درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                          تاریخ: 24 شهریور 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 87                                                           مصادف با: 8 صفر 1443

سال تحصیلی: 1401-1400                       جلسه: 192

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه87: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»[1]؛ ما به موسى (ع) كتاب (تورات) داديم و بعد از او، پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم (ع) دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد)، پس عده‌اى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟!

 

خداوند متعال، حضرت عیسی (ع) را بعد از حضرت موسی (ع) به عنوان پیامبر معرفی کرده است و برای او نقش هدایتی تعریف کرده است و به حضرت عیسی (ع) بیّنات و نشانه‏های آشکاری عنایت کرد تا مردم بر اساس آن بیّنات و نشانه‏ها به او گرایش پیدا کنند.

 

کلمه «عیسی» یک واژه سریانی است [و عربی نیست] و سریانی، زبان انجیل است. این واژه از واژگانِ دخیل در قرآن است، یعنی این واژه، با اینکه عربی نیست در قرآن داخل شده است، لکن تلفظ آن به شکل عربی است.

 

«عیسی» در لغت سریانی، «أیشوع» بوده است که همزه آن افتاده است و به «یشوع» یا «یشوعا» تبدیل شده است و در هنگامی که به زبان عربی آمده به «عیسی» تبدیل شده است[2].

 

خداوند متعال در آیه مذکور، حضرت عیسی (ع) را به عنوان عیسی بن مریم (ع) یاد کرده است. معمولاً انتساب نسل بشر از طریق پدر مشخص می‏شود؛ مثلاً گفته می‏شود که حسن بن محمد، اما در مورد حضرت عیسی (ع)، انتساب از طرف مادر است و دلیل این امر شاید این باشد که حضرت عیسی (ع) پدر نداشته است و به امر خداوند متعال، نطفه او در رحم حضرت مریم (س) قرار گرفت و به همین خاطر بود که حضرت مریم (س) در معرض اتهام قرار گرفت که چگونه بدون اینکه شوهری داشته باشد، فرزندی از او متولد شده است، در حالی که تولد حضرت عیسی (ع) یکی از معجزات الهی است که بدون داشتن پدر متولد شده است. خداوند متعال فرموده است: «يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ مَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً»[3]؛ اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زن بد كاره‌اى!

 

کلمه «مریم» نیز یک کلمه سریانی است که اصل آن «ماریا» بوده است و در زبان عربی مریم نامیده شده است که به معنای عابده و خادمه است، یعنی کسی که اهل عبادت و خدمت‏گزار است و مقصود از خادمه بودن، خادم مسجد الأقصی بودن است زیرا مادر حضرت مریم (س) زمانی که وضع حملش نزدیک شد، عرض کرد که خدایا آنچه در شکم خود دارم را نذر تو کردم تا آزاد شده برای مسجد باشد، یعنی من از حقوق مادری خود گذشتم و او را آزاد گذاشتم تا این فرزند بتواند خدمت‏گزار خانه تو، یعنی مسجد الأقصی بشود، خداوند متعال فرموده است: «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»[4]؛ (به ياد آوريد) هنگامى را كه همسرِ عمران گفت که خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه«محرَّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد از من بپذير كه تو شنوا و دانايى!

 

سابقاً رسم بر این بوده است که مرد، خادم می‏شده است و گویا مرادِ مادر حضرت مریم (س) از این سخن این بوده است که فرزندش پسر به دنیا بیاید و عابد باشد و در نتیجه خادم مسجد الأقصی نیز بشود، لکن بعد از وضع حمل متوجه شد که فرزندش دختر است. خداوند فرموده است: «فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَ إِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»[5]؛ ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد (و او را دختر يافت،) گفت که خداوندا! من او را دختر آوردم ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاه‏تر بود و پسر، همانند دختر نيست [زیرا دختر نمى‌تواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد]، من او را مريم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه‌هاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‌دهم.

 

توضیح مطلب اینکه حال که فرزندم دختر است و نمی‏تواند خدمتگزار مسجد باشد نام او را مریم به معنای خادم مسجد و عابد مسجد می‏گذارم، یعنی درست است که خدمتگزاری نمی‏تواند بکند ولی می‏تواند عابد مسجد باشد، این مطلب نشان می‏دهد که مادر حضرت مریم (س) از همان ابتدای ولادت برای فرزندش احساس خطر می‏کرد و لذا عرضه داشت که خدایا او و ذریه‏اش را از شر شیطان به تو می‏سپارم. نتیجه این فکر زیبا این شد که خداوند می‏فرماید: « فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا...»[6]؛ خداوند، او (مريم‌) را به طرز نيكويى پذيرفت و به طرز شايسته‌اى [نهال وجود] او را رويانيد [و پرورش داد] و كفالت او را به زكريا سپرد... .

 

حضرت مریم (س) در ضلع شرقی مسجد الأقصی که زاویه نام داشت، قدّیس‏گونه مشغول عبادت پرودگار عالم شد.

 

یکی دیگر از معانی کلمه مریم، بتول است که از نام‏های حضرت فاطمه زهرا (س) است. بتول به بانویی اطلاق می‏شود که از غیر خدا بریده است و تمام امورش به پرودگار منتهی می‏شود، سخنش برای خداست، نشست و برخاستش برای خداست، محبتش برای خداست و حبّ و بغضش برای خداست.

 

احتمال دیگری که در رابطه با کلمه مریم وجود دارد این است که مریم زنی است که تمایل چندانی به صحبت‏های سطحی و گفتگوهای معمولی بین دیگر زنان را ندارد، بلکه عمیق می‏اندیشد لذا مریم زنی است که همّت بالا دارد و در سطح مباحث بی‏ثمر خودش را پایین نمی‏آورد.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:87.

[2]. سيد محمد مرتضى، محب الدين، حسينى،‌ واسطى، زبيدى، حنفى، تاج العروس من جواهر القاموس‌، ج8، ص382.

[3]. «مریم»:28.

[4]. «آل عمران»:35.

[5]. همان:36.

[6]. همان:37.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                     تاریخ: 26 خرداد 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 87                                     مصادف با: 5 ذی ‏القعده 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                     جلسه: 191

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه87: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»[1]؛ ما به موسى (ع) كتاب (تورات) داديم و بعد از او، پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم (ع) دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد)، پس عده‌اى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟!

 

در جلسه گذشته، عرض شد که در رابطه با روح القُدُس سه تفسیر بیان شده است؛ اول، اینکه مقصود از روح القُدس، جبرئیل است، یعنی خداوند متعال به وسیله جبرئیل، حضرت عیسی (ع) را تأیید کرده است، دوم، اینکه روح القُدُس، همان نیروی غیبی است که حضرت عیسی (ع) را تأیید کرده است و حضرت عیسی (ع) با همان نیروی مرموز الهی مردگان را به فرمان خداوند متعال زنده می‏کرد و مریض‏ها را شفا می‏داد و سوم، اینکه روح القُدُس به معنای انجیل است و منظور این است که خداوند متعال، حضرت عیسی (ع) را به کتاب انجیل تأیید کرده است.

 

عرض شد که به نظر می‏رسد که دو تفسیر اولی که ارائه شد از تفسیر سوم، بهتر است.

 

عقیده مسیحیان درباره روح القُدُس

 

در کتاب قاموسِ کتاب مقدس آمده است که روح القُدُس، اقلوم سوم از اقالیم ثلاثه الهیه است و آن را روح گویند چون مبدِع و مخترِع حیات است و مقدس گویند چون یکی از کارهای مخصوص او، این است که قلوب مؤمنین را تقدیس نماید و به خاطر علاقه‏ای که به خدا و مسیح دارد، روح الله و روح المسیح نیز نامیده می‏شود.

 

تفسیر دیگری که در کتاب قاموس آمده است این است که روح القُدُس عبارت از تسلی دهنده انسان است و همواره انسان را برای قبول و درک راستی و ایمان و اطاعت ترغیب می‏کند و اشخاصی را که در گناه و خطا گرفتارند، زنده می‏کند و پاک و منزّه می‏کند و آنها را لایقِ تمجید ذات باری‏تعالی می‏گرداند.

 

در عبارات قاموسِ کتاب مقدس به دو معنا اشاره شده است؛ یکی، اینکه روح القُدُس یکی از خدایان سه‏گانه است، این معنا موافق عقیده تثلیث است که معتقدند که خدایان سه تا هستند که عبارت از أب، ابن و روح القُدُس می‏باشند. این همان عقیده شرک‏آلودی است که از نظر ما مردود است و دیگری، شبیه تفسیری است که در رابطه با روح القُدُس مطرح شد.

 

در آغاز آیه مذکور، حرف لام و قد به کار برده شده است، این دو حرف از حروف تأکید و تحقیق می‏باشند و گویا خداوند متعال با آوردن این دو حرف در آغاز آیه، سخن از به حقیقت پیوستن و تحقّقِ وحی الهی به میان آورده است و از فرو فرستادن و ارزانی داشتن وحی به پیامبران الهی سخن به میان آمده است و از تعبیر «آتَيْنَا» استفاده شده است.

 

 

فرق بین «اعطاء» و «ایتاء»

 

«ایتاء»، همان «اعطاء» است، لکن «اعطاء» چیزی را به مِلک کسی درآوردن است، مثل اینکه گفته می‏شود که فلانی، فلان چیز را به دیگری اعطا کرد که معنایش این است که آن شیء را از مِلک خود خارج و به مِلک دیگری درآورد، اما در «ایتاء»، شخص چیزی را به منظورِ انجام وظیفه و رعایت حقوق مردم پرداخت می‏کند نه اینکه چیزی را از مِلکش خارج کند و به مِلک دیگری درآورد، بر این اساس استفاده از تعبیر «ایتاء» در رابطه با وحی، حاکی از این است که خداوند متعال هدایت شدن را حق انسان‏ها می‏داند. خداوند متعال فرموده است: «إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى»[2]؛ به يقين هدايت كردن بر ماست. پروردگار عالَم، بندگان را به حال خودشان رها نکرده است و فرموده است: «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»[3]؛ آيا انسان گمان مى‌كند بى‌هدف رها مى‌شود؟! همچنین، فرموده است: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ...»[4]؛ خداوند همان كسى است كه شما را آفريد، سپس روزى داد... .

 

بنابراین، وحی و کُتب آسمانی، مِلک شخصیِ پیامبران نیست تا بخواهند به کسی عطا کنند، بلکه کتب آسمانی، امانتی از طرف خداوند متعال می‏باشند که پیامبران الهی موظفند که آن را به مردم برسانند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:86.

[2]. «اللیل»:12.

[3]. «القیامة»:36.  

[4]. «الروم»:40.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                             تاریخ: 19 خرداد 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 87                                              مصادف با: 28 شوال 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 190

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه87: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»[1]؛ ما به موسى (ع) كتاب (تورات) داديم و بعد از او، پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم (ع) دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد)، پس عده‌اى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟!

 

خداوند متعال در رابطه با بعثت و پشت سر هم فرستادن پیامبران، فرموده است: «ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لاَ يُؤْمِنُونَ»[2]؛ سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم، هر زمان رسولى براى (هدايت) قومى مى‌آمد، او را تكذيب مى‌كردند، ولى ما اين امّت‏هاى سركش را يكى پس از ديگرى هلاك نموديم و آنها را احاديثى قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگويى از آنان باقى ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومى كه ايمان نمى‌آورند!

 

امیرالمؤمنین امام علی (ع) نیز در نهج‏البلاغه، در تشریح هدف بعثت پیامبران الهی فرموده است: «فَبَعَثَ‏ فِيهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»‏[3]؛ پس [خداوند] رسولان خود را در ميان آنان برانگيخت و پيامبرانش را پياپى به سوى ايشان فرستاد، تا از آنان بخواهند عهد الهى را كه در فطرتشان نهاده است، بگزارند و نعمت فراموش شده او را به يادشان آورند و با رساندن پيام الهى حجّت را بر آنان تمام كنند و گنجينه‏هاى نهفته خِردهايشان را در پرتو تعلیماتشان آشکار سازند. پس طبق کلام امام علی (ع)، فلسفه آمدن پیامبران الهی در اعصار و قرون مختلف، یادآوری نعمت‏های الهی و درخواست ادای پیمان فطرت بوده است، یعنی پیامبران الهی آمده‏اند که آن پیمانی که خداوند متعال با بندگان بسته است را یادآوری کنند که بندگان باید تابع اوامر الهی باشند و اینکه بعد از هر پیامبری، پیامبر دیگری می‏آمده است، به این خاطر بوده است که زحمات پیامبر قبلی هدر نرود و فراموش نشود.

 

اما بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) ارسال رُسل متوقف شد و امامان معصوم (ع) همان نقش پیامبران را ایفا کردند و احکام و قوانین الهی را تبلیغ کردند و در زمان غیبت امام زمان (عج) نیز هرچند که نور آن امام عزیز پرتو افکن است و انسان‏ها از پرتوهای نور وجودی ایشان بهره‏مند می‏شوند، لکن استمرار حرکت امامت بر دوش علما و صُلحا نهاده شده است و علما و صلحا مبلغان دین الهی می‏باشند تا زمانی که عصر ظهور حضرت حجة بن الحسن (عج) فرا برسد.

 

سؤال: مقصود از روح القُدُس چیست؟

 

پاسخ: مفسران در رابطه با روح القُدس تفسیرهای گوناگونی ارائه کرده‏اند؛

 

اول، اینکه بعضی گفته‏اند که مقصود از روح القُدس، جبرئیل است، یعنی خداوند متعال به وسیله جبرئیل، حضرت عیسی (ع) را تأیید کرده است. بنا بر این معنی، معنای آیه مورد بحث، چنین خواهد بود که خداوند متعال حضرت عیسی (ع) را به وسیله جبرئیل تأیید کرده است. شاهد این قول، این آیه شریفه است: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ»[4]؛ بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت به حقّ نازل كرده تا افراد با ايمان را ثابت قدم گرداند و هدايت و بشارتى است براى عموم مسلمانان!

 

اما دلیل اینکه به جبرئیل، روح القُدس گفته می‏شود، این است که جنبه روحانیت در فرشتگان، مسأله روشنی است لذا اطلاق کلمه روح بر آنان صحیح است چون بُعد روحانی و معنوی دارند و اضافه روح به القُدس، به قداست و پاکی فوق‏العاده جبرئیل اشاره دارد، بنابراین، جبرئیل، هم بُعد روحانی دارد و هم بُعد قدسی و پاکی دارد.

 

دوم، اینکه بعضی دیگر از مفسران معتقدند که روح القُدُس، همان نیروی غیبی است که حضرت عیسی (ع) را تأیید کرده است و حضرت عیسی (ع) با همان نیروی مرموز الهی مردگان را به فرمان خداوند متعال زنده می‏کرد و مریض‏ها را شفا می‏داد. البته این نیروی غیبی به صورت ضعیف‏تر در همه مؤمنان با تفاوت درجات ایمان وجود دارد و گاهی کارهایی از افراد مؤمن سر می‏زند که موجب تعجب دیگران می‏شود و این به خاطر پیوستگی و ارتباطی است که شخص با خداوند متعال دارد و امدادهای الهی چنین انسانی را در انجام کارهای سخت و مشکل، کمک می‏کند. بنابراین، امدادهای غیبی شامل حال پیامبران الهی، اولیاء الله و بندگان مؤمن می‎‏شود و در خیلی از موارد این امداد غیبی باعث می‏شود که انسان گرفتارِ گناه نشود. در حدیث آمده است که امام رضا (ع) بعد از خواندن اشعار دعبل خزاعی، فرمود: «يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْن»[5]‏؛ ای دعبل خزاعی این روح القدس بود که این دو بیت را بر زبان تو جاری کرد. این تعبیر، کنایه از امداد غیبی دارد.

 

سوم، اینکه بعضی دیگر از مفسران نیز روح القُدُس را به معنای انجیل تفسیر کرده‏اند و گفته‏اند که منظور این است که خداوند متعال، حضرت عیسی (ع) را به کتاب انجیل تأیید کرده است.

 

به نظر می‏رسد که دو تفسیر اولی که ارائه شد، صحیح‏تر باشند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:86.

[2]. «المؤمنون»:44.

[3]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص43، خطبه1.

[4]. «النحل»:102.

[5]. علامه مجلسی، بحارالأنوار (ط- بیروت)، ج49 ص237.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                             تاریخ: 12 خرداد 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 87                                              مصادف با: 21 شوال 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 189

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تفسیر آیه87: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»[1]؛ ما به موسى (ع) كتاب (تورات) داديم و بعد از او، پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم (ع) دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد)، پس عده‌اى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟!

 

مخاطب آیه مذکور و آیات قبل از آن، بنی‏اسرائیل می‏باشند، هرچند که مفاهیم و معیارهای مطرح شده در این آیات، عمومیت دارد و همه امت‏هایی را که در مقابل جبهه حق، می‏ایستند، شامل می‏شود.

 

خداوند در آیه مذکور به اصالتِ وحیِ از طرف خودش به حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) و سایر پیامبران اشاره کرده است و بعد از بررسی برخی رفتارها و خصوصیات بنی‏اسرائیل به نقد از عملکرد آنان در برابر پیامبران پرداخته است.

 

خداوند متعال، نخست فرموده است که ما به موسی (ع) کتاب تورات را دادیم و بعد از او، پیامبرانی را پشت سر یکدیگر فرستادیم که حضرت داود (ع)، حضرت سلیمان (ع)، حضرت یوشع (ع)، حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی (ع) از جمله آن پیامبران  می‏باشند و بعد فرموده است که به عیسی بن مریم (ع) دلایل روشن دادیم [که آن دلایل روشن، ممکن است که انجیل باشد و ممکن است که معجزاتی از قبیل زنده کردن مردگان و امثال آن باشد که حضرت عیسی (ع) به مردم ارائه داد].

 

در ادامه خداوند متعال در مقام سرزنش و مذمّت برآمده است و فرموده است که آیا چنین نیست که هر زمانی که پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر ورزیدید (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد)، پس عده‌اى را تكذيب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟! یعنی اگر پیامبری از پیامبران الهی چیز آورد که با هوای نفس شما مخالف بود، تکبر ورزیدید و او را تکذیب کردید و اگر این تکذیب کارساز شد و توانستید او را از چشم مردم بیندازید، به همان اکتفا کردید و اگر این تکذیب مؤثر واقع نشد و پیامبران، بر دعوت خود اصرار ورزیدند، آنان را به قتل تهدید نمودید و به قتل رساندید.

 

سابقاً اشاره شد که عده‏ای، در احکام الهی تبعیض قائلند و احکامی را که با خواسته‏های نفسانی آنان سازگار باشد، می‏پذیرند و احکامی که با خواسته‏های نفسانی آنان سازگار نباشد و به مذاقشان ناخوش آید را ردّ می‏کنند و در مقابل آن جبهه می‏گیرند، ولی پیامبران الهی این‏گونه نیستند و چه مردم با آنان موافقت کنند و چه با آنان مخالفت کنند، وظیفه خود را که ابلاغ رسالت الهی است، انجام می‏دهند ولی مخاطبین آنان دو دسته‏اند که یک دسته فقط در صورتی دعوت پیامبران را می‏پذیرند و به احکام و قوانین الهی گردن می‏نهند که آن احکام به مذاقشان خوش آید و منافعشان به خطر نیفتد، ولی اگر منافعشان به خطر افتد، از پذیرش آن احکام و قوانین سر باز می‏زنند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:86.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                              تاریخ: 5 خرداد 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 86                                              مصادف با: 14 شوال 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 188

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه86: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[1]؛ اينها همان كسانی می‏باشند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته‌اند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمى‌شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.

 

عرض شد که حیات دنیوی، مجازی است و حیات حقیقی و واقعی در آخرت است و کسی که حیات حقیقی آخرت را با حیات مجازی دنیوی معاوضه می‏کند همانند کودکی است که گردنبندی طلا دارد، ولی چون از ارزش واقعی آن خبر ندارد، حاضر می‏شود که آن را با چند عدد اسباب بازی معاوضه ‏کند.

 

رسول اکرم (ص) در رابطه با مذمت دنیا فرموده است: «لَا تَجْعَلْ‏ مُصِيبَتَنَا فِي‏ دِينِنَا وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْيَا أَكْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا»[2]؛ خدایا مصيبت ما را در دين ما قرار نده و دنيا را بزرگترین همّ و غم ما و نهایتِ علم ما قرار مده.

 

دین نه کناره‏گیری کامل از دنیا را توصیه می‏کند که به رهبانیت ختم شود و نه روی‏آوردن کامل به دنیا را توصیه می‏کند که دنیا همه چیز انسان شود و تمام همّ و غم انسان، دنیا گردد و از آخرت به کلّی فراموش کند، بلکه دین روش میانه را توصیه می‏کند لذا انسان باید مواظب باشد تا نه به ترک مطلق، نسبت به دنیا مبتلا شود و نه به لذّت خواهی مطلق، نسبت به دنیا مبتلا شود. پس با اینکه لذّت‏های دنیوی، مجازی و لذّت واقعی در آخرت است، لکن این دلیل نمی‏شود که انسان به طور کلی دنیا را رها کند زیرا دنیا مزرعه آخرت است و انبیاء الهی و اولیاء الهی در همین دنیا منشأ خیرات و برکات زیادی بوده‏اند و خیلی از افراد توشه خود را از همین دنیا برداشته‏اند لذا انسان باید مواظب باشد که دنیا‏گریزی در او به وجود نیاید و نه افراط پیشه کند و نه تفریط را در پیش گیرد بلکه باید حد وسط را رعایت کند و میانه‏رو باشد. اسلام نیز مسلمانان را به میانه‏رو بودن سفارش کرده است، خداوند متعال در این رابطه فرموده است: «وَ ابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لاَ تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ أَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»[3]؛ و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهره‌ات را از دنيا فراموش مكن و همان‌گونه كه خدا به تو نيكى كرده، نيكى كن و هرگز در زمين در جستجوى فساد مباش، كه خدا مفسدان را دوست ندارد!

 

بنابراین، انسان باید رسیدن به آخرت را هدف اصلی خود قرار دهد، لکن از دنیا نیز برای رسیدن به آخرت بهره بگیرد و این‏گونه نباشد که به طور کلی دنیا را کنار بگذارد و رهبانیت پیشه کند.

 

امام علی (ع) نیز فرموده است: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍإ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُم»[4]؛ ای مردم، دنیا خانه مجازی و آخرت، خانه همیشگی است، پس از این گذرگاه، برای آن مکان همیشگی توشه بردارید.

 

بنابراین، درست زندگی کردن در این دنیا و استفاده صحیح از دنیا، امری است که از طرف دین نیز توصیه شده است و آموزه‏های دین مختص عالَمِ آخرت نیست، بلکه دین برای زندگی دنیوی نیز توصیه‏ها و برنامه‏هایی را ارائه داده است که انسان باید سعی کند دستورات دین را در رابطه با زندگی دنیوی خود نیز به کار بندد و آخرت خود را در همین دنیا بسازد. خداوند متعال فرموده است: «...رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ»[5]‏؛ خدایا در دنیا و آخرت به ما نیک عطا کن و ما را از عذاب آتش نگاه دار. منظور این است که انسان هم باید دنیا را از خدا بخواهد و هم آخرت را بخواهد و این گونه نباشد که به طور کلی از دنیا دوری گزیند.

 

خداوند متعال در آخر آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، فرموده است که کسانی که آخرت خویش را به دنیا فروختند، عذابشان تخفیف داده نمی‏شود و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.

 

در دنیا ممکن است که به مجرم تخفیف داده شود یا عفو شامل حال او شود، ولی آخرت این‏گونه نیست و کسانی که به طور کلی به دنیا پرداخته‏اند و آخرت را رها کرده‏اند باید در انتظار عذاب الهی باشند و هیچ تخفیفی به آنها داده نخواهد شد و کسی به دادشان نخواهد رسید و شفاعت شامل حالشان نخواهد شد. خداوند متعال فرموده است: «وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لاَ تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَرْضَى»[6]؛ و چه بسيار فرشتگان آسمان‏ها كه شفاعت آنها سودى نمى‌بخشد مگر پس از آنكه خدا براى هر كس بخواهد و راضى باشد اجازه (شفاعت) دهد!   

 

بنابراین، انسان باید سعی کند که روشی میانه را انتخاب کند و آخرت را اصل قرار دهد، لکن به طور کلی از دنیا فاصله نگیرد و رهبانیّت پیشه نکند، در عین حال باید مواظب باشد که دلبسته به دنیا نشود و آخرت خود را به دنیا نفروشد، بلکه دنیا را وسیله رسیدن به آخرت قرار دهد.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:86.

[2]. نهج الفصاحة، ص251.

[3]. «القصص»:77.

[4]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص320، حکمت203.

[5]. «البقرة»:201.

[6]. «النجم»:26.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                              تاریخ: 29 اردیبهشت 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 86                                              مصادف با: 7 شوال 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 187

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه86: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[1]؛ اينها همان كسانی می‏باشند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته‌اند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمى‌شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.

 

در جلسه گذشته، عرض شد که واژه «اشتراء» از ریشه «شراء» گرفته شده است و ملازم با واژه «بیع» است. واژه «اشتراء» از الفاظ اضداد است، یعنی هم به معنای خریدن و هم به معنای فروختن است. دنیا دوستان، افرادی هستند که زندگی آخرت را می‏فروشند و به جای آن زندگی دنیا را می‏خرند.

 

سؤال: ممکن است که سؤالی به ذهن خطور کند که برخاسته از ضوابط باب خرید و فروش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده است که آن حضرت (ص) فرموده است: «لا بیع الا فی ما تملک»[2]؛ یعنی خرید و فروش جایز نیست مگر در رابطه با آن چیزی که آن را مالک شده‏ای. با توجه به این قاعده، اگر انسان مالک چیزی نباشد چگونه می‏تواند آن را بفروشد؟ سؤال این است که با اینکه انسان، مالک حیات دنیا و آخرت نیست، چگونه در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، خداوند متعال فرموده است که انسانِ دنیا دوست، حیات آخرت را به حیات دنیا فروخته است؟

 

پاسخ: درست است که معنای حقیقی واژه «اشتراء»، خرید و فروش، یعنی دادن چیزی و سِتاندن چیز دیگر است، اما «اشتراء» یک معنای مجازی و ظریف دیگر نیز دارد که خداوند متعال در آیه مورد بحث، آن معنای مجازی را اراده کرده است و معنای حقیقیِ «اشتراء» را اراده نکرده است. بله اگر معنای حقیقیِ «اشتراء» اراده شده بود، اشکال مذکور، وارد بود، لکن سخن این است که این معنای حقیقی اراده نشده است، بلکه معنای مجازی اراده شده است و آن معنای مجازی این است که وقتی که انسان چیزی را خریداری می‏کند به آن نزدیک می‏شود، یعنی گویا آن شیءِ خریداری شده به انسان نزدیک شده و انسان نیز به آن نزدیک می‏شود و هرگاه انسان کالایی را می‏فروشد، گویا از آن شیء فاصله می‏گیرد و دور می‏شود، در آیه مذکور، نیز معنای فروختنِ حیات آخرت به حیات دنیا این است که انسان از آخرت دور شده است و فاصله گرفته است و به دنیا نزدیک شده است. البته این معنای مجازی نیز بی ارتباط با معنای حقیقیِ «اشتراء» نیست چون در واقع نیز وقتی انسان چیزی را می‏خرد به آن شیء نزدیک می‏شود و وقتی آن را بفروشد از آن دور می‏شود و فاصله می‏گیرد. پس خداوند متعال در آیه مورد بحث، نتیجه معامله را که نزدیک شدن و دور شدن است، مد نظر قرار داده است و خودِ معامله حقیقی را مدِّ نظر قرار نداده است، به این معنا که گروهی از انسان‏ها به حیات دنیا می‏‏پیوندند و به دنیا نزدیک می‏شوند و از حیات اخروی فاصله می‏گیرند. پس منظور، این است که انسان‏های دنیا دوست، به تصویر غیر حقیقی حیات دنیوی نزدیک می‏شوند و از حقیقت حیات باز می‏مانند. هرچه در زندگی دنیا جاری است، انعکاسی از حقیقتی است که در آینه حیات حقیقی، متجلّی است و آنچه بسیاری از انسان‏ها فریفته آن می‏شوند، فقط تصویر و انعکاسی از زیبایی واقعی و حیات جاودان است، یعنی این دنیا نیز، حقیقت واقعی نیست، بلکه خود این دنیا نیز یک نوع مجاز است که انسان‏ها به لذت‏های آن، دل‏خوش شده‏اند. بنابراین، حیات دنیا، مجازی است و حیات اخروی، حقیقت است و کسانی که آخرت را رها می‏کنند و حیات مجازیِ دنیا را برمی‏گزینند، همانند کودکانی می‏باشند که گردنبندی طلا به دست آنها می‏افتد ولی چون ارزش آن گردنبند را نمی‏دانند، می‏شود آنان را با چند اسباب‏بازی گول زد و گردنبد را از دستشان درآورد، یعنی دنیا دوستان با آنچه در دنیا هست، گول می‏خورند و دل‏بسته آن می‏شوند و آخرت خود را به دنیا می‏فروشند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:86.

[2]. محمد بن زين الدين، ابن أبي جمهور، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏2، ص247.

 

  1. تفسیر سوره بقره آیه 86مورخ 1400/01/18
  2. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/12/20
  3. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/12/13
  4. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/12/06
  5. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/11/29
  6. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/11/15
  7. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/11/08
  8. تفسیر سوره بقره آیه 84مورخ 99/11/01
  9. تفسیر سوره بقره آیه 84مورخ 99/10/24
  10. تفسیر سوره بقره آیه 84مورخ 99/10/17

صفحه6 از39