام صادق(ع) به یکی از یاران خود فرموده است «آن چه که از حلال و حرام الهی تصور میکنید، خدای متعال برای بندگانش پیشبینی کرده است». بنابراین اطاعت نقطه مقابل عصیان است و لذا انسانهایی که اهل عصیان هستند، از مرزها عبور میکنند. مرحوم حاج ملا علی کنی(ره) شخصیت برجسته تهران آن روزگار بودند و هر صاحب منصب و مقام در تلاش بود تا باید با این شخصیت علمی و اخلاقی، ارتباط داشته باشد. روزی نائب السلطنه فرزند ناصرالدین شاه، قصد کرد به خدمت مرحوم حاج ملا علی کنی(ره) برود؛ زمانی که وارد خانه ایشان شد، حاج ملا علی کنی(ره) به او گفت من از شما عذرخواهی میکنم، زیرا من دچار پا درد هستم و از شما اجازه میخواهم که پای خود را دراز کنم. نائب السلطنه با خود گفت که ایشان حتماً قصد و منظوری دارد و میخواهد ما را کوچک و تحقیر کند و لذا به ملا علی کنی(ره) گفت اجازه بدهید من هم پای خود را دراز کنم. ایشان به نائب السلطنه فرمود: اگر تو هم مانند من، دستِ خود را از بیت المال کوتاه کردی، میتوانی پای خود را دراز کنی.
«وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِک وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ»
مسأله فقر و غنا دو مسأله بسیار مهم و اساسی است که در زندگی انسان مطرح است. در تعریف فقر و غنا در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) آمده است « الْغِنَى الْأَكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ»[2]؛ بینیازی بزرگتر برای انسان زمانی است که چشم به دست دیگران نداشته باشد. لذا در روایات ما بر این نکته تأکید شده است که به گونهای زندگی کنید که چشم به مال دیگران نداشته باشید. مسألهای که در رابطه با این فقره از دعا مورد توجه است این است که رزق مورد نظر حضرت کدام است؟
آن چه که از روایات استفاده میشود الزاماً معنای رزق، تنها رزق مادی نیست. لذا روزی و رزق منحصراً به این معنا نیست که انسان ثروتمند باشد. لذا اگر خدای متعال به انسان عقل سالم یا علم فراوان عنایت میکند این هم نوعی غنا و روزی از ناحیه خدای متعال است. کلمات نورانی امام سجاد(ع) آمده است « اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلًا كَامِلًا وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً زَكِيّاً وَ عِلْماً كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعا»[3].
فتحعلی شاه قاجار و مرحوم میرزای قمی(ره) به حمام رفته بودند؛ جناب میرزای قمی(ره) مشاهده کرد فتحعلی شاه قاجار لنگی به خود بسته است و هیچ خدمتکاری ندارد. به او خطاب کرد که آن امکانات و تشکیلات چه شد؟ فتحعلی شاه گفت نمیتوانم لشکر و خدمتکاران خود در حمام بیاورم. جناب میرزا به فتحعلیشاه گفت تو سرمایههای خود را نمیتوانی به حمام بیاری ولی تمام ثروت من همیشه همراه من است. فتحعلی شاه گفت چه سرمایهای دارید؟ مرحوم میرزای قمی(ره) گفت علم و دانش من همان سرمایهای است که هیچ کس نمیتواند آن را از من بگیرد. [در رابطه با جایگاه و مقام مرحوم میرزای قمی(ره) آمده است مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) بر بالای منبر راجع به اینکه مردم قم فردای قیامت چگونه مورد شفاعت قرار میگیرند صحبت میکردند. ایشان میگوید شخصی در عالم رویا از میرزای قمی(ره) سؤال کرده بود آیا مردم قم مورد شفاعت کریمه اهل بیت فاطمه معصومه(س) قرار می گیرند؟ مرحوم میرزای قمی(ره) فرموده بودند که شفاعت مردم قم در توان من است و کریمه اهل بیت(س) جهانیان و شیعیان جهان را شفاعت میکنند].
فقر فی حد ذاته مسأله خوبی نیست؛ لذا در روایات وارد شده است « كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا»[4] ؛ بنا به گفته پیامبر(ص) گاهی فقر انسان را به مرز کفر میکشاند. پیامبر اکرم(ص) در جملهای دیگر فرموده است « اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُبِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْر»[5]؛ خدایا از کفر و فقر به تو پناه میبرم. شخصی از حضرت سؤال کرد آیا کفر و فقر هم مرتبه هستند؟ حضرت فرمود خیر. اما انسانهایی که ایمان ضعیف دارند هنگامی که دچار فقر میشوند، گاهی از باورها و اعتقادات خود دست میکشند و دست به هر کاری میزنند.
در پایان نکتهای قبل ذکر است که کتاب شریف صحیفه سجادیه در بین ما غریب مانده است. بنده به یاد دارم در ایام حج زمانی که مهمانان بینراهی و از اهل سنت، کتاب صحیفه سجادیه را هدیه میدادیم، شب که میرفتند و مطالعه میکردند، فردا یا خود میآمدند یا با بعثه تماس میگرفتند که ما دوستانی هم داریم آیا نسخه دیگری هم میشود از این کتاب تهیه کنیم و از طرف شما به آنها هدیه بدهیم. برخی از علمای شاخص اهلسنت میگوید این کتاب برای من تازگی دارد. زیرا معمولاً ما را متهم میکنند که شما از مرز توحید خارج شده اید و به سراغ دیگران میروید ولی تمام صحیفه سجادیه توحید است.
زمانی که اهل بیت(ع) به سرپرستی امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) به اسارت رفتند، بچه ها گرسنه بودند. مردم کوفه بعد از آن همه توهینها و اهانتها که حتی گاهی آتش به سربچهها میریختند و گاهی سنگ میزدند؛ اما زمانی که چهره بچهها را دیدند و چشمهای گود شده بچهها را دیدند، نان و خرما برای بچهها آوردند ولی حضرت زینب(س) صدا زد که «الصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَام»[6]؛ صدقه بر ما حرام است اگرچه ما الان فقیر هستیم و ندار هستیم اما مرزها را حتی در حال فقر و ناتوانی حفظ میکنیم.