درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: احکام غسل جنابت تاریخ: 17 اسفند 1400 موضوع جزئی: حکم خروج رطوبت مشتبهه بعد از غسل مصادف با: 5 شعبان 1443 سال تحصیلی: 1401-1400 جلسه: 72 |
خلاصه جلسه گذشته
بحث در مسأله 686 بود. عرض شد که این مسأله سه صورت دارد؛
صورت اول، فرضی است که رطوبت مشتبهی بعد از غسل و بدون استبراء به بول، از شخص خارج شده باشد.
صورت دوم، فرضی است که رطوبت مشتبهی بعد از غسل و استبراء به بول و عدم استبراء به خرطات، از شخص خارج شده باشد.
صورت سوم، فرضی است که رطوبت مشتبهی بعد از غسل و استبراء به بول و خرطات، از شخص خارج شده باشد.
بحث در بررسی صورت اول بود.
حکم صورت اول، این است که در فرضی که شخص بعد از حصول جنابتِ به انزال مَنی، استبراء به بول نکند و غسل کند و بعد از غسل، رطوبت مشتبهی از او خارج شود، به مَنی بودن آن رطوبت مشتبه حکم میشود لذا واجب است که شخص غسل کند.
دلیل حکم به مَنی بودن رطوبت مذکور، این است که معروف و مشهور بین اصحاب این است که در این فرض که رطوبت خارج شده بین مَنی و بول مشتبه است و شخص قبل از غسل، استبراء به بول نکرده است به مَنی بودن آن رطوبت مشتبه حکم میشود و روایات صحیحه و موثقهای نیز در کتاب وسائل الشیعة، کتاب طهارت، جلد اول، ابواب جنابت، باب 36 وارد شدهاند که مجموعه این روایات بر این دلالت دارند که رطوبت مشتبه مذکور، حکم مَنی را دارد و لذا بر شخص واجب است که غسل کند.
عرض شد که در ذیل صورت اول، چند نکته وجود دارد که در جلسه گذشته به دو نکته اشاره شد.
نکته سوم، اینکه موارد اخباری که در آنها به غسل در هنگام خروج رطوبت مشتبه امر شده است، صورتی است که یک طرفِ رطوبت مشتبهی که از شخص خارج شده است مَنی باشد، یعنی آن رطوبت مشتبه یا مردد بین مَنی و بول باشد یا مردد بین مَنی و مَذی باشد یا مردد بین مَنی و وَذی باشد یا مردد بین مَنی و وَدی باشد، بر خلاف موردی که احتمال داده نمیشود که رطوبت مشتبهی که خارج شده است مَنی باشد که در این صورت، امر به غُسل وجود ندارد، مثل صورتی که رطوبت مشتبهی که از شخص خارج شده است، بین بول و مَذی مردد باشد یا بین بول و وَذی یا بین بول و وَدی یا بین مَذی و وذی یا بین مَذی و وَدی مردد باشد که در این صورت، غسل واجب نیست و اخبارِ دال بر وجوب غسل[1]، فقط صورتی را شامل میشوند که محتمل باشد که آن رطوبت مشتبه، «ماء الأکبر»، یعنی مَنی باشد.
بررسی صورت دوم
صورت دوم، این است که رطوبت مشتبهی بعد از غسل و استبراء به بول و عدم استبراء به خرطات از شخص خارج شده باشد.
حکم این صورت، این است که غسل واجب نیست، لکن واجب است که شخص وضو بگیرد. دلیل این حکم، روایاتیاند که در این رابطه وارد شدهاند که روایات ذیل از آن جملهاند؛
روایت اول: موثقه سماعه: عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُجْنِبُ ثُمَّ يَغْتَسِلُ قَبْلَ أَنْ يَبُولَ فَيَجِدُ بَلَلًا بَعْدَ مَا يَغْتَسِلُ، قَالَ: «يُعِيدُ الْغُسْلَ فَإِنْ كَانَ بَالَ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ فَلَا يُعِيدُ غُسْلَهُ وَ لَكِنْ يَتَوَضَّأُ وَ يَسْتَنْجِي»[2].
روایت دوم: عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ مَيْسَرَةَ؛ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ فِي رَجُلٍ رَأَى بَعْدَ الْغُسْلِ شَيْئاً قَالَ: «إِنْ كَانَ بَالَ بَعْدَ جِمَاعِهِ قَبْلَ الْغُسْلِ فَلْيَتَوَضَّأْ وَ إِنْ لَمْ يَبُلْ حَتَّى اغْتَسَلَ ثُمَّ وَجَدَ الْبَلَلَ فَلْيُعِدِ الْغُسْلَ»[3].
از این دو روایت استفاده میشود که غسل واجب نیست، لکن وضو واجب است.
در این زمینه روایات دیگری نیز وجود دارند که مؤید این نکتهاند که در فرض مذکور، غسل واجب نیست ولی وضو واجب است.
این روایات بر وجوب وضو دلالت دارند و وجوب غسل از این روایات فهمیده نمیشود و روایت موثقه سماعه علاوه بر اینکه بر وجوب وضو دلالت دارد، بر نجاست رطوبت خارج شده نیز دلالت دارد که از تعبیر «یستنجی» که در این روایت به کار رفته است، استفاده میشود، پس در فرضی که شخص، استبراء به خرطات نکند، رطوبتی که از او خارج میشود حکم بول را دارد در نتیجه، علاوه بر وجوب وضو، شستن مخرج بول نیز واجب است.
مرحوم شیخ انصاری (ره) فرموده است که در فرض خروج رطوبت، اخبار، بر وجوب وضو دلالت دارند و بر نجاست دلالت ندارند و از روایات استفاده نمیشود که مخرج بول نیز نجس است لذا شستن مخرج بول واجب نیست
در پاسخ عرض میشود که با توجه به آنچه در رابطه با موثقه سماعه گفته شود که بر نجاست دلالت میکرد، وجهی برای کلام مرحوم شیخ انصاری (ره) باقی نمیماند.
نکتهای که باید به آن اشاره شود این است که حکمی که در رابطه با رطوبت مشتبه بیان شد که گفته شد که غسل واجب نیست و وضو واجب است، در فرضی است که احتمال داده شود که آن رطوبت مشتبه، بول باشد، یعنی امر بین بول و غیر بول دایر باشد و اما اگر امر بین مَنی و مَذی دایر باشد، در این صورت وضو و غسل واجب نیست. اما دلیل عدم وجوب وضو در این فرض، این است که بولیت آن رطوبت مشتبه به حسب فرض، منتفی است چون امر بین مَنی و مَذی دایر است و اصلاً بولی در کار نیست تا به وجوب وضو حکم شود.
توضیح اینکه، با توجه به اینکه فرض این است که شخص قبل از غسل، بول کرده است و استبراء به بول موجب خروج باقیمانده مَنی از مجرا میشود، بنابراین، رطوبتی که بعد از استبراء به بول و قبل از استبراء به خرطات خارج شده است از دایره مَنی بودن خارج است و احتمال مَنی بودن آن منتفی است چون با استبراء به بول چیزی از مَنی در مجرای بول باقی نمیماند تا احتمال داده شود که رطوبت خارج شده بعد از غسل، مَنی است و علم اجمالی دایر بین مَنی و مَذی منجّز نیست زیرا یک طرف علم اجمالی که مَذی است از دایره علم اجمالی خارج میشود چون هیچ اثری بر آن مترتب نمیشود زیرا بر فرض اینکه آن رطوبت خارج شده مَذی باشد هیچ یک از وضو و غسل بر شخص واجب نمیشود و لذا علم اجمالی مذکور منحل میشود، پس یک طرف علم اجمالی که مَذی باشد از دایره علم اجمالی خارج میشود و طرف دیگر علم اجمالی که مَنی است، مشکوک به شک بدوی است، یعنی شخص ابتدائاً شک دارد که آیا آن رطوبت خارج شده مَنی است یا مَنی نیست که در رابطه با شک بدوی برائت جاری میشود، پس زمانی که امر دایر بین مَنی و مَذی باشد، علم اجمالی منحل میشود چون بر یک طرف علم اجمالی که مَذی باشد اصلاً اثری مترتب نمیشود لذا از دایره علم اجمالی خارج میشود و طرف دیگر علم اجمالی که مَنی است، مشکوک به شک بدوی است و نسبت به آن برائت جاری میشود و در نتیجه، نه وضو واجب میشود و نه غسل واجب است.
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب7، ص187 و ص188، ح6 و ح11.
[2]. همان، ص251، ح8.
[3]. همان، ص252، ح9.