بسمه تعالی مشروح خطبه های نماز جمعه حضرت آیت الله حسینی بوشهری مورخ 89/05/29 خطبه شماره 14 |
خطبه اول
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نَستهدیه و نؤمن به و نَتوکلُ علیه وَ نعوذ بالله مِن شرور انفُسنا و مِن سیئاتِ اعمالِنا وَ نَشهدُ ان لا اله الا الله وحده لا شریکَ لَه و نُصلی و نُسلمُ علی حبیبه و نجیبه و خیرَته فی خلقه حافظ سرِهِ و مُبلغ رسالاته بشیر ِ نِعمَته و نبیرِ نِقمَته سیدنا وَ نبینا حَبیب اله العالَمین اَبِی القاسِم مُحمَد وَ علی آلهِ الطیبینَ الطاهِرینَ المعصومینَ المکرمینَ الهداة المَهدیین و لَعنُ الدائم علی اعدائُهُم اَجمَعین من الان الی قیامِ یومِ الدّین آمینَ یا ربَّ العالَمین.
عباد الله اوصیکم وَ نفسی بتقوی الله.
قالَ امیر المومنین علی ابن ابی طالبٍ علیه افضلُ صلوة المصَّلین: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ وَ يُخَلِّدْهُ فِيمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ»[1] بندگان خدا ، خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم . امر بیان، امیر مومنان علیه صلوة و السلام در زیبا سخنش فرمود: آگاه باشید، تقوا پیشه کنید که خداوند برای انسان متقی راهی به منظور رهایی از فتنه باز خواهد کرد، در گمراهی نور و بصیرت به او ارزانی میدارد و وی را بدان که تمایل دارد نائل خواهد ساخت. چقدر آثار ارزشمندی که از رهگذر تقوی نصیب آدمی میشود انسان از فتنهها مصون میماند. در اوج فضای غبارآلود گمراهی نور و بصیرت چراغ راه او میشود و در فردای قیامت آن چه بخواهد فِيمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ از ناحیهی ذات کبریایی حق نصیب او میشود. آیا این گوهر گرانبها را باید به همین سادگی از دست داد یا در این ماه مبارک رمضان بهترین توشه و بهترین سرمایه برای مسیر زندگیمان در این دنیا و هم توشهی آخرتمان، تقوی ذخیره کنیم و برداریم؟
معمولاً در خطبهی اول پیرامون سیره نورانی نبی گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی و اهل بیت عصمت و طهارت سخن میگفتهایم، اکنون که در آستانه میلاد باسعادت سبط اکبر وجود مقدس امام مجتبی قرار داریم اجازه بفرمایید امروز به گوشهای از سیره گفتاری آن حضرت، سیرهی رفتاری آن حضرت اشاره کنم و در یک بحث کلیتر به یک دغدغه جامعهی اسلامی و متدینمان با الهام گرفتن از رهنمودهای اهل بیت عصمت و طهارت الهام بگیرم و به این دغدغهها پاسخی داده باشم، دغدغه مربوط به تربیت فرزندانمان هست. من در خطبهی گذشته اشارهی کوتاهی داشتم و خوشبختانه مورد اقبال نمازگزاران عزیز قرار گرفت. از گوینده خواستند راهکارهایی ارائه بدید که ما در تربیت فرزندانمان موفق باشیم. ما دغدغهی جدی نسبت به آیندهی فرزندانمان داریم. من عرض میکنم بهترین راه، زیباترین راه پیروی و الگو گرفتن از تعالیم حیات بخش رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت است. اما آن چه به وجود مقدس امام مجتبی بر میگردد؛ او در دامن رسول خدا، در دامن امیر مومنان، در دامن فاطمه زهرا صدیقهی طاهره رشد و نموکرده است. او از کسانی است که افتخار حضور در مباحله را دارد و با واژهی زیبای قران که از او و بردار بزرگوارش امام حسین با واژهی ابنائنا یاد کرده، در مباحله شرکت کرده. آیهی تطهیر در شأن این عزیز هم نازل شده است. از نظر شباهت به پیامبر راوی میگوید: هیچ کس را اندازهی او از نظر شباهت به رسول الله نیافتم. پیامبر تعبیرات لطیفی در رابطه با وجود مقدس امام مجتبی به کار برده است. من دو سه نمونه از این تعبیرات را به کار میبرم. پیامبر دربارهی او فرمود: «لو کانَ العقلُ رَجُلاً وَ کان الحَسَن»[2]. اگر عقل به صورت یک انسان مجسم میشد، اگر عقل با ان همه جایگاهی که دارد، اگر قرار بود عقل به صورت یک انسان مجسم میشد، همانا به صورت امام حسنم جلوه میکرد. و در تعبیر دیگری وجود نازنین رسول گرامی اسلام در تشویق جامعه اسلامی در محبت ورزیدن به اهل بیت از ان جمله امام حسن، این تعبیر را به کار میبرد: «حسن مني و أنا منه، أحب الله من أحبه، الحسن و الحسين سبطان من الأسباط» [3] حسن از من است و من از حسن، خداوند هر کس حسنم را دوست بدارد، او را دوست میدارد. و در تعبیر دیگری حضرت دعا میکند: اللهمَ انی هذا اِبنی. خدایا تو شاهد باش حسن فرزند من است. من فرزندم را دوست میدارم. «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه»[4]. خدایا، پروردگارا حسنم را دوست بدار و هر کس حسنم را دوست میدارد، دوست بدار. این سفارش رسول گرامی اسلام هست به جامعه اسلامی که عشق و محبت اهل بیت عصمت وطهارت را به دل بگیرند. این سفارشها برای چیست؟ این سفارشها برای این است که جامعه ی اسلامی ما با فضائل اهل بیت آشنا بشوند، با معارف اهل بیت و آموزههای اهل بیت آشنا بشوند. در دیگری را نکوبند، اینجا بمانند، در به روی آنها باز میشود. چون آنها از هر جهت آراستهاند، در بُعد اخلاقی اراستهاند، در بُعد عبادی آراستهاند، در بُعد عبادی امام مجتبی(ع) این تعبیر را ملاحظه کنید. میفرماید: «إنّی لاَستَحیی مِن رَبّی أن القاهُ وَ لَم أمشِ إلی بَیتِهِ فَمَشی عِشرینَ مَرَّةً مِنَ المَدینَةِ عَلی رِجلَیهِ»[5] من شرم دارم از پروردگارم، که پروردگارم را و خانهی پروردگارم را در حالیکه با پای پیاده به خانهی او نرفته باشم ملاقات کنم و ما میبینیم حضرت بیست بار پیاده از مدینه تا مکه سفر میکند. اینها شوخی نیست، اینها افسانه نیست، اینها واقعیتهاست. کلامی ان بزرگوار دارند. این کلام را به فرزندش میگوید. این که عرض میکنم ما دغدغهی فرزندانمون داریم برای دوست یابی و ابراز برادری با احاد جامعه، حضرت معیار تعیین میکند. با این معیارها اجازه بدیم فرزندانمون با محیط بیرون خانواده، با دوستان شان ارتباط برقرار کنند نه با هر کس. حضرت خطاب میکند به یکی از فرزندانش: «یا بُنی لا تُواخِ أحدًا حتّی تعْرِف موارِدهُ و مصادِرهُ فإِذا اسْتنْبطْت الْخُبْرة و رضیت الْعِشْرة فآخِهِ علی إِقالةِ الْعثْرةِ و الْمُواساةِ فِی الْعُسْرةِ»[6]. خیلی جالب است به بچه هامون اجازه بدهیم با چه کسانی ارتباط و دوستی برقرار کنند؟ حضرت میفرماید: ای پسرم، با اَحَدی برادری مکن و طرح دوستی مریز تا بدانی کجا میرود و کجا میآید. رفت و آمدهایش را کنترل کن، با مسجد ارتباط دارد؟ با حرم کریمهی اهل بیت ارتباط دارد؟ با عالمان دینی ارتباط دارد؟ با امکنهی مقدسه ارتباط دارد؟ کجا میآید و کجا میرود؟ و چون از حالش خوب اگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی با او دوستی و برادری کن معیار این است. نسل جوان ما امروز به خاطر نداشتن تجربه ی کافی هر کس را به عنوان دوست انتخاب میکنند و بعد میبینید چگونه و با چه مسائلی رو به رو میشوند. امروز شرایط جامعهی ما برادران و خواهران با گذشته خیلی فرق میکند. به همان مقدار که ما نسبت به نزدیک کردن نسل جوانمان نسبت به مسائل دینی تلاش میکنیم، چندین برابر ان دشمنان ما برای دور کردن نسل جوان ما از مسائل دینی برنامه ریزی میکنند و لذا ما باید گِرد وجود اهل بیت عصمت و طهارت باشیم. با کلمات آنها، با رفتار آنها، با برنامههای آنها آشنا باشیم. این سخن پیغمبر تکان دهنده است برای ما پدران، اگر خدای ناخواسته آنگونه که پیغمبر می فرماید برخوردار از این ویژگی باشیم. روزی پیامبر به بعضی از کودکان فرمود: وای به حال کودکان آخرالزمان از دست پدرانشان. کسی خدمت رسول الله عرض کرد: یا رسول الله از دست پدران مشرکشان؟ حضرت فرمود: نه، از دست پدران مسلمانشان! گفتند: چرا؟ حضرت فرمود: زیرا پدران مسلمانشان در تربیت فرزندان کوتاهی میکنند. چیزی از فرائض مذهبی و دینی را به آنها نمیآموزند. و اگر هم فرزندان بخواهند گاهی این پدران راههای دیگری را به روی او باز میکنند. میگویند اوقات فراغت چه کاری به برنامه قرآن داری؟ چه کاری به مسجد و احکام دین داری؟ یک سری برنامههایی که جزء سرگرمی چیز دیگری نیست که البته در جای خودش با حفظ این گونه مسائل لازم هست، اما با آنها، او را سرگرم میکنند. بعد حضرت فرمود: اینها تنها به این دلخوش میکنند که فرزندانشان بهرهی ناچیزی از دنیا داشته باشند، این جمله تکان دهنده است. فرمود: این قبیل پدران، من از آنان بیزارم و آنها از من بیزارند. پدرانی که احساس مسئولیت نسبت به فرزندانشان، نسبت به آینده جامعه نمیکنند و آنها را به حال خود رها میکنند. شما نگاه کنید شیوهی خود پیغمبر در آموزش دادن نماز. پیغمبر نماز ایستاد و تکبیر گفت. امام حسین خردسال بود، کودک بود این هم کنار پیغمبر ایستاد شروع کرد که تکبیر بگوید. زبانش توانایی تکبیر گفتن پیدا نکرد، پیغمبر دوباره تکبیر گفت تا امام حسین با اهنگ پیغمبر هماهنگ شود. برای بار سوم، برای بار چهارم، برای بار پنجم، هفت بار پیغمبر تکبیر را، الله اکبر را تکرار کرد تا حسین خردسالش تمرین کند، عادت کند با پیغمبر تکبیر بگوید. او خردسال است، مکلّف نیست! این شیوهی پیغمبر است. امام صادق میگوید: ما کودکانمان را در هفت سالگی به روزه گرفتن عادت میدهیم. اگر در اثنای روز گرسنگی و تشنگی بر آنها غلبه پیدا کرد، دستور میدهیم افطار کنند تا آرام آرام به روزه عادت پیدا کنند. پیغمبر فرمود: فرزندانتان را با سه ویژگی تربیت کنید: محبت به پیامبرتان و محبت به اهل بیت و قرائت قرآن.
من همین جا تشکر میکنم از آستانه مقدسه و دست اندرکاران برنامهی قران در ماه مبارک رمضان که به حمد الله مایهی آبروی نظام مقدس جمهوری اسلامی و جامعهی اسلامی ماست . امروز طنین دلنشین قران در سراسر دنیا مایهی فخر و مباهات است. بعد از جنگ جَمل پدر فَرَزَق خدمت امیر المونین آمد میخواست فرزندش را مهم معرفی کند. به امیرالمومنین خطاب میکند: یا علی، فرزندم خوب شعر میداند از شعرای آنجا بالاتر است، به شعرهایش گوش بده. حضرت فرمود: او را قران تعلیم بده. این سخن در روح فَرَزَق آن چنان اثر کرد که میگویند طنابی را به پای خود بست و با خودش عهد کرد تا من قرآن را حفظ نکنم و از بَر نکنم، این طناب را از پایم باز نمیکنم! این همه تعهد راجع به یک جملهی کلام امیر المومنین. شعر خوب، اما به فرزندت قرآن تعلیم بده و لذا خود امیرالمومنین به فرزندش امام مجتبی خطاب میکند در نامهی 31میفرماید: «وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ» یعنی اولین وظیفهی طبیعی پدرها نسبت به فرزندانشون اشنایی با قران، احکام حلال و حرام الهی است. و این به عنوان یک وظیفه است. ابن عباس میگوید: پیغمبر به من فرمود: خیلی زیباست، اولین جملهای که میخواهی به بچهات یاد بدی موقع سخن گفتن، کلمهی لا الله الا الله باشد. ما خیلی حرفها را به بچه هامان یاد میدهیم، ولی گویا غافل هستیم. پیغمبر میگوید: کلمهی لا الله الا الله اولین کلمه و جملهای باشد که بچهات یاد میدهی. و من همین جا به آموزش و پرورش صمیمانه و متواضعانه عرض میکنم؛ برنامههای خوبی به حمد الله نهادهای مختلف ما دارند و گزارشهای خوبی قبل از خطبهها نسبت به برنامههای قرآنی داده شد. من تقاضایم این است با این همه سفارش و تاکید نسبت به قرآن روا نیست فرزندان ما، کودکستان میروند، دبستان میروند، دورهی راهنمایی میگذرانند، دورهی دبیرستان میگذرانند و احیاناً دورهی دانشگاه میگذرانند، فارغ التحصیل میشوند از کارشناسی به کارشناسی ارشد، از کارشناسی ارشد به دکترا و گاهی و گاهی میبینیم همچنان با قرآن بیگانهاند. کار آموزش و پرورش در سال اول و نهایتاً سال دوم این باشد که هیچ فرزندی از فرزندان جامعهی اسلامی تو جامعهی ما نباشد که با قران آشنا نباشد. این کار را وزیر محترم آموزش و پرورش و دست اندرکاران به عنوان یک اولویت کاری برای خودشان قرار بدهند. ریزه کاریهایی که در تعالیم اهل بیت هست خیلی زیباست. تعجب کنید شاید، کسی است به نام ابو هارون مکفوف، میگوید خدمت امام صادق رسیدم، چقدر زیباست. امام فرمود: ابا هارون، ما کودکانمان را به تسبیح حضرت زهرا امر میکنیم، به تسبیح حضرت زهرا ما کودکانمون را به فراگیری تسبیح حضرت زهرا امر میکنیم. همان گونه که آنها را به نماز امر میکنیم. پس تو هم به تسبیح حضرت زهرا مداومت کن، این خیلی مهم است، زیرا بندهای که پیوسته این تسبیح را بگوید هرگز گمراه و روسیاه نمیگردد.
دعای پایانی خطبه اول
پروردگارا، عبادات ما را در این ماه به شایستگی از ما قبول بفرما. دعاهای ما را به هدف استجابت قرین فرما. توبهی ما را در این ماه از ما بپذیر. امام راحل ما را با اجداد طاهرینش محشور بگردان. به رهبر عزیز انقلاب اسلامی مان توفیق و طول عمر با برکت مرحمت بفرما. مراجع بزرگوار تقلید ما را سلامت و عزت مرحمت بفرما. ما را و فرزندانمان را با مبانی دین و شریعت اشنا بگردان. این ماه پرخیر و برکت، روح تقوی، وحدت و یکپارچگی را در میان ما حاکم بگردان. به رزمندگانمان پیروزی عنایت بفرما. به جانبازانمان سلامت عنایت فرما. به آزادگانمان توفیق بیشتر در جهت کسب رضایت پروردگار عنایت بفرما. به خانوادههای مکرم شهیدان صبر و اجر کرامت فرما. زائران و مسافران اسلام را سالماً به اوطانشان برگردان. به منتظران ظهور ثبات قدم عنایت فرما. مشکلات فقر و بیکاری و نابسامانی اقتصادی را از جامعه ما ریشه کن بگردان. توطئههای دشمنان به خودشان برگردان. در فرج آقایمان، مولایمان، سیدمان، آقایمان تعجیل بفرما.
انّ احسن الحدیث وَ ابلغ موعظه کتابُ الله العزیز.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قُل هَو الله احد *اللهُ الصَمَد *لَم یلِد وَ لَم یولد *وَ لَم یکن لَه کفواً اَحَد *
صدق الله العلی العظیم.
خطبه دوم
اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعین، بائث الانبیاء والمُرسلین، ثم الصّلوة وَ السلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالمین ابالقاسم مُحمد وَ علی آله الطاهرین، اللهم صل وَ سلم علی سیدنا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه افضلُ صلوة المصلین و علی فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین وَ علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی، علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علیٍ و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخَلفِ القائم المهدی، حججک علی عبادک، و امناءک فی بلادک بهم نتولی و من اعدائهم، نتبرّاَ الی یوم القیامه»
عباد الله اوصیکم وَ نفسی بتقوی الله
قالَ امیرالمومنین: فالمتقون... قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ»[7]. بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش میکنم. امیر مومنان(ع) در خطبهای فرمودند: تقوی پیشگان دارای نفسی عفیف اند، پاکدامنند، حاجاتشون سبک و کم است، انتظارات طولانی ندارند، مردم به خیرشان امیدوارند و جامعه از شرشان احساس امنیت میکنند. هیچ موقع متقین تهدید کننده امنیت جامعه نیستند. این کلام بلند امیر المومنان علی (ع) هست. خیلی زیباست من به این جمله اشاره میکنم، اهل تقوی اهل خیرند. ماه رمضان است، ماه خیرات و برکات است. کوتاهی نکنیم، همسایگانمان، فقرای محلهمان، ایتام، مساکین فراموش نشود و خوشبختانه نهادهایی در این سالهای بعد از پیروزی انقلاب به خصوص کمیته امداد مسئولیت سنگینی عهده دار است، همراهی کنید با این عزیزان تا تو شهر ما، تو محل ما، تو روستای ما، تو کشور ما، فقیری پیدا نشود. این کار از شما بر میاید. کاری کنیم آزارمان به کسی نرسد. حضرت میفرماید که: «وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ» به همسایه اذیت نکنیم، به رفقایمان به جامعهمون اذیت نکنیم. مایهی دردسر جامعه نشویم.
در این خطبه من به مناسبتها و نکاتی اشاره میکنم. اولین مناسبت خود ماه رمضان است. این جمله، جملهی شندیدنی است از نبی گرامی اسلام شاید شنیده باشید، ولی این جمله هر موقع انسان میبیند و میشنود احساس میکند عجب ماه رمضان کم کم دارد سپری میشود. حضرت فرمود: «لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَة»[8] میگوید: اگر بنده میدانست که ماه رمضان دارای چه ویژگیهایی است مرتب از خدا تقاضا میکرد که کل سال او ماه رمضان باشد. این ارزش ماه رمضانی است که نبی گرامی اسلام در رابطه با ماه رمضان مطرح میکند. خودمان را آماده کنیم برای درک فضیلت شبهای قدر، روح و روانمان را شستشو بدهیم که در شب قدر از خدا تقاضای بخشش گناه نکنیم، بلکه آمرزیده شده باشیم قبل از شب قدر که دعایمان در آن شب استجاب شود. ان شاء الله امیدواریم که تمرین کنیم در دل شب با قرائت قرآن، تلاوت قرآن، استغفار به درگاه پروردگار عالم.
مناسبت دوم، روز دهم ماه مبارک رمضان، روز رحلت بانوی بزرگ اسلام، خدیجه ی کبری سلام الله علیهاست. این بانوی بزرگ، حقاً باید او را اسوهی فضیلت نامگذاری کرد. بهترین یاور پیغمبر بود و با رحلتش پیغمبر را به سوگ نشاند تا آنجا که پیغمبر آن سال را سال حزن و غم نامگذاری کرد. آن چنان حضرت خدیجه آبرو و احترام دارد پیش پیغمبر. این احترام نه به خاطر صرف همسر بودن، بلکه به خاطر ویژگیهایی است که خدیجهی کبری دارد. در وصف خدیجه این چنین گفتند: «وَ کانَت خَدیجَةُ اِمراَةً حازمة شريفة لبيبة» [9]. خدیجهی کبری بانوی خردمند و خردورز بود. در اوج فرهیختگی و فرزانگی و اطلاعات وسیع و گسترده، در سختترین شرایط، دعوت پیغمبر را پذیرا شد. و این نکته، من به تاریخ که نگاه کردم اشک بی اختیار از دیدگانم سرازیر شد. چقدر یار و یاور پیغمبر. پیغمبر در روزهای اغازین دعوت گاهی توسط مشرکان مورد سنگباران قرار میگرفت. پیغمبر را سنگباران میکردند تا جایی که پیغمبر به کوههای اطراف مکه پناه میبرد و خدیجه بی قرار و نارام به دنبال پیغمبر بود که پیغمبر را جایی پیدا کند. در یکی از آن روزها هر چه گشت پیغمبر را ندید، در حالی که صدای او در کوهها طنین انداز بود این چنین صدا میزد: آیا کسی هست که از حال نبی اکرم مرا با خبر کند؟ ایا کسی هست که از حال شخصی که به خاطر خدا طرد شده مرا با خبرکند؟ آیا کسی از ابوالقاسم من خبر دارد؟ خدای متعال توسط فرشتهی وحی و پیک وحی به پبغمبر ندا داد که پاسخ خدیجه را بده که خدیجه بی قرار دنبال تو در کوههای مکه در حرکت است. این عظمت یک بانوست در طرفداری از نبی گرامی اسلام. روزی از روزها یکی از همسران پیغمبر بعد از وفات خدیجه کبری، پیغمبر مرتب به یاد خدیجه بود و این همسر پیغمبر خرده گرفت بر پیغمبر. چرا این همه به یاد خدیجهای؟! پیغمبر فرمود: سه ویژگی در خدیجه بود که در کمتر کسی هست. او روزی که همه به من پشت کردند و کفر ورزیدند ایمان اورد، او روزی که همه مرا تکذیب کردند مرا تصدیق کرد، ان روزی که همه مرا محاصرهی اقتصادی کردند امکاناتش را در اختیار ترویج رسالت من قرار داد. آیا به یاد خدیجه نباشم؟!
مناسبت سوم، آتش سوزی مسجدالاقصی است که در سال 1969 میلادی برابر با سیام مرداد سال به دست صهیونیستها 1348 اتفاق افتاد. این روز به نام روز مساجد نامگذاری شده، در این روز بخشی از مسجد الاقصی بوسیلهی آن آتشسوزی در آتش سوخت و بخشی تخریب شد. ما سفارشی که میکنیم به جامعه اسلامیمان این است که مساجد پایگاه دین و معنویت است، از مساجد فاصله نگیرید این مساجد محور پیروزی انقلاب ماست. از مساجد جدا نشویم. این مساجد مرکز پشتیبانی از جبهههای مقدس ماست در طول دوران دفاع مقدس است. اگر به سرنوشت خودمان و سرنوشت فرزندانمان و جامعه ی اسلامی مان معتقدیم و نگرانیم، مساجدمان را هم از نظر ساخت وساز آبادان کنیم و هم از نظر حضور. و باز روز بزرگداشت علامه ی مجلسی داریم، ان عالم بزرگ که ان شاء الله خداوند به خاطر خدمات بزرگی که به اسلام کرده و به شیعه کرده او را با پیامبر محشور کند.
موضوع حملهی رضا خان به مسجد گوهر شاد و کشتاری که در انجا واقع شد، داریم. و نشان دهندهی کینه و عداوتی است که حاکمان ظالم نسبت به مردم جامعهی اسلامی ما دارند. و من باز سفارش میکنم به اعتبار روز پانزدهم ماه مبارک رمضان که روز اطعام نیازمندان و اکرام ایتام هست، ان شاء الله با همدلی و همراهی این مسیر را دنبال کنیم تا جامعه ی ما احساس آرامش کند.
من به یکی دو موضوع مهم اشاره میکنم در بخش پایانی عرایض من، ان شاء الله امیدوارم عنایت کنید. خوب در یکی دو روز گذشته کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی ملاقاتی با رهبر فرزانهی انقلاب داشتند. نکات بسیار مهمی در فرمایشات ایشان بود، شاید من نرسم همهی فرمایشات ایشان را در اینجا تجزیه و تحلیل کنم، لذا به تناسب وقتی که دارم به بخشی از ان اشاره میکنم. به بخشی از این بیانات هم به بُعد معنوی و نیازهای معنوی جامعهی ما و مسئولان و کارگزاران اشاره داشتند و هم تحلیل جامعه نسبت به شرایط داخلی کشور و شرایط جهانی داشتند. در رابطه با مسئلهی توبه و اِنابه صحبت کردند. اینها نکات کلیدی است که باید سرمشق مسئولان نظام اسلامی ما باشد. فرمود: توبه و انابه برای مسئولان و کارگزاران یعنی بازگشت از راه و فکر غلط، و توجه به پروردگار و لازمهاش این است که ما اشکالاتمان را بدانیم، غفلتها و تقصیرها و قصوراتمان را بدانیم. فرمودند: توبه و بازگشت در همهی ابعاد، چه فردی و چه جمعی. بعد آمدند معیارها و مصادیقی را برای تقوا بیان کردند با الهام از دعای مکارم الاخلاق و به نکات بسیار خوبی اشاره کردند. گسترش عدالت، فرو بردن خشم، اصلاح ذات البین، ایجاد وحدت، فرو نشاندن اتشهایی که در جامعه وجود دارد، اینها از مصادیق روشن تقواست و گردآوردن افرادی که به هر دلیل از مجموعهی ما جدا شدند. اینها را دوباره به جمعیت ملحق کنیم. و بعد نکتهای داشتند، فرمودند: به عنوان یک سیاست اصولی نظام باز روی جذب حداکثری و دفع حداقلی تکیه میکنم. منتهی نکتهی مهم این بود. نه به هر قیمت، نه به هر بهانه هر کس را به عنوان شعار جذب حداکثری فرا خوانیم. فرمودند بر اساس معیارها و ارزشها و اصول. این که ما سفره ای را پهن کنیم هر کس از هر جا رسید به عنوان جذب دعوت کنیم، این نه، بلکه بر اساس معیارها و ارزشها و اصول. این نکتهی کلیدی در فرمایشات مقام معظم رهبری بود که باید مورد توجه قرار بگیرد. ایشان تحلیل جامعی در مورد شرایط جامعه و کشور ارائه کردند و بعد جبههی ملت ما را، ملت ایران را در مقابل جبهه ی استکبار مطرح کردند و بعد فرمودند جبههی ملت ایران دارای پیشرفت بوده، ولی جبههی استکبار دارای افول و بعد آمدند ویژگیهایی را مطرح کردند. فرمودند: مخالفت بین ما و آنها مخالفت بنیانی است، آنها حذف نظام اسلامی را میخواهند، همانگونه که ما حذف موجودیت اسراییل را. بعد نکات جالبی را اشاره فرمودند. فرمودند: این دو جبهه، یعنی جبههی استکبار رو به افول است. رژیم صهیونیستی و آمریکا عقبهی مردمی ندارند. در حوادث نظامی سالهای اخیر هر جا قدم گذاشتند، ناکام شدند. در عراق را ببین، در افغانستان را ببین. دچار رکود شدید اقتصادی هستنند، رو به افول اند. سیاستهای خاور میانهای آنها به شکست انجامیده و امروز امریکاییان و مسئولان دولت امریکا اعتماد به نفسشان را از دست داده اند، اما ما در عرصههای مختلف به پیشرفتهایی نائل شدهایم. فرمودند: شتاب علمی ما امروز یازده برابر شرایط جهانی است. در مسائل معنوی و اجتماعی با اعتماد به نفس مردم ما رو به جلو هستند. ما دارای عقبهی بینظیریم. مسئولین ما هر جا که میروند، چه در کشورهای اسلامی، چه غیر اسلامی با استقبال مردم ان جامعه رو به رو میشوند، اما مریکاییها را ببینید، صهیونیستها را ببینید و بعد نکتهی مهم این بود که امریکاییها سخن از مذاکره مطرح میکنند، اما به دنبال فشار اقتصادی، به دنبال تهدید نظامی، به دنبال جنگ روانی، به دنبال ایجاد اختلال سیاسی و خرابکاری در داخل، ما به صراحت اعلام میکنیم، این حرف رهبری است و حرف ملت ایران است. ما به صراحت اعلام میکنیم: ما در سایهی زور و تهدید مذاکره نمیکنیم. ما اهل مذاکرهایم، اما نه با آمریکا. دست از تهدیداتش بردارد، دست از تحریم ها بردارد، ژست ابرقدرتی اش را تغییر بدهد، آن موقع ملت ما به عنوان یک ملت آزاده اهل مذاکره است. اما با چنگ و دندان نشان دادن اهل مذاکره نیست. چرخهی سوخت حق طبیعی ماست. و جالب اینجاست که دشمنان ما با این مشکلاتی که ایجاد کردند، دو مسئله را مطرح کردند. یکی اینکه عملاً به ما گفتند ما سوخت به شما نمیدهیم، شما بروید به دنبال سوخت 20 درصدی و رفتیم و نکتهی دوم به دنیا به اعلی صوت اعلام کردند که ما غربیها افراد مورد اعتماد ملتها و کشورها نیستیم. این دو پیام را با مسئلهی مضایقهشان نسبت به سوخت رآکتور تهران برای ما نشان دادند. اینها تهدید نظامی میکنند. این هم سخن همهی ملت ایران است. گرچه بعید میدانیم اینها حماقت کنند، ولی اگر روزی بخواهند تهدیدشان را عملی کنند میدان مقابلهی ملت ایران منحصر به منطقه نیست و این مقابله تا جایی که دشمن تصور ان را نکند ادامه پیدا خواهد کرد.
دو نکتهی کوتاه، عرضم تمام. سیل پاکستان، سیلی ویرانگر، در هشتاد سال اخیر سابقه نداشته. دو هزار نفر طبق امار رسمی کشته شدند. بیست میلیون نفر اواره شدند. تعداد زیادی از مردم بی پناه الان در اب زندگی میکنند. من به عنوان یک برادر کوچک از جامعهی اسلامیمان، از کشورهای اسلامی، از جامعهی بین الملل، از دولتمان تقاضا میکنم به داد این محرومین جامعه، که هم برادران اهل سنت و هم شیعه در آنها وجود دارند به داد آنها برسید. هلال احمر پیشتاز خدمت هست، نهادهای دیگر حضور دارند. ان شاء الله در این زمینه کمک و همدلی شما همراه آنها باشد.
بحث سوخت گیری نیروگاه اتمی بوشهرهست، که خوشبختانه انشاءالله به فضل پروردگار عالم فردا یک مرحلهی مهم ان انجام خواهد شد و این عظمت ملت ایران است و پیروزی ملت ایران و تو دهنی بزرگ به استکبار و ابرقدرتها.
دعای پایانی خطبه دوم
خدایا توفیق بندگی به ما عنایت فرما. شر ابرقدرتها را به خودشان برگردان. معنویت و پاکی را در جامعهی ما نهادینه فرما. روح بلند رهبر فقیدمان عالی است، اعلی بگردان. به مقام معظم رهبر عزیزمان توفیق عنایت بفرما. به مراجع بزرگوارمان عزت عنایت بفرما. همدلی و وحدت را در جامعهی ما حاکم بگردان. در فرج مولایمان تعجیل بفرما.
ان احسن الحدیث و ابلغ الموعظه کتابُ الله العزیز .
اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم.
بسم الله الَرحمن الرَّحیم.
اِنا اَعطیناکَ الکوثر، فَصَل لِربک وَالنحَر، اَن شانئک هُوَ الابتر.
صدق الله العلی العظیم.
[2] . فرائد السمطین، ج2، ص68
[3] . شيرازى، سيد محمد حسينى، الفقه، السلم و السلام، ص: 635.
[4] . کنز العمال، ج 13، ص 652، رقم 37653.
[5] . بحارالانوار، ج43،ص339
[6] . موسوعة أحكام الأطفال و أدلتها؛ ج3، ص: 519. بحار الأنوار، ج 75، ص 105، ح 3.
[7] . نهج البلاغه/ (خطبه همام) 225
[8] . مجلسى ، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار؛ ج93، ص: 346
[9] . سيره ابن هشام ج 1 ص 189