فصلٌ فی مستحبات التخلّی و مکروهاته96/01/19

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی مستحبات التخلّی و مکروهاته                                                     تاریخ: 19 فروردین 1396

موضوع جزئی: مستحبات تخلّی                                                                         مصادف با: 10 رجب 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                                     جلسه: 71

                                                                                                        

      «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

فصل في مستحبّات التخلّي و مكروهاته

تبریک به مناسبت میلاد با سعادت امام جواد (ع)

امام جواد (ع) فرموده است: «الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ؛ تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»[1]؛ مؤمن به سه خصلت نیازمند است؛ توفیق از جانب خداوند متعال و واعظی از نفس خودش و پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت کند.

مرحوم سید (ره) نوشته است: «أمّا الأوّل: فإن يطلب خلوة أو يبعد حتّى لا يُرى شخصه و أن يطلب مكاناً مرتفعاً للبول أو موضعاً رَخواً و أن يقدّم رجله اليسرى عند الدخول في بيت الخلاء و رجله اليمنى عند الخروج و أن يستر رأسه و أن يتقنّع و يجزئ عن ستر الرأس و أن يسمّي عند كشف العورة و أن يتّكئ في حال الجلوس على رجله اليسرى و يفرّج رجله اليمنى و أن يستبرئ بالكيفيّة التي مرّت و أن يتنحنح قبل الاستبراء و أن يقرأ الأدعية المأثورة، بأن يقول عند الدخول: «اللّهمّ إنّي أعوذ بك من الرجس النجس الخبيث المخبث الشيطان الرجيم» أو يقول: «الحمد للّه الحافظ المؤدّي» و الأولى الجمع بينهما و عند خروج الغائط: «الحمد للّه الذي أطعمنيه طيّباً في عافية و أخرجه خبيثاً في عافية» و عند النظر إلى الغائط: «اللّهمّ ارزقني الحلال و جنّبني عن الحرام» و عند رؤية الماء: «الحمد للّه الذي جعل الماء طهوراً و لم يجعله نجساً» و عند الاستنجاء: «اللّهمّ حصِّن فرجي و أعفّه و استر عورتي و حرّمني على النار و وفّقني لما يقرّبني منك يا ذا الجلال و الإكرام» و عند الفراغ من الاستنجاء: «الحمد للّه الذي عافاني من البلاء و أماط عنّي الأذى» و عند القيام عن محلّ الاستنجاء يمسح يده اليمنى على بطنه و يقول: «الحمد للّه الذي أماط عنّي الأذى و هنّأني طعامي و شرابي و عافاني من البلوى» و عند الخروج أو بعده: «الحمد للّه الذي عرّفني لذّته و أبقى في جسدي قوّته و أخرج عنّي أذاه؛ يا لها نعمة، يا لها نعمة، يا لها نعمة، لا يقدّر القادرون قدرها» و يستحبّ أن يقدّم الاستنجاء من الغائط على الاستنجاء من البول و أن يجعل المَسَحات إن استنجى بها وتراً، فلو لم ينقَ بالثلاثة و أتى برابع يستحبّ أن يأتي بخامس ليكون وتراً و إن حصل النقاء بالرابع و أن يكون الاستنجاء و الاستبراء باليد اليسرى و يستحبّ أن يعتبر و يتفكّر في أنّ ما سعى و اجتهد في تحصيله و تحسينه كيف صار أذيّة عليه و يلاحظ قدرة اللّه تعالى في رفع هذه الأذيّة عنه و إراحته منها»[2].


 

مستحبات تخلّی

اول: «فإن يطلب خلوة أو يبعد حتّى لا يُرى شخصه»؛ تخلّی در مکانی خلوت یا دور تا کسی او را نبیند.

روایات دال بر استحباب تخلّی در مکان خلوت یا دور:

روایت اول: رَوَى الشَّهِيدُ الثَّانِي فِي شَرْحِ النَّفْلِيَّةِ عَنِ النَّبِيِّ (ص)؛ أَنَّهُ لَمْ يُرَ عَلَى بَوْلٍ وَ لَا غَائِطٍ[3]؛ کسی پیامبر (ص) را در حال بول کردن و تخلّی ندید.

روایت دوم: الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «مَا أُوتِيَ لُقْمَانُ الْحِكْمَةَ لِحَسَبٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا بَسْطٍ فِي جِسْمٍ وَ لَا جَمَالٍ...» وَ ذَكَرَ جُمْلَةً مِنْ أَوْصَافِهِ وَ مَدَائِحِهِ إِلَى أَنْ قَالَ: «وَ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ عَلَى بَوْلٍ وَ لَا غَائِطٍ قَطُّ وَ لَا اغْتِسَالٍ لِشِدَّةِ تَسَتُّرِهِ وَ تَحَفُّظِهِ فِي أَمْرِهِ...»[4].

در روایت مذکور، از امام صادق (ع) در رابطه با لقمان حکیم نقل شده است که حضرت (ع) فرمود که کسی لقمان را در حال بول کردن و تخلّی ندید، همچنین، به خاطر پوشش و مراقبت کامل، کسی او را در حال غُسل و شستن بدن خود نیز ندید.

دوم: «و أن يطلب مكاناً مرتفعاً للبول أو موضعاً رَخواً»؛ بول کردن در مکان بلند و مرتفع یا بول کردن بر روی زمین سُست [تا بول در آن فرو رود و ترشّحات بول به او سرایت نکند].

روایات دال بر استحباب بول کردن در مکان بلند یا سُست:

روایت اول: عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ؛ قَالَ: بِتُّ مَعَ الرِّضَا (ع) فِي سَفْحِ جَبَلٍ، فَلَمَّا كَانَ آخِرُ اللَّيْلِ قَامَ فَتَنَحَّى وَ صَارَ عَلَى مَوْضِعٍ مُرْتَفِعٍ فَبَالَ وَ تَوَضَّأَ...[5].

سلیمان جعفری در روایت مرسله مذکور، گفته است که شب را با امام رضا (ع) در دامنه کوهی استراحت کردم و آخر شب، امام رضا (ع) برخاست و فاصله گرفت و به جای بلندی رفت و سپس در آنجا بول کرد و...

روایت دوم: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَشَدَّ النَّاسِ تَوَقِّياً عَنِ الْبَوْلِ كَانَ إِذَا أَرَادَ الْبَوْلَ يَعْمِدُ إِلَى مَكَانٍ مُرْتَفِعٍ مِنَ الْأَرْضِ أَوْ إِلَى مَكَانٍ مِنَ الْأَمْكِنَةِ يَكُونُ فِيهِ التُّرَابُ الْكَثِيرُ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَنْضِحَ عَلَيْهِ الْبَوْلُ»[6].

عبدالله بن مسکان از امام صادق (ع) روایت کرده است که حضرت (ع) فرمود که رسول خدا (ص) هنگام بول کردن، خیلی مراقب بود تا جایی که حضرت (ص) وقتی می‎خواست بول کند، به سمت جای بلندی از زمین می‎رفت یا به جایی می‎رفت که خاک در آنجا زیاد بود چون حضرت (ص) از اینکه بول به او ترشح کند، کراهت داشت.

سوم: «و أن يقدّم رجله اليسرى عند الدخول في بيت الخلاء و رجله اليمنى عند الخروج»؛ هنگام داخل شدن در دستشویی، پای چپ را مقدم بدارد و هنگام خروج، پای راست را مقدم بدارد.

دلیل حکم مذکور، شهرت است و مشهور نزد علماء این بوده است که هنگام ورود به دستشویی، نخست پای چپ را داخل دستشویی می‎گذاشته‎اند و هنگام خروج، نخست پای راست را بیرون می‎گذاشته‎اند.

صاحب مدارک (ره) نیز شهرت را دلیل حکم مذکور، دانسته است[7].

علاوه بر شهرت، بر حکم مذکور، ادعای اجماع نیز شده است، ابن زهره در غنیه بر این حکم، ادعای اجماع کرده است[8].

چهارم: «و أن يستر رأسه و أن يتقنّع و يجزئ عن ستر الرأس»؛ مستحب است که هنگام تخلّی، سرش را بپوشاند و با چیز خاصی [،مثل عبا و امثال آن،] سر را بپوشاند و کشیدن عبا و امثال آن بر سر، از پوشاندن سر کفایت می‎کند.

ذکر «یتقنّع» بعد از «یستر»، ذکر خاص بعد از عام است؛ به این معنا که «یستر رأسه»، به معنای پوشاندن سر در هنگام تخلّی است که با دست گذاشتن بر سر نیز حاصل می‎شود، ولی «یتقنع» به معنای این است که با چیز خاصی، مثل عبا و امثال آن، سر را بپوشاند.

دلیل حکم مذکور، اتفاق علما بر این مسأله است. در ذکری و معتبر بر این مطلب ادعای اتفاق شده است و در مقنعه آمده است که پوشاندن سر از سنت‎های پیامبر (ص) بوده است.

دلیل استحباب پوشاندن سر با چیز خاصی، مثل عبا و امثال آن، روایات ذیل است:

روایت اول: عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ أَوْ رَجُلٍ عَنْهُ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ أَنَّهُ كَانَ يَعْمَلُهُ إِذَا دَخَلَ الْكَنِيفَ يُقَنِّعُ رَأْسَهُ وَ يَقُولُ سِرّاً فِي نَفْسِهِ: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ...»[9]؛ علی بن اسباط در  این روایت مرسله از امام صادق (ع) نقل کرده است که امام صادق (ع) هنگامی که به دستشویی داخل می‎شد، سرش را می‎پوشاند و آهسته می‎فرمود: «بسم الله و بالله...».

روایت دوم: عَنْ أَبِي ذَرٍّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي وَصِيَّتِهِ لَهُ؛ قَالَ: «يَا أَبَا ذَرٍّ اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ، فَإِنِّي وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَأَظَلُّ حِينَ أَذْهَبُ إِلَى الْغَائِطِ مُتَقَنِّعاً بِثَوْبِي اسْتِحْيَاءً مِنَ الْمَلَكَيْنِ اللَّذَيْنِ مَعِي...»[10]؛ ابوذر غفاری از پیامبر (ص) نقل کرده است که حضرت در وصیتش به ابوذر فرمود که ای ابوذر من از خدا حیا می‎کنم، قسم به کسی که جانم در دست اوست هنگامی که برای تخلّی می‎روم به خاطر حیا از دو ملکی که همراه منند، با لباسم خودم را می‎پوشانم.

دلیل اینکه «تقنّع» از «ستر رأس» کفایت می‎کند، این است که «تقنّع» أخص از «ستر» است و اگر «تقنّع» حاصل شود، غرض که پوشاندن سر است، حاصل می‎‏‎شود.

پنجم: «و أن يسمّي عند كشف العورة»؛ مستحب است که شخص در زمان آشکار شدن عورت [برای تخلّی]، بسم الله بگوید.

دلیل حکم مذکور، روایات ذیل است:

روایت اول: قَالَ وَ قَالَ: أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ (ع): «إِذَا انْكَشَفَ أَحَدُكُمْ لِبَوْلٍ أَوْ لِغَيْرِ ذَلِكَ فَلْيَقُلْ: بِسْمِ اللَّهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَغُضُّ بَصَرَهُ عَنْهُ حَتَّى يَفْرُغَ»[11]؛ شیخ صدوق (ره) در این روایت مرسله از امام باقر (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است که زمانی که یکی از شما به خاطر بول یا غیر آن، عورت خود را آشکار کرد پس بسم الله بگوید، چرا که شیطان چشمش را از او می‎پوشان تا اینکه [از کاری که به خاطر آن کشف عورت کرده است] فارغ شود.

روایت دوم: عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ وَ هُوَ عِنْدَهُ مَا السُّنَّةُ فِي دُخُولِ الْخَلَاءِ؟ قَالَ: «يَذْكُرُ اللَّهَ وَ يَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ...»[12]؛ ابو اُسامة از امام صادق (ع) نقل کرده است که وقتی از حضرت (ع) درباره آداب دخول در دستشویی سؤال شد، حضرت (ع) فرمود که ذکر خدا را می‎گوید و از شیطان رانده شده به خداوند پناه می‎برد.

آیت الله خویی (ره) به روایت مذکور، اشکال کرده است و گفته است که این روایت نمی‎تواند دلیل بر استحباب بسم الله گفتن در هنگام کشف عورت باشد چون اگر مراد از «تسمیه» مطلق ذکر باشد، از این روایت استفاده می‎شود که گفتن ذکر و تسمیه در هنگام ورود به دستشویی مستحب است و این ربطی به کشف عورت ندارد بنابراین، استدلال به این روایت بر استحباب تسمیه در هنگام کشف عورت تمام نیست.

ممکن است که در پاسخ از اشکال آیت الله خویی (ره) گفته شود که استدلال به روایت مذکور مشکلی ندارد چون ورود به دستشویی، خودش موضوعیت ندارد و مقدمه برای کشف عورت به منظور تخلّی می‎باشد بنابراین، ‎استناد به روایت مذکور بر استحباب بسم الله گفتن در هنگام کشف عورت، تمام است.

ششم: «و أن يتّكئ في حال الجلوس على رجله اليسرى و يفرّج رجله اليمنى»؛ مستحب است که در حال نشستن در دستشویی، سنگینی بدن را روی پای چپ خود قرار دهد و پای راستش را باز کند.

صاحب حدائق (ره) حکم مذکور را به اصحاب نسبت داده است. در کتاب ذکری، کشف الغطاء، شرح لمعه و منظومه سید سبزواری (ره) نیز حکم مذکور آمده است.

آیت الله حکیم (ره) فرموده است که حکم مذکور، در کتب مذکور نقل شده است اما نص و دلیلی بر این مطلب مشاهده نشد اما کتاب ذکری حکم مذکور را به روایتی از پیامبر (ص) نسبت داده است و علامه (ره) در کتاب نهایه گفته است: «الاعتماد في الجلوس على الرجل اليسرى لأنه عليه السلام علم أصحابه الاتكاء على اليسرى»[13]؛ دلیل بر استحباب قرار دادن سنگینی بدن بر روی پای چپ این است که پیامبر (ص) تکیه دادن بر روی پای چپ را به اصحاب خود تعلیم داد.

آیت الله خویی (ره) فرموده است: «نعم في السنن الكبرى للبيهقي عن سراقة بن جشعم: علمنا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله إذا دخل أحدنا الخلاء أن يعتمد اليسرى...»[14]؛ بله! در سنن بیهقی [از کتب عامه] از سراقة بن جشعم نقل شده است که گفت که پیامبر (ص) به ما تعلیم داد که زمانی که یکی از ما دستشویی می‎رود بر روی پای چپ خود تکیه کند.

آیت الله خویی (ره) فرموده است که لازمه تکیه دادن بر پای چپ این است که پای راست خود به خود آزاد و بازتر می‎شود.

هفتم: «و أن يستبرئ بالكيفيّة التي مرّت»؛ مستحب است که با کیفیتی که سابقاً ذکر شد، استبراء کند. بعضی از بزرگان، استبراء را یک امر واجب دانسته‎اند، ولی همان‎طور که سابقاً اشاره شد، استبراء یک امر ارشادی است و واجب نیست، هرچند در کتاب استبصار به دو روایت حفص و محمد بن مسلم [که در بحث استبراء ذکر شد] استناد شده است و گفته است که از لحن این دو روایت، وجوب استفاده می‎شود.

صاحب جواهر (ره) گفته است که در استحباب استبراء بین متأخرین خلافی نیست هرچند که از ظاهر کلمات بعضی از متقدمین، وجوب استبراء، استفاده می‎شود.

هشتم: «و أن يتنحنح قبل الاستبراء»؛ مستحب است که شخص در هنگام تخلّی و قبل از استبراء، تَنَحنُح کند.

آیت الله حکیم (ره) گفته است که من از روایات، دلیلی بر تنحنح نیافتم و فقط در کتاب مفتاح الفلاح، تذکره و دروس آمده است که شخص قبل از استبراء، سه بار تنحنح کند. خاصیت تنحنح این است که آنچه در مجرای بول و غائط است به سمت بیرون حرکت می‎کند و این کمک می‎کند که آنچه در مجرا وجود دارد، خارج شود.

آیت الله خویی (ره) نیز گفته است که دلیلی بر تنحنح نیافتم و فقط در بعضی کتب آمده است که شخص قبل از استبراء، سه بار تنحنح کند.

«والحمدلله رب العالمین»

 

 

 

 



[1]. علامه مجلسی (محمدباقر)، بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج72، ص65؛ حسن بن علی، ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص457.

[2]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص178.

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب4، ص305، ح3.

[4]. همان، ح2.

[5]. همان، باب22، ص339، ح3.

[6]. همان، ص338، ح2.

[7]. محمد بن علی، موسوی عاملی، مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام‌، ج1، ص174.

[8]. حمزة بن على، ابن زهره، حسينى‌ حلبى، غنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع‌، ص36.

[9]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب3، ص304، ح2.

[10]. همان، ح3.

[11]. همان، باب5، ص308، ح9.

[12]. همان، ص309، ح10.

[13]. علامه حلی، نهاية الإحكام في معرفة الأحكام، ج‌1، ص81.

[14]. سيد ابو القاسم، خويى موسوى، التنقيح في شرح العروة الوثقى‌، ج4، کتاب الطهارة، فصل فی مستحبات التخلی و مکروهاته، ص451.‌

Please publish modules in offcanvas position.