درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ في أفعال الوضوء تاریخ: 7 اسفند 1396 موضوع جزئی: الرابع: مسح الرجلین- کفایت مسمّای مسح پا مصادف با: 9 جمادیالثانی 1439 سال تحصیلی: 97- 96 جلسه: 62 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
بحث در این بود که به نظر مرحوم سید (ره) و مشهور فقها، مسمّای مسح پا از نظر عرض، کفایت میکند. ادله قول مشهور ذکر شد. همچنین، عرض شد که روایاتی وارد شدهاند که ظاهر آن روایات با قول مشهور، منافات دارد و بر این دلالت دارند که در مسح پا استیعاب لازم است، یعنی لازم است که مسح باید به گونهای باشد که همه روی پا را در برگیرد. در جلسه گذشته به یک روایت در این رابطه اشاره شد.
روایت دوم: عَنْ مَعْمَرِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يُجْزِي مِنَ الْمَسْحِ عَلَى الرَّأْسِ- مَوْضِعُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ كَذَلِكَ الرِّجْلُ [الرِّجلةُ]»[1].
گفتهاند که روایت مذکور در مقام تحلیل برآمده است و بر اعتبار سه انگشت در مسح پاها از نظر عرض و عدم جواز کفایت مسمّای مسح، دلالت دارد.
روایت سوم: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَسْحِ عَلَى الْقَدَمَيْنِ كَيْفَ هُوَ؟ فَوَضَعَ كَفَّهُ عَلَى الْأَصَابِعِ فَمَسَحَهَا إِلَى الْكَعْبَيْنِ إِلَى ظَاهِرِ الْقَدَمِ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَالَ بِإِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِهِ هَكَذَا، فَقَالَ: «لَا إِلَّا بِكَفِّهِ كُلِّهَا»[2].
گفتهاند که روایت صحیحه مذکور در مقام تحدید است و عبارت «الا بکفّه» بر استیعاب دلالت دارد لذا مسمّای مسح کفایت نمیکند.
بررسی روایت اول
اولاً: بعضی گفتهاند که روایت عبدالأعلی از موضوع بحث خارج است و در مسح بر تمام پا [استیعاب] صراحت ندارد زیرا این روایت بر این دلالت داشت که شخص لغزیده است و ناخنش جدا شده است و آن را پانسمان کرده است لذا از این روایت به دست نمیآید که ناخن پا قطع شده است، بلکه ممکن است آن ناخن که قطع شده است، ناخن دست باشد، لکن عرض میشود که عبارت «امسح علیه»، قرینه بر این است که ناخن پا قطع شده است.[3]
ثانیاً: گفتهاند که با توجه به روایاتی که بر کفایت مسمّای مسح پا از نظر عرض، دلالت دارند، روایت عبدالأعلی بر استحباب مسح بر تمام پا حمل میشود بنابراین، استیعاب در مسح پا مستحب است و آیه شریفه «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» قرینه بر این است نفی حرج اعم است و هم در واجبات پیاده میشود و هم در مستحبات پیاده میشود.
ثالثاً: گفتهاند که روایت عبدالأعلی معتبر نیست چون مشهور فقها از این روایت اعراض کردهاند، بلکه بر کفایت مسمّای مسح پا از نظر عرض، ادعای اجماع کردهاند و اعراض مشهور، موجب وهن روایت است- البته آیت الله خویی (ره) معتقد است که عمل مشهور جابر ضعف سند نیست و اعراض مشهور نیز موجب وهن روایت نمیشود- لذا روایت عبدالأعلی از حجیت ساقط میشود.
بررسی روایت دوم
اولاً: محمد بن عمر که روایت دوم را نقل کرده است، مجهول است لذا این روایت نیز معتبر نیست و آن کسی که توثیق شده است محمد بن خلّاد است و محمد بن عمر نیست.
ثانیاً: اعتبار سه انگشت در مسح پا که از روایت محمد بن عمر استفاده شد از مواردی است که فقها به وجوب آن فتوا ندادهاند.
بنابراین، با توجه به اینکه این روایت در مرئی و منظر فقها بوده است، ولی به وجوب مسح با سه انگشت فتوا ندادهاند، بلکه به کفایت مسمّای مسح فتوا دادهاند، فهمیده میشود که مسح با سه انگشت، واجب نیست، بلکه مستحب است.
ثالثاً: عدهای از بزرگان، مثل صاحب جواهر (ره) مسأله مسح با سه انگشت را بر استحباب حمل کردهاند. صاحب جواهر (ره) نوشته است: «فلا يبعد أن يراد منه استحباب مسح ثلاثة أصابع من العرض و إن انتهت بالطول إلى الكعبين»[4].
شیخ انصاری (ره) نیز در کتاب طهارت نوشته است: « نعم، قيل بوجوب مقدار ثلاثة أصابع، حكاه في التذكرة لرواية معمّر المتقدّمة في مسح الرأس المحمولة على الاستحباب، كما أفتى به العلّامة»[5].
حاج آقا رضا همدانی نیز فرموده است: «مع ان فی روایة معمر التی هی العمدة فی الإستدلال قرینة الإستحباب لإلحاق مسح الرجل بالرأس»[6].
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب24، ص417، ح5.
[2]. همان، باب24، ص417، ح4.
[3]. محمد حسن، نجفی [صاحب الجواهر]، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج2، ص214.
[4]. همان، ص213.
[5]. شیخ انصاری، کتاب الطهار، ج2، ص255.
[6]. آقا رضا بن محمد هادی، همدانی، مصباح الفقیه، ج2، ص351.