درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ في بعض مستحبّات الوضوء تاریخ: 18 آذر 1396 موضوع جزئی: آب ریختن مرد به ظاهر دستش و آب ریختن زن به باطن آن و... مصادف با: 20 ربیعالأول 1439 سال تحصیلی: 97- 96 جلسه: 27 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
العاشر: «أن يبدأ الرجل بظاهر ذراعيه في الغسلة الأُولى و في الثانية بباطنهما و المرأة بالعكس»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، دهمین مورد از مستحبات وضو این است که مرد هنگام وضو گرفتن، در مرتبه اول شستن به پشت دستش [حد فاصل آرنج تا سر انگشت میانی] آب بریزد و وضوی خود را به ظاهر دست شروع کند و در مرتبه دوم به سمت داخل دستش آب بریزد و زن بر عکس مرد عمل کند.
دلیل حکم مذکور
اولاً: بر حکم مذکور، ادعای اجماع شده است. در کتاب غنیه و تذکر این اجماع مطرح شده است. البته این مطلب به اکثر علما نسبت داده شده است. لکن در بعضی از تعبیراتی که آمده است چیزی متفاوت با آنچه مطرح شد، آمده است و آن، این است که گفته شده است که مرد وضوی خود را به ظاهر دست شروع کند، ولی متعرض مرتبه اول شستن نشده است و صرفاً گفته شده است که مستحب است که مرد وضو خود را به ظاهر دست شروع کند و زن مستحب است که وضوی خود را به باطن دست شروع کند بدون اینکه بین شستن مرتبه اول و شستن مرتبه دوم فرقی باشد و معنای این سخن این است که مستحب است که مرد وضوی خود را مطلقا به ظاهر دست شروع کند و مستحب است که زن وضوی خود را مطلقا به باطن دست شروع کند.
ثانیاً: روایت ذیل بر استحباب شروع وضوی مردان به ظاهر دست و استحباب شروع وضو زنان به باطن دست دلالت دارد:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)؛ قَالَ: «فَرَضَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ فِي الْوُضُوءِ لِلصَّلَاةِ أَنْ يَبْدَأْنَ بِبَاطِنِ أَذْرِعَتِهِنَّ وَ فِي الرِّجَالِ بِظَاهِرِ الذِّرَاعِ»[2].
گفتهاند که «فرض» در روایت مذکور، به معنای وجوب نیست، بلکه منظور این است که معین شده و تعیین شده است برای زنان که هنگامی که وضو میگیرند، به باطن دستشان شروع کنند و مردان هنگام وضو گرفتن به ظاهر دستشان شروع کنند.
با توجه به قرائنی که وجود دارد، روایت مذکور بر استحباب حمل میشود لذا اصل شستن صورت و دستها واجب است ولی شروع آن در مردان به ظاهر دست و در زنان به باطن دست، مستحب است.
نکتهای که در اینجا مطرح کردهاند این است که گفتهاند که ممکن است که اجماع، اطلاق روایت مذکور را قید بزند ؛ به این نحو که مستحب است که مرد، شستن اول را به ظاهر دستش شروع کند و مستحب است که زن، شستن اول را به باطن دستش شروع کند
الحادي عشر: «أن يصبّ الماء على أعلى كلّ عضو و أمّا الغسل من الأعلى فواجب»[3].
به نظر مرحوم سید (ره)، یازدهمین مورد از مستحبات وضو این است که شخص هنگام وضو گرفتن، آب را بر بالاترین نقطه هر عضو بریزد، اما، واجب است که شستن اعضای وضو از بالا [به پایین] باشد.
دلیل حکم مذکور
دلیل حکم مذکور، کیفیت وضوی معصومین (ع) است که در روایات به آن اشاره شده است و این، خود ملاک برای چگونه وضو گرفتن است.
آیت الله حکیم (ره) فرموده است: «كما قد يظهر من مصحح زرارة عن أبي جعفر (ع) الحاكي لوضوء رسول اللّه (ص) [عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): «أَ لَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»، فَقُلْنَا: بَلَى،... ثُمَّ غَرَفَ مِلْأَهَا مَاءً فَوَضَعَهَا عَلَى جَبِينِهِ ثُمَّ قَالَ: «بِسْمِ اللَّهِ وَ سَدَلَهُ عَلَى أَطْرَافِ لِحْيَتِهِ ثُمَّ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ ظَاهِرِ جَبِينِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ غَمَسَ يَدَهُ الْيُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا مِلْأَهَا ثُمَّ وَضَعَهُ عَلَى مِرْفَقِهِ الْيُمْنَى فَأَمَرَّ كَفَّهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى جَرَى الْمَاءُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ ثُمَّ غَرَفَ بِيَمِينِهِ مِلْأَهَا فَوَضَعَهُ عَلَى مِرْفَقِهِ الْيُسْرَى فَأَمَرَّ كَفَّهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى جَرَى الْمَاءُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ...»[4] ] ، حيث تضمن وضع الكف الأولى على جبينه و الثانية على مرفقه اليمنى و الثالثة على مرفقه اليسرى»[5].
اشکال آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی (ره) به روایات دال بر کیفیت وضوی معصومین (ع)
از آنجا که مفروض، وجوب غَسل و شستن از بالا به پایین است، از روایات دال بر کیفیت وضوی معصومین (ع)، استحباب ریختن آب از بالای صورت و دست، استفاده نمیشود زیرا ممکن است که ریختن آب از بالا از باب مقدمیت برای شستن اعضای وضو از بالا به پایین باشد لذا ریختن آب از بالا، فی حد نفسه استحباب ندارد نمیتوان استفاده کرد که ریختن آب از بالا، مستحب است. لذا آب ریختن از بالا از باب عادت است و نه از باب استحباب داشتن[6].
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ [الْجَعْفَرِيَّاتُ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (ع)؛ قَالَ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَسْكُبُ الْمَاءَ عَلَى مَوْضِعِ سُجُودِهِ»[7].
امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که پیامبر (ص) هنگامی که وضو میگرفت آب را بر موضع سجدهاش میریخت.
از این روایت استفاده شده است که هنگام شستن صورت و دستها، مستحب است که آب از بالاترین نقطه صورت و دستها ریخته شود.
الثاني عشر: «أن يغسل ما يجب غسله من مواضع الوضوء بصبّ الماء عليه لا بغمسه فيه»[8].
به نظر مرحوم سید (ره)، دوازدهمین مورد از مستحبات وضو این است که آنچه از مواضع وضو که شستن آن واجب است را با ریختن آب بر آن، بشوید و آن را با فرو بردن در آب نشوید.
دلیل حکم مذکور
دلیل استحباب شستن مواضع وضو با ریختن آب بر آن مواضع، تأسی به معصومین (ع) است.
در روایت آمده است:
عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الرَّقَاشِيِّ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (ع): كَيْفَ أَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: «لَا تَعَمَّقْ فِي الْوُضُوءِ وَ لَا تَلْطِمْ وَجْهَكَ بِالْمَاءِ لَطْماً وَ لَكِنِ اغْسِلْهُ مِنْ أَعْلَى وَجْهِكَ إِلَى أَسْفَلِهِ بِالْمَاءِ مَسْحاً وَ كَذَلِكَ فَامْسَحِ الْمَاءَ عَلَى ذِرَاعَيْكَ وَ رَأْسِكَ وَ قَدَمَيْكَ»[9].
از روایت مذکور، استفاده شده است که هنگام وضو مستحب است که آب بر موضع شستن، ریخته شود و دست در آب فرو نرود.
اشکال آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی (ره) به روایت مذکور
روایت مذکور، بر استحباب آب ریختن بر اعضای وضو، به طور مطلق دلالت ندارد زیرا روایت مربوط به مواردی است که با آب قلیل وضو گرفته شود لذا فقط در وضو گرفتن با آب قلیل است که ریختن آب بر اعضای وضو رجحان دارد، ولی در وضو گرفتن با آب کثیر، ریختن آب رجحان ندارد[10].
پاسخ از اشکال آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی (ره)
ظاهر این است که روایت مذکور، اطلاق دارد و از اطلاق این روایت استفاده میشود که ریختن آب، مختص به آب قلیل نیست، بلکه آب کثیر را نیز شامل میشود و مورد [وضو گرفتن با آب قلیل]، مخصِّص نیست.
الثالث عشر: «أن يكون ذلك مع إمرار اليد على تلك المواضع و إن تحقّق الغسل بدونه»[11].
به نظر مرحوم سید (ره)، سیزدهمین مورد از مستحبات وضو این است که آب ریختن [بر موضع وضو] همراه با دست کشیدن بر اعضای وضو باشد؛ هرچند که شستن بدون دست کشیدن نیز محقق شود.
دلیل حکم مذکور
علامه (ره) در منتهی نوشته است: «و هو مذهب أهل البيت عليهم السّلام و اختاره النّخعيّ و الشّعبيّ و حمّاد و الثّوريّ و الأوزاعيّ و الشّافعي و إسحاق و أبو حنيفة»[12].
روایاتی نیز بر استحباب دست کشیدن همراه با آب ریختن، وارد شده است که روایت ذیل از آن جمله است:
عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الرَّقَاشِيِّ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (ع): كَيْفَ أَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: «لَا تَعَمَّقْ فِي الْوُضُوءِ وَ لَا تَلْطِمْ وَجْهَكَ بِالْمَاءِ لَطْماً وَ لَكِنِ اغْسِلْهُ مِنْ أَعْلَى وَجْهِكَ إِلَى أَسْفَلِهِ بِالْمَاءِ مَسْحاً وَ كَذَلِكَ فَامْسَحِ الْمَاءَ عَلَى ذِرَاعَيْكَ وَ رَأْسِكَ وَ قَدَمَيْكَ»[13].
الرابع عشر: «أن يكون حاضر القلب في جميع أفعاله»[14].
به نظر مرحوم سید (ره)، چهاردهمین مورد از مستحبات وضو این است که انسان در تمام افعال وضو، حضور قلب داشته باشد.
دلیل حکم مذکور
سیره معصومین (ع) مبنی بر حضور قلب داشتن در هنگام وضو گرفتن، دلیل بر استحباب این امر است. روایات زیادی در رابطه حضور قلب داشتن در نماز وارد شدهاند که روایات ذیل از آن جملهاند:
روایت اول: «فقد روي عن أمير المؤمنين (ع) و الحسن بن علي (ع) و علي بن الحسين (ع)؛ أنهم إذا أخذوا في الوضوء تغيّرت ألوانهم و ارتعدت فرائصهم، فيقال لهم في ذلك، فيقولون ما لفظه أو مضمونه: "حَقٌّ لِمَنْ وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْ ذِي الْعَرْشِ أَنْ يَصْفَرَّ لَوْنُهُ [يَتَغَيَّرَ لَونُهُ] وَ تَرْتَعِدَ مَفَاصِلُهُ [فَرائِصُهُ]"[15]»[16].
روایت دوم: أَسْرَارُ الصَّلَاةِ، لِلشَّهِيدِ الثَّانِي رَحِمَهُ اللَّهُ؛ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) إِذَا حَضَرَ لِلْوُضُوءِ اصْفَرَّ لَوْنُهُ، فَيُقَالُ لَهُ: مَا هَذَا الَّذِي يَعْتَوِرُكَ عِنْدَ الْوُضُوءِ؟ فَيَقُولُ: «مَا تَدْرُونَ بَيْنَ يَدَيْ مَنْ أَقُومُ»[17].
الخامس عشر: «أن يقرأ «القدر» حال الوضوء»[18].
به نظر مرحوم سید (ره)، پانزدهمین مورد از مستحبات وضو این است که انسان در حال وضو سوره «قدر» را بخواند.
دلیل حکم مذکور
وَ فِيهِ [فِقْهُ الرِّضَا (ع)] «وَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ قَرَأَ فِي وُضُوئِهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»[19].
در بعضی از روایات آمده است که بعد از وضو گرفتن، مستحب است که شخص سوره «قدر» را بخواند:
الْكَفْعَمِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي الْبَلَدِ الْأَمِينِ، رُوِيَ: «أَنَّ مَنْ قَرَأَ بَعْدَ إِسْبَاغِ الْوُضُوءِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ تَمَامَ الْوُضُوءِ وَ تَمَامَ الصَّلَاةِ وَ تَمَامَ رِضْوَانِكَ وَ تَمَامَ مَغْفِرَتِكَ لَمْ تَمُرَّ بِذَنْبٍ أَذْنَبَهُ إِلَّا مَحَتْهُ»[20].
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص200.
[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب40، ص467، ح1.
[3]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص200.
[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص387، ح2.
[5]. سید محسن، حکیم طباطبایی، مستمسک العروة الوثقی، ج2، ص321.
[6]. مرتضی بن عبدالکریم، حائری یزدی، شرح العروة الوثقی، ج3، ص103.
[7]. محدث نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب47، ص356، ح13.
[8]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص200.
[9]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص399، ح22.
[10]. مرتضی بن عبدالکریم، حائری یزدی، شرح العروة الوثقی، ج3، ص103.
[11]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص200.
[12]. علامه حلی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج2، ص207.
[13]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص399، ح22.
[14]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص200.
[15]. محدث نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب47، ص354، ح4.
[16]. سید محسن، حکیم طباطبایی، مستمسک العروة الوثقی، ج2، ص322.
[17]. محدث نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب47، ص355، ح8.
[18]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص200.
[19]. محدث نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب24، ص320، ح4.
[20]. همان، ص321، ح5.