موضوع کلی: تفسیر سوره بقره تاریخ: 6 آبان 1394 موضوع جزئی: تفسیر آیه 36 مصادف با: 14 محرم 1437 سال: ششم جلسه: 79 |
تفسیر آیه 36
«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حينٍ»[1]؛ پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگى(به زمين) فرود آييد! در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله بهرهبردارى خواهد بود.
پس از اینکه خدای متعال به حضرت آدم (ع) و حوا (س) دستور داد که از نزدیک شدن به شجره ممنوعه خودداری کنند، شیطان زمینههای لغزش حضرت آدم و حوا را ایجاد کرد و باعث لغزش آنان شد که همین امر موجب بیرون آمدن آنان از بهشت و فرود آمدن بر زمین شد. البته این کار حضرت آدم (ع) گناه نبوده است بلکه ترک اولی بوده است زیرا ما معتقدیم که پیامبران معصوم هستند و حتی فکر گناه هم نمیکنند.
در رابطه با عبارت «شیطان» آیه مذکور چند نکته وجود دارد؛
نکته اول: مقصود از شیطان چیست؟
شیطان در لغت از واژه «شَطَن» گرفته شده که به تعبیر مفردات راغب، شطن [أی تباعد] به معنای دوری و دور بودن است. همچنین در کلمات دیگر به هر چیز خبیث، پست، موذی و سرکش کلمه شیطان اطلاق میشود و در این مورد تفاوتی بین انس و جن وجود ندارد، لذا شیطان یک واژه عام است و مصادیق گستردهای دارد. در تعبیر حضرت امام (ره) نیز که لقب شیطان بزرگ را به آمریکا نسبت داده است، منظور همان خباثت، پستی و سرکشی آمریکا است.
واژه «شیطان» در موارد بسیاری به کار رفته است که مصادیق متعددی دارد که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
1- خداوند در سوره مائده فرموده است: «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ»[2]، مقصود از شیطان در این آیه همان موجود سرکش و موذی است که میخواهد بین افراد، دشمنی و کینه ایجاد کند و کار او همیشگی و مستمر است زیرا فعلِ به کار رفته در این آیه فعل مضارع است که نشان دهنده استمرار و تداوم است.
2- در جای دیگری از قرآن کریم آمده است: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ»[3]، مقصود از شیطان در این آیه، مفسده و فساد است که ناشی از گستردگی معنای واژه «شیطان» است.
3- در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) واژه شیطان به عنوان میکروب و عامل بیماریزا به کار رفته است: «لَا تَشْرَبُوا الْمَاءَ مِنْ ثُلْمَةِ الْإِنَاءِ وَ لَا مِنْ عُرْوَتِهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَقْعُدُ عَلَى الْعُرْوَةِ وَ الثُّلْمَةِ»[4]؛ حضرت (ع) در این روایت فرموده است از محل شکستگی ظرف یا دستگیره ظرف آب نخورید زیرا محل تجمع میکروب و عوامل بیماریزا است [واژه «ثلمه» در روایت مذکور به معنای شکسته شدن است؛ آنگونه که در رابطه با موتِ عالمِ فقیه در روایت آمده است: «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِيهُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ»[5]].
سوال: تفاوت بین ابلیس و شیطان چیست؟
پاسخ: تفاوت این دو واژه در این است که ابلیس اسم خاص و شیطان اسم جنس و عام است. البته ابلیس هم همان ویژگیهای شیطان را دارد. خداوند در قرآن فرموده است «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليس».[6] بنابراین ابلیس اسم خاص است و نمیتوان هر موجود سرکش و پست را ابلیس خطاب کرد.
نکته دوم: چرا خداوند شیطان را که موجب إغوای انسان است آفریده است؟
شیطان در روز نخست [که در قالب ابلیس بوده است] عابد و زاهد بوده است لذا اینگونه نبوده است که ابلیس از روز اول خلقتش موجب فریب انسان باشد بلکه ابلیس نخست جز عابدین درگاه حضرت حق بوده است.
به علاوه پیشرفت بشریت زمانی تحقق مییابد که در مسیر انسان موانعی وجود داشته باشد تا انسان با شناخت از موانع از آن عبور کند لذا انسانها در شرایط عادی قادر به رشد و پیشرفت نیست. بنابراین، در مرحله اول هرچند شیطان، دشمن ما و موجودی مکّار است ولی همین موجود مکّار و إغواگر وسیله پیشرفت و تکامل انسان است زیرا تکامل در همین برخوردها و تضادها به وجود میآید.
همانطور که وقتی ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس در مقابل دشمن قرار گرفت، فهمید که دشمن دارد و برای مقابله با دشمنان باید مجهّز باشد لذا به فکر ساخت سلاحها و موشکهای پیشرفته افتاد ولی در بحث فرهنگی هنوز این خطر را احساس نکرده است که دشمن در حال حمله است و باید خودش را در جبهه فرهنگی نیز تجهیز کند، تفاوت دوران دفاع مقدس با حالِ کنونی جامعه این است که در هشت سال دفاع مقدس، دشمن در پشت مرزها بود ولی امروز به کمک ابزارهایی نظیر ماهواره در خانههای ما نفوذ پیدا کرده است ولی چون این مسأله برای مردم و مسئولان محسوس نیست، راهکارهای مقابله با این مسأله را بررسی و اجرا نمیکنند. بنابراین وجود دشمن زمینهساز رشد و تکامل انسانهاست به طوری که هر چه انسان بیشتر در مقابل دشمن قرار میگیرد، خود را بهتر آماده و تجهیز میکند تا بتواند بهتر مقابله کند. بنابراین، وجود شیطان نیز برای این است که انسان به مقابله با او برخیزد تا به کمال و سعادت برسد.
نکته سوم: نحوه اضلال و گمراهی توسط شیطان چگونه است؟
در این جلسه تنها مصادیق و نمونههایی از اضلال توسط شیطان را بیان میکنیم و ان شاء الله در جلسات آینده به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.
نمونههایی از إضلال انسان توسط شیطان؛
1- شیطان برای گمراه کردن انسان زمینههای لغزش را فراهم میکند.
اولین نمونه اضلال توسط شیطان در آیه مورد بحث (بقره:36) است که خداوند متعال فرموده است: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ»؛ شیطان زمینههای لغزش حضرت آدم (ع) و حوا (س) را ایجاد کرد.
2- شیطان انسان را وسوسه میکند تا او را گمراه کند.
آنگونه که خداوند متعال فرموده است: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ»؛[7] بر اساس این آیه، شیطان برای إضلال انسان در مقام وسوسه بر میآید و او را فریب میدهد [وسوسه آن خیالی است که به صورت نجوا در دل و جان انسان میآید].
3- راه دیگر اضلال انسان توسط شیطان این است که شیطان خود را به عنوان چهرهای خیرخواه و دلسوز به انسان معرفی میکند که خداوند متعال در این رابطه فرموده است: «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ».[8]
«والحمد لله رب العالمین»