فصلٌ في أفعال الوضوء‌ 96/11/24

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في أفعال الوضوء‌                                                     تاریخ: 24 بهمن 1396

موضوع جزئی: الرابع: مسح الرجلین                                                                           مصادف با: 26 جمادیالاولی 1439

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                          جلسه: 59

       

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و هما قُبّتا القدمين على المشهور و المفصل بين الساق و القدم على قول بعضهم و هو الأحوط»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، کعبین، طبق نظر مشهور، برآمدگی روی پاست و بنا بر قول بعضی دیگر، کعبین، مفصل بین ساق و قدم است و بین ساق و قدم مطابق احتیاط است.

اقوال در رابطه با کعبین

قول اول، قول مشهور است. مشهور معتقدند که کعبین، همان برآمدگی روی پاست.

قول دوم، قول علامه (ره) است. ایشان معتقد است که کعبین، مفصل بین ساق و قدم است.

قول سوم، قول عامه است. عامه معتقدند که کعبین، دو استخوانی است که طرف راست و طرف چپ ساق را احاطه کرده‎اند [منظور همان دو قوز طرف راست و چپ پاست].

با توجه به اینکه دیدگاه لغویین، دیدگاه مفسرین و دیدگاه فقها در رابطه با کعبین مختلف است بهترین راهکار این است که به روایات مراجعه شود تا روشن شود که در روایات، منظور از کعبین چه چیز بوده است و همان چیزی که در روایات مطرح شده است ملاک عمل قرار داده شود.

دلیل قول اول [قول مشهور]

مشهور برای قول خود به روایات ذیل استناد کرده‎اند:

روایت اول: عَنْ مُيَسِّرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: أَ لَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؟ ثُمَّ أَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَصَبَّهَا عَلَى وَجْهِهِ؛ ثُمَّ أَخَذَ كَفّاً فَصَبَّهَا عَلَى ذِرَاعِهِ؛ ثُمَّ أَخَذَ كَفّاً آخَرَ فَصَبَّهَا عَلَى ذِرَاعِهِ الْأُخْرَى؛ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَيْهِ؛ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى ظَهْرِ الْقَدَمِ؛ ثُمَّ قَالَ: «هَذَا هُوَ الْكَعْبُ»، قَالَ: وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَسْفَلِ الْعُرْقُوبِ؛ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ هَذَا هُوَ الظُّنْبُوبُ»[2].

اینکه حضرت (ع) فرموده است که به کنار ساق پا ظنبوب گفته می‎شود شاید به این اشاره داشته باشد که قول عامه که کعب را دو استخوان دو طرف پا می‎دانند، صحیح نیست، بلکه این دو استخوان، ظنبوبند.

روایت دوم: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَسْحِ عَلَى الْقَدَمَيْنِ كَيْفَ هُوَ؟ فَوَضَعَ كَفَّهُ عَلَى الْأَصَابِعِ فَمَسَحَهَا إِلَى الْكَعْبَيْنِ إِلَى ظَاهِرِ الْقَدَمِ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَالَ بِإِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِهِ هَكَذَا، فَقَالَ: «لَا إِلَّا بِكَفِّهِ كُلِّهَا»[3].

گفته‎اند که عبارت «الی ظاهر القدم» مفسِّر «الی الکعبین» است و «ظاهر القدم» به اطلاقش «قبة القدم» را شامل می‎شود.

گفته‎اند که از دو روایت مذکور، استفاده می‎شود که مراد از کعبین، برآمدگی روی پاست.

روایت مذکور نسخه دیگری دارد که در آن روایت به جای عبارت «الی ظاهر القدم»، «الی ظهر القدم» آمده است که در این صورت به طریق اولی بر قول مشهور [کعبین، همان برآمدگی روی پاست] دلالت خواهد کرد چون «ظهر القدم» بر «قبة القدم» اطلاق دارد نه بر ظاهری که حتی تا ساق پا را نیز شامل شود.

دلیل قول سوم [قول عامه]

عامه برای قول خود به روایات ذیل استناد کرده‎اند:

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ؛ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)، فَدَعَا بِطَشْتٍ أَوْ تَوْرٍ فِيهِ مَاءٌ... فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ الْكَعْبَيْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ، قَالَ: فَقُلْنَا: أَيْنَ الْكَعْبَانِ؟ قَالَ: «هَاهُنَا يَعْنِي الْمَفْصِلَ دُونَ عَظْمِ السَّاقِ» فَقُلْنَا: هَذَا مَا هُوَ؟ فَقَالَ: «هَذَا مِنْ عَظْمِ السَّاقِ وَ الْكَعْبُ أَسْفَلُ مِنْ ذَلِكَ»[4].

گفته‎اند که از روایت صحیحه مذکور، استفاده می‎شود که کعبین در مفصل قرار دارد و همان دو استخوانی است که در دو طرف راست و چپ ساق قرار دارند.

اشکال به استدلال به روایت مذکور

احتمال دارد که منظور از «مفصل» در قول امام باقر (ع) که فرموده است: «هَاهُنَا يَعْنِي الْمَفْصِلَ دُونَ عَظْمِ السَّاقِ»، مفصل بیخ انگشتان است و الزماً مفصل ساق نیست، بلکه یک مفصل دیگر نیز وجود دارد که انتهای انگشتان است، پس پا دو مفصل دارد که یکی بین قدم و ساق پاست و مفصل دیگر وسط قدم است که انتهای انگشتان است. بنابراین، مفصل منحصر به خصوص ساق نیست؛ به خصوص اینکه آن حضرت (ع) فرموده است: «وَ الْكَعْبُ أَسْفَلُ مِنْ ذَلِكَ» که این عبارت نشان دهنده این است که امام (ع) نمی‎خواهد به مفصل بین قدم و ساق پا اشاره کند، بلکه منظور این است که کعب پایین‎تر از استخوان مفصل انتهای انگشتان است که همان ظهر قدم است.

همچنین، با توجه به اینکه برای کلمه «دون» سه معنا متصور است [؛ اول، اینکه «دون» به معنای «عند» است، یعنی تا کنار استخوان ساق پا، دوم، اینکه «دون» به معنای «أسفل» است، یعنی پایین‎تر از استخوان ساق پا و سوم، اینکه «دون» به معنای «غیر» است، یعنی غیر استخوان ساق پا]، نمی‎توان گفت که «دون» فقط به معنای «عند» است تا گفته شود که منظور از «کعب» کنار استخوان ساق پاست. بنابراین، «دون» فقط به معنای «عند» نیست تا گفته شود که مسح پا باید تا کنار استخوان ساق پا باشد، بلکه محتمل است که «دون» به معنای «أسفل» باشد که در این صورت، پایین‎تر از استخوان ساق [، یعنی برآمدگی روی پا]، مراد خواهد بود. همچنین، محتمل است که «دون» به معنای «غیر» باشد که در این صورت نیز منظور از «کعبین» همان برآمدگی روی پا خواهد بود.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص209.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص391، ح9.

[3]. همان، باب24، ص417، ح4.

[4]. همان، باب15، ص388، ح3.

Please publish modules in offcanvas position.