خطبه نماز جمعه قم مورخ 89/10/10

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

مورخ 89/10/10                                                    خطبه شماره 21

 

 

خطبه اول

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نَستهدیه و نؤمن به و نَتوکلُ علیه و نعوذ بالله مِن شرور انفُسنا و مِن سیئاتِ اعمالنا و نشهدُ ان لا اله الا الله وحده لا شریکَ لَه وَ نُصلی و نُسلمُ علی حبیبه وَ نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سرِهِ وَ مُبلغ رسالاته بَشیر نعمته و نذیر نقمته سیدنا وَ نبینا حَبیب اِله العالَمین اَبِی القاسِم مُحمَد وَ علی آلهِ الطیبینَ الطاهِرینَ المَعصومینَ المُکرمینَ الهُداة المَهدیین وَلَعن الدائم وعلی اعدائِهِم اَجمَعین من الان الی قیامِ یوم الدین آمینَ یا ربَ العالَمین. اللهُمَ کُلِ وَلیکَ حجة ابنِ الحَسَن صلواتُکَ علیه و علی آبائِه فی هذه ساعَة وَ فی کُلِ ساعه ولیاَ وَ حافظا وَ قاعِداً وَ ناصِرا وَ دلیلاً وَ عَینا حتی تُسکِنَهوا عرضَکَ طوعا وَ تُمَطِعَهوا فیها طویلا.

عباد الله اوصیکم وَ نفسی بتقوی الله؛

قالَ امیر المومنین علی ابن ابی طالب علیه اقضَلُ صلوة المُصَلین « أَلَا وَ إِنَ‏ التَّقْوى‏ مَطَايَا ذُلُلٌ‏ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا، وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّة».[1]

بندگان خدا خودم را و شما را به تقوی الهی سفارش می‎کنم، سخن مولایمان در خطبه‎ی 157 نهج البلاغه درباره‏ی تقوی این است. می‏فرماید که: در مقام تجسم حالت تقوی برآمده و خواسته تقوی را تشبیه کند. تقوی همان مرکبی است راهوار که صاحبش بر آن سوار می‏شود و زمامش را در دست می‏گیرد و تا دل بهشت او را پیش می‏برد. وضعیت تقوی این چنین است؛ مرکبی است راهوار که زمام آن در دست صاحبش هست و انسان را به مقصد می‏رساند و مقصد بهشت برین الهی است. اگر می‏خواهیم ما را به مقصد راه دهند، اگر می‏خواهیم به وعده‏های الهی ما برسیم چاره‏ایی جز پیشه کردن تقوی نیست. برادران، خواهران چاره‏ایی جز خداترسی و پرهیز از گناه نیست. چاره‏ایی جز عمل به وظیفه نیست. امیدوارم همه مسیرمان را پیدا کنیم، راهمان را پیدا کنیم که سعادت و خوشبختی ما در پیمودن راه تقوی است.

در خطبه‏ی اول، روش ما بر این بوده است که از کلمات و سیره‎ی اهل بیت عصمت و طهارت با شما مطالبی را در میان می‏گذاشتیم، متناسب با حال و هوای فضای جامعه‏مان اجازه بفرمایید در خطبه‏ی  اول با الهام از کلمات و سیره‏ی نورانی اهل بیت عصمت و طهارت به بیان حق و باطل و معیارهای حق و باطل اشاره کنم و این که اساساً چه عواملی دست به دست هم می‏دهند که عده‏ایی را از صف حق جدا می‎کنند و عملاً دچار ریزش می‏شوند. هشدارها و هدایت‏گری‏های اهل بیت در این زمینه چیست؟ برای همه‏ی شما جالب است بدانید وجود مقدس امیر مومنان علی علیه صلوة وَ السلام در نهج البلاغه‏ی شریفش متجاوز از 400 بار راجع به حق و باطل صحبت می‏کند. کم نیست. 400 بار حق را معرفی می‏کند، باطل را معرفی می‏کند، معیارهای حق و باطل را بیان می‎کند. من این جا امروز به چند نکته اشاره می‏کنم. نکته‏ی اول، حق و باطل در حقیقت متقابل‏اند نسبت به یکدیگر. معنا ندارد در جایی که باطل وجود دارد آن جا حق حضور داشته باشد. هر چند حق و باطل هر دو همواره در زندگی بشر مطرح‏اند، اما غالباً گرایش‏های انسان‏ها به باطل سهل‏تر و انس و عادت آنها به حق کمتر است. این جای شگفتی است که چرا بشر این گل سر سبد عالم هستی گرایشش به باطل بیش از گرایشش به حق هست. امیرالمومنین تعبیری دارند، می‏فرمایند: « لَا تَعْرِفُونَ‏ الْحَقَ‏ كَمَعْرِفَتِكُمُ‏ الْبَاطِل‏»[2] شما آن گونه که سراغ باطل می‏آیید و با باطل آشنا هستید چرا با حق این آشنایی را ندارید؟! کلام امیر المومنین گرچه خطاب به مردمی است که در فضای آن روز زندگی می‏کنند، ولی منحصر به آن زمان نیست. مخاطب کلام امیر المومنین همه‏ی انسان‏ها و همه‎ی دوران‏ها هستند. حضرت گلایه‏ی سوگمندانه‏ی دیگری در رابطه با مسئله‏ی حق و باطل دارند. می‏فرمایند: چرا « لا تبطِلون الباطِل کِابطالِکُم الحَق»[3] چرا آن گونه که حق را از بین می‏برید و در صدد از بین بردن حق هستید در مبارزه با باطل این چنین حضور پیدا نمی‏کنید؟ در رابطه با حق تلاش می‎کنید که حق را خاموش کنید ولی در از بین بردن باطل تلاشی نمی‏کنید! نکته‏ی دیگری که باز در کلمات نورانی امیر المومنین وجود دارد خیلی جالبه. می‏فرماید: « إِنَ‏ الْحَقَ‏ ثَقِيلٌ‏ مَرِي‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِي‏ء»[4] پذیرش حق همیشه سنگین‏تر از پذیرش باطل هست. این هم ویژگی دیگر. سوال این است که عوامل بازدارندگی انسان از حق چیست؟ چرا عده‏ای ریزش می‏کنند؟ چرا عده‏ای از حق فاصله می‏گیرند؟ چرا گرایش به باطل در عده‏ای بیش از گرایش به حق است؟ من به دو سه مورد اشاره می‏کنم با الهام از کلمات امیر المومنین. حضرت می‏فرماید: یکی از عوامل گرایش به باطل، گرایش به فضاهای غبارآلود، گرایش به فتنه‎ها عبارت از وابستگی شدید به دنیاست. دنیا طلبان، زیاده خواهان اینها در مقابل حق تسلیم نمی‏شوند. حضرت جریان بیعت مردم را با خودش بیان می‎کند که چه شکلی به من هجمه آوردند؟ نزدیک بود حسنینم زیر دست و پا لگدکوب شوند، دو طرف ابای من پاره شد، ترسیدند، ولی بعد که آب از آسیاب افتاد همه هجوم آوردند برای بیعت، یکدفعه مواجه با صحنه‎ی عجیبی شدم. «فَلَما نَهَصتُ بِالاَمر» حالا آن موقعی که بنا شد من مسئولیت جامعه را بعد از این بیعت عهده دار بشوم «نَکَسَت فاعصَتٌ وَ اِن فَرقَت اُخری وَنفَسَ آخَرون» آن هجمه و آن هجوم برای بیعت با من کجا و این تفرقه و جدایی در صفوف این بیعت کنندگان چگونه است؟! ناکسین سر در آوردند، مارقین جبهه گرفته‎اند، قاسطین حمله کردند. بعد حضرت می‎فرماید: « کَاَنَهُم لَم یَسمَعُ الله سُبحانَهُ یَقول» گویا نشنیده بودند که خدا می‏فرماید: «تِلکَ الدارُ الآخرینَ نَجعلُها لِلذینَ لایریدونَ عُلُواً فی الاَرض عَلی فسادا وَ العاقبتُ لِلمُتَقین» گویا اینها خبر از آیات قرآن که سرای آخرت مال متقین هست نشنیده بودند! بعد حضرت می‎گوید: «بَلا». نگرانی اینجاست، «واللهِ لَقَد سَمِعُها» به خدایی خدا سوگند، علی سوگند یاد می‏کند اینها شنیده بودند این آیات حق را! «وَ وَعوها» خوب هم حفظ کرده بودند، مشکل نداشتند. پس چه شد امیر المومنین ریزش کردند اینها؟ از صف حق جدا شدند «وَلاکِنَهُم حلیة الدُنیا فی اَعیُونِهِم وَ راقَهُم زِبرِجِها»[5] به خدا اینها خوب شنیده بودند، خوب حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده‎ی آنها زیبا نمود و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد، لذا وابستگی به دنیا باعث شد آرام آرام از کنار علی صف‎شان را جدا کنند.

مسئله‎ی دیگری که عامل ریزش است. یعنی افراد گاهی صف‎شان را گاهی با سابقه‎های طولانی و ممتد در کنار حق بودند جدا می‎کنند بحث فتنه‎هاست « اِنَ الفِتنه اِذا اَقبَلَت صَبَحَت وَ اِذا اَدبَرَت نَبَحَت یُنکَرنَ مِقبِلاتٍ وَ یُعرَفنَ مَدبراتٍ یَهُمنَ الریاح یُصِبنَ بَلَدً وَ یُخدبنَ بَلَدا»[6] خیلی تعبیر رساست. مولا (ع) می‏فرمایند: فتنه‏ها هنگامی که رو می‎آورند چون به حق شباهت دارند شعارها شعارهای حق هست با حق مشتبه می‏شوند، ولی موقعی که مدتی از فتنه گذشت و از شرایط فتنه گذشت حقیقت همان گونه که هست برای مردم روشن و آشکار می‎شود. «یُنکَرنَ مُقبلاتٍ وَ یُعرَفنَ مُدبرات» خیلی جالب است، امیرالمؤمنین فرموده است: فتنه‎ها چون می‎آیند شناخته نمی‎شوند و چون می‎گذرند شناخته می‏شوند. فتنه‏ها چون گردبادها می‏چرخند. از همه جا عبور می‎کنند. در بعضی از شهرها حادثه می‎آفرینند فتنه‎ها و از برخی شهرها می‎گذرند. اینها کلمات نورانی امیرمومنان علی علیه صلوة وَ السَلام است و یک روایتی است این روایت خیلی روایت جالبی است از وجود مقدس آقا علی ابن موسی الرضا علیه صلوة و السلام که معیار به دست ما داده. معیار صاحبان حق، معیار پیروان ما اهل بیت چیست؟ معیار شناخت دشمنان ما چیست؟ می‎فرماید: «اِنَ مِمَن یَنتَهِلُ مَوَدَتَنا اهلَ البَیت مَن هُوَ اَشَدُ فِتنَة عَلی شیعَتنا مِنَ الدَجال  فَقُلتُ بماذا قال بِموالاتَ اَعدائِنا وَ مُعاداتِ اولیاءِنا اِنَهُ اذا کان کذالِک اِختَلَتَ الحق بالباطِل وَشتَبَه الاَمر فَلَم یُعرَف مومِنٌ مِن مُنافِقٍ»[7] حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) بر اساس این نقل می‎فرمایند: کسانی که مدعی مودت و دوستی ما هستند، در بین آنها کسانی هستند که در فتنه‎گری علیه شیعیان ما از دجال بدترند. راوی می‎گوید به حضرت (ع) گفتم آقا برای چه شیعه و کسی که ادعای مودت شما می‏کند چرا در این جبهه قرار می‏گیرد؟ حضرت معیار را نشان می‏دهد. خیلی معیار زیباست. می‏گوید: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما. ادعای مودت می‎کنند ولی دست در دست دشمنان ما می‏گزارند. ادعای مودت می‎کنند، پشت به دوستان ما می‎کنند. اینها با چنین شاخصه‏هایی اینها فتنه‏شان اشدُ منَ الدَجال است. دَجالی که در آخر الزمان خواهد آمد فتنه مدعیان مودت ما و دوستی ما از دجالی  که در آخر الزمان می‏آید سخت‏تر و بدتر هست. بنابراین معیاری که امام در اینجا اشاره می‏کند این است دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان معیار تشخیص حق و باطل هست. چه کسانی در این جبهه‏اند؟ و چه کسانی در جبهه دیگر؟ امام در حقیقت راه علاج را هم بیان می کند. می‎گوید: چرخش پیدا کنند اینها، به جای دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان تولی و تبری را برگزینند، مسیرشان را عوض کنند، راهشان را عوض کنند. پرچمدار نشوند برای فتنه. تعبیر امیر المومنین در نهج البلاغه می‎فرماید: «فَلا تکونوا اَن سابَ السِتَم وَ الاعلامَ البِدَع» تلاش کنید که شما پرچم فتنه‏ها و نشانه‏های بدعت نباشید. مردم به شما اشاره نکنند بگویند اینها پرچمدار فتنه‏اند. چقدر تعبیر زیبایی است در کلام امیر المومنین. پس چه کنیم؟ راه کار چیست؟ می‏فرماید: راه کار پیروی از اهل بیت و راه اهل بیت «اِنَما مَثَلُ اَهل بیتی فی اُمَتی کَمَثَلَ سَفینَةٍ نوح فی قومِه مَن رَکِبَها نَجا مَن تَرَکَها غَرِقَ »[8]. مثل اهل بیت هست که در این امت مثل کشتی نوح هست و قوم او هر کسی بر کشتی سوار شد نجات پیدا کرد و هر کسی رها کرد غرق شد، لذا معیار اهل بیت‏اند. در زمان یکی از یاران اصحاب امام صادق علیه صلوة و السلام به نام امان ابن تقلِد خیلی جالبه، خیلی زیباست. عبدالله ابن حجاج می‏گوید: جوانی از وسط مجلس بلند شد گفت: امان ابن تقلد، چند نفر از اصحاب پیغمبر در رکاب امیر المومنین بودند. امان برگشت و گفت: گویا می‏خواهی عظمت امیر المومنین را این شکلی بهت معرفی کنم که اگر اصحاب پیغمبر در رکاب علی بودند نشانه‏ی حقانیت علی است! نه این چنین نیست. «وَ اللهِ ما عَرَفنا فَضلَهُم الی بطبابِهِم ایای» فضیلت اگر می‏خواهند داشته باشند اصحاب پیغمبر، فضیلت شان در پرتو پیروی از علی است. اگر از علی پیروی کردند اصحاب پیغمبر صاحب فضیلت می‎شوند و اگر از علی پیروی نکردند اصحاب پیغمبر صاحب فضیلت نمی‎شوند. معیار اهل بیت عصمت و طهارت است و معیار پیروی از آنها و راه آنها و در عصر ما پیروی از راه اهل بیت در زمان غیبت کبری، پیروی از ولایت فقیه، پیروی از راه امیرالمومنین علی علیه صلوة وَ السَلام است. اللهم الغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم بالاموات. ربنا آتنا فی الدنیا الحسنة و فی الاخرة الحسنه وَقنا عذابنا النار. اَستَغفرالله لی وَ لَکُم.

دعای پایانی خطبه اول

پروردگارا شناخت حق را بر ما آسان بگردان. ما را از افتادن در وادی فتنه و فضای غبارآلود و شرایط فتنه حفظ بفرما. پروردگارا روح بلند رهبر فقیدمان عالی است اعلی بگردان. به مقام معظم رهبر عزیز انقلاب‎مان عزت عنایت بفرما. به مراجع بزرگوارمان طول عمر با برکت مرحمت بفرما. به خانواده‏های شهیدانمان و جانبازان عزیزمان پروردگارا عزت مرحمت بفرما. نسل جوان ما را پیرو مکتب حسین ابن علی قرار بده . به زائران و مجاوران توفیق مرحمت بفرما. خدایا من از زبان این مردم می‏گویم، خدایا در روز جمعه ملتمسانه و متواضعانه از تو می‎خواهیم، اول استغفار می‏کنیم به درگاه تو و بعد می‏گوییم پروردگارا باران رحمتت را از ما دریغ مدار. در فرج ولی نعمتمان پروردگارا تعجیل بفرما.

انّ احسن الحدیث و ابلغ الموعظه کتابُ الله العزیز.

اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَالعَصر* اِنَ الانسانَ لَفی خُسر* اِلاالذَّینَ اَمَنوا عَملوالصالحاتِ وَ تواصعو بالحَق و تَواصَعو بالصَبر*

صَدَق الله العَلی العَظیم.

خطبه دوم

اعوذ بالله مِنَ الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین، ابی القاسم محمد(ص) و علی آله الطیبین الطاهرین، اللهم صلّ و سلم علی مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة و علی علی بن الحسین زین العابدین و امام العارفین و علی محمد بن علیٍّ الباقر و علی جعفر بن محمد الصادق و علی موسی بن جعفر الکاظم و علی علیٍّ ابن موسی الرضا المرتضی و علی محمد بن علی الجواد و علی علی بن محمد الهادی و علی الحسن بن علی الزکیّ العسکری و علی الحجة القائم المهدی. حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک بهم نتولی و من اعدائهم نتبرئُ الی یوم القیامة.

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

قالَ امیر المومنین:« اِنی تَقوَی الله مِفتاحُ صِدادٍ وَ ذَخیرَةٌ مَعادٍ وَ اِتقٌ مِن کُلٍ مَلَکَةٍ وَ نِجاتٍ مِن کُلِ هَلَکَه».[9].

بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش می‎کنم. امیرالمومنان می‏فرماید: تقوی کلید گشودن هر در بسته‏ای است، ذخیره‏ی رستاخیز شماست، سبب آزادی از بردگی شیطان و نجات از هر هلاکتی. امیدوارم که خدای بزرگ بر ما منت نهد این کلید را که هر در بسته‏ایی را می‏گشاید یعنی تقوی همیشه در اختیار داشته باشیم و خودمان را از شر شیطان و دشمنان دین انشاء الله حفظ کنیم.

بیان مناسبت‎ها

در خطبه‏ دوم به نکات و مناسبت‏هایی اشاره ‎میکنم. اولین مناسبت امروز بنا به نقل شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه روز شهادت امام سجاد زین العابدین علیه صلوةُ وَ السَلام است. من در خطبه‏ گذشته به صورت مستوفی پیرامون سیره‎ آن بزرگوار با شما عزیزان سخن گفتم. این دورانی که در آن هستیم ماه محرم و ماه صفر دوره‎ی مصیبت و غم اهل­بیت عصمت و طهارت است. حضرت به نعمان ابن منظر مدائنی جملاتی می‎گوید که اجازه بدهید در روز عزای امام سجاد من این جملات را فقط نقل کنم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمَل. آقا گزارشی از وضع شام ارائه می‏کند. آن روز که حضرت را با کاروان اسیران وارد شام می‏کنند به چند نکته اشاره می‏کند. اولین نکته، می‏فرماید: اینها با شمشیرهایشان دور ما را احاطه کرده بودند، با کَعب نیزه‏هایشان بر ما می‏زدند. در گزارش دوم می­فرماید: سرهای شهدای ما بر بالای نیزه­ها بود، جلوی چشمان سکینه سر علی اکبر قرار داشت و از آنجا که دست و پاهای مرا بسته بودند زن‏ها آتش روی سر ما می‏ریختند، آتش به عمّامه‏ی من اصابت کرد، عّمامه‏ی من سوخت و این سوختگی به سرم اصابت کرد. نُعمان می‏دانی بر ما چه گذشت؟ از اول طلوع آفتاب تا غروب ما را در کوچه‎‏ها می‏گرداندند. ما را در خانه یهود و نصاری می‏بردند می‎گفتند پدران اینها پدران شما را کشتند. من فقط یک جمله بگویم. عزیزان اهل علم من توجه کنند. حضرت می‎فرماید که: « یا نُعمان، فَما بَقیَ احَدٌ» خیلی عجیبه! « فَما بَقیَ احَدٌ مِنهُم وَ قَد اَلقی عَلَیها مِنَ التُرابِ وَ الاَحجارِ وَ الاَخشابِ مَن اَرا ». می‏گوید: در میان این جمعیتی که به ما حمله می کردند تو کوچه‏ها، هر کس هر چیزی تو دستش بود به ما حمله می‏کرد. گاهی خاک به روی ما می‏ریختند، گاهی سنگ به روی ما می‏ریختند، گاهی با چوب به ما حمله می‏کردند. هر چه در توان داشتند به ما حمله می‎کردند. «عَظِمَ الله عُجُورَنا وَ عُجورَکُم».

مناسبت دوم روز 13 دی سالگرد پیام حضرت امام (ره) به گورپاچوف است. صدر هیئت رئیسه‏ اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق که توسط حضرت آیت الله جوادی آملی ابلاغ شد. این پیام از هر جهت مهم بود. فرستنده‏ پیام، حضرت امام با آن جایگاه رفیع، مرجع تقلید و رهبر بزرگترین انقلاب قرن و مخاطب پیام رییس ابر قدرت شرق آن روز و ابلاغ کننده‏ پیام حکیم و فقیهی وارسته حضرت آیت الله جوادی آملی. امام با نگاه حکیمانه‎ایی که داشتند فروپاشی بلوک غرب را پیش بینی کردند و ریشه‏ی اصلی آن را غرق شدن در مادیت و جدا شدن از خدا دانستند و در آن نامه مکسَل به راه حلی مهم جهت برون رفت از این باتلاق اشاره کردند و آن این بود که مواظب باشید به دامن غرب نروید. به اسلام و عبودیت و معنویت روی آورید. اما آن روز آنها معنای حرف امام را نفهمیدند. امام می‎خواست یک پنجره و یک نور حقیقی به ملت شوروی و دولتمردان آن جا بگشاید، اما اینها استفاده نکردند و دیدید که دچار چه مشکلی می‏شوند. این پیام پیام دین بود و پیام حقیقت اسلام بود. منحصر به شوروی سابق نیست. هر نظامی که سر عناد با خدا و معنویت داشته باشد، نظام‏های سرمایه‏داری هم اینها، در حقیقت ما شاهد خواهیم بود که مهموم این برنامه‎ریزی‏های نظام‏های سرمایه‏داری سقوط قطعی آنهاست.

به نکته‏ کوتاهی اشاره کنم و بعد به مطلب اصلی این خطبه بپردازم. آن نکته‏ی کوتاه سالگرد نهضت سوادآموزی است. من تشکر و تقدیر می‏کنم از همه­ی دست اندرکاران و کسانی که هنوز از نعمت سواد برخوردار نیستند گرچه یک خیزش خیره کننده‎ایی امسال انصافاً در رابطه با این مسئله ما در کشور شاهدیم، کسانی که از نعمت سواد برخوردار نیستند امروز مدارس ما، مساجد ما، پایگاه‎های بسیج به روی همه‎ی آنها بازه از این فرصت استفاده کنند. ولی شما منتظرید من راجع به یک مسئله‎ی کلیدی اشاره کنم و آن سالگرد حماسه‎ی 9 دی هست. دیروز هم انصافاً در سراسر کشور ما شاهد حضور چشمگیر مردم عزیزمان بودیم. حماسه‎ی 9 دی پاسخی شجاعانه از ناحیه‎ی ملت ایران به یک حرکت کاملاً برنامه‎ریزی شده بود که عده‎ایی آگاهانه و عده‏ایی ناآگاهانه در این برنامه‏ریزی و طراحی حضور داشتند. ریشه‎ی اصلی این حرکت یک جریان فتنه‏ایی بود که در این کشور شکل گرفت و فضا بعد از آن غبارآلود شد با شعارهای به ظاهر حق اما  محتوای باطل به میدان آمدند تحت عنوان دفاع از امام، دفاع از قانون، دفاع از ملت. ولی در عمل دیدیم آن چه نیست دفاع از امام است، آن چه نیست دفاع از قانون است و آن چه نیست دفاع از ملت است. سوال این است که مگر بنا نبود شما از امام دفاع کنید؟ امام همیشه تاکید می‏کرد قانون گرایی اصل است در این کشور. شما شعار طرفداری از مردم و شعار تقلب در انتخابات سر دادید. مگر امام نمودند مراجع قانونی به عنوان شاخص برای همه است، چرا راه دیگری را در پیش گرفتید؟ متاسفانه یک جنگ نرمی را طراحی کردند که ابر قدرت­ها امریکا و انگلیس و صهیونیست و جهان استکبار در حقیقت با فضای ماهواره‏ای، اینترنتی و سایبری آمدند در این جنگ نرم با آنها هم صدا شدند و پشتیبانی کردند. سوال این است که سربازان این فتنه چه کسانی بودند؟ سربازان خط مقدم کسانی بودند که بر اساس فرمان قدرت‏های بزرگ هر روز آتش این فتنه را شعله‎ورتر می‏کردند. دو سه مسئله پیش آمد در کشور که غبارها کنار رفت. پرده‏ها کنار رفت و چهره‎ی واقعی دست اندرکاران آفتابی و رو شد. روز قدس پیش آمد. مردمی که از اول انقلاب شعار دادند دفاع از ملت فلسطین، ولی دیدیم شعارها رنگ دیگری پیدا کرد. شعارهای اصولی انقلاب زیر سوال رفت و به جای خوشحالی دوستان ما، دشمنان شادی کردند و کف زدند و روزی که نماد مبارزه با استکبار بود دیدیم چه اهانت‎هایی به امام روا نداشتند. این بود معنای دفاع از امام؟ چرا کسانی که دم از امام می زدند آن روز مصلحت را در سکوت دیدند و شاهد شعارهای انحرافی مبارزه با اصل ولایت فقیه شدند تا به روز عاشورا رسید، مردم کمی صبر کردند گفتند شاید دعوا دعوای انتخاباتی است، اما روز عاشورا که رسید این جا دیگر سخن از تنها انقلاب نبود، اینجا تنها سخن از امام نبود، اینجا تنها سخن از آرمان‏های انقلاب نبود. این جا در حقیقت مبارزه‏ی این مجموعه با یک بنیان عقیدتی ولایی مردم بود. سخن از جسارت اهانت به عاشورا و کربلا و حسین ابن علی مظهر همه‎ی خوبی‏ها بود. این جا دیگر جای درنگ نبود. جای انتظار صدور اطلاعیه و دعوت نبود. این جا باید فضای غبارآلود برای همیشه شکسته شود و آحاد ملت چهره‏ی واقعی همه را افشا کنند. این جا دیگر بحث از سلیقه‏ی زید و امر نبود، اینجا همه آمدند، این جا بود که بصیرت در 9 دی ظهور پیدا کرد و در حقیقت روز 9 دی در تاریخ این کشور به نام یوم الله ثبت شد. خواهش می‏کنم عنایت کنید من به مطالبم ادامه بدهم. روز 9 دی صددرصد خود جوش بود. روز 9 دی و حماسه‏ایی که مردم آفریدند برای صحنه گردانان آن حوادث و جریانات پرونده‎ایی قطور در حقیقت تشکیل دادند که در حقیقت سطرها و نوشته‎های این پرونده اینهاست. سر سپردگی اینان به بیگانگان تا جایی که دشمن نام تک تک آنها را بر زبان جاری کرد. بازگشت از مسیر و راه امام و تضعیف ولایت فقیه، امیدوار کردن دشمن، توهین به مقدسات اسلامی، نا امید کردن ملت‎های مستضعف نسبت به پشتیبانی و حمایت نظام اسلامی از آنان و من در این جا عرض می‎‌کنم، هم به دوستان عرض می‎کنم و هم به دشمنان نکته‎ایی را مطرح می‎کنم. به دشمنان عرض می‎کنم اگر تصور می‎کنید می‏توانید بین ملت و نظام فاصله بیندازید بدانید که پیام 9 دی این است که این انقلاب و نظام متعلق به مردم است و نگهبان آن هم خود مردماند. و شما بدانید هر توطئه‎ایی با هر شیوه‎ایی و هر شعار جذابی که سر می‎دهید ذره‎ایی از عزم و تصمیم این ملت کاسته نمی‎شود. شما این روزها آغاز سال میلادی جدید هستید. هیچ دقت کرده‎اید به دعوت حضرت مسیح؟ دعوت به عدالت، دعوت به عبودیت، دعوت به معنویت، دعوت به حقوق انسان‏ها. شما که چیزی جز جنایت برای دنیای بشریت به ارمغان نیاوردید. چگونه می‎خواهید سال نوی میلادی آن هم با عنوان حضرت مسیح جشن بگیرید؟! دست شما در جنایت و خیانت است. چه شکلی می‎خواهید عمل کنید؟ اما پیامی که به ملت عزیزمان دارم. ملت عزیز شما همان ملتی هستید که 8 سال جنگ تحمیلی را اداره کردید. شما مردم قم همان مردمی هستید که 19 دی را آفریدید و انشاءالله امیدوارم امسال هم در روز 19 دی شاهد بیانات رهبر فرزانه­ی انقلاب باشیم. آنچه تا کنون رمز پیروزی این ملت بوده شجاعت، غیرت دینی و حضور در میدان بوده. این شجاعت و غیرت و حضور باید برای شما بماند. این فتنه‎ایی که پیش آمد نه اولین است و نه آخرین. منتها رنگ فتنه ها عوض می‎شود. گاهی چهره‎ها عوض می‏شود. گاهی صحبت ها عوض می‎شود. ما باید در هر زمان و در هر شرایط با فتنه‎ها مبارزه کنیم.

من به یک نکته‏ی کوتاه اشاره کنم و عرضم را تمام کنم. طرح هدفمند کردن یارانه‌ها و قانون هدفمند کردن یارانه‎ها در کشور در حال جریان است. اولاً ملت ما هوشمندی خود را در برابر جهانیان نشان دادند. سران کشورهای دنیا منتظر بودند ببینند عکس العمل ملت ایران چیست. من بارها پشت این تریبون گفته‎ام، مردم مشکلات را تحمل می‎کنند اگر بدانند خدمت به نظام و انقلاب است. من از مسئولان ارجمند می‏خواهم ضمن تشکری که باید از مردم به عمل بیاورید اکنون که در مسیر عمل قرار گرفته‎اید و مشکلات را از نزدیک می‎بینید تلاش کنید نسبت به مشکلاتی که برای مردم پیش می‎آید رسیدگی کنید و در نتیجه‎ی همکاری دولت و مردم می‎شود تضمین کننده‎ی موفقیت این طرح باشیم. رسانه‎های ملی ما موظفند دیدگاه‎های مردم را به دولتمردان نزدیک کنند و دولتمردان موظفند اشکالات کار را رسیدگی کنند تا بر طبقات مختلف اجتماعی ما فشار بیش از توان وارد نیاید.

دعای پایانی خطبه دوم

پروردگارا ما را از شر دشمنان نجات بده. توطئه‏های آنان را به خودشان برگردان. روح امام راحل را از ما شاد بگردان. به رهبری معظم انقلاب‎مان توفیق، عزت عنایت بفرما. به مردم ما حسن عاقبت مرحمت فرما. به جامعه‏ی انقلابی‎مان بینش عنایت فرما. به جامعه‏ی ما پاکی و ایمان خالص عنایت کن. پروردگارا در فرج ولی نعمت‎مان تعجیل فرما.

اِنَ اَحسنَ الحَدیث و ابلغ الموعظه کتابُ الله العَزیز .

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قُل هُوَ الله اَحَد *اللهُ الصَمَد *لَم یَلد وَ لَم یولَد *و َلم یکُن لَهُ کُفواً اَحَد *

صدق الله العلی العظیم.

 



[1]. كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏15 ؛ ص170.

[2]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ؛ ج‏6 ؛ ص102.

[3]. همان.

[4]. « نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص542

[5]. نهج البلاغه، خطبه3.

[6]. نهج البلاغه، خطبه93.

[7]. وسائل، ج 16، باب وجوب حبّ المؤمن، ص 179، ح 9.

[8]. جامِعُ الاَخبار، ج 1، ص 157.

[9]. نهج البلاغه، خطبه‏ 130.

Please publish modules in offcanvas position.