سوره بقره آیه 36مورخ 94/09/25

 

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                     تاریخ: 25 آذر 1394

موضوع جزئی: ادامه تفسیر آیه 36 و تفسیر آیه37                                               مصادف با: 4 ربیع الاول 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                          جلسه: 84

                        

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

ادامه تفسیر آیه36

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حينٍ»[2].

بعد از اینکه شیطان زمینه‎ اضلال حضرت آدم (ع) را ایجاد کرد و حضرت آدم (ع) دچار لغزش شد، خداوند او را از بهشت بیرون کرد. در بیان دلیل اضلالِ حضرت آدم (ع)، در روایت آمده است که شیطان آن‎قدر در مقابل حضرت آدم (ع) قسم یاد کرد تا اینکه ایشان (ع) دچار اضلال شد چون حضرت آدم (ع) گمان نمی‎کرد که یکی از مخلوقات خداوند بخواهد او را فریب دهد و دچار لغزش نماید.

بعد از اینکه حضرت آدم (ع) از بهشت بیرون شد، به زمین فرود آمد لذا در پایان این آیه شریفه آمده است: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حينٍ». از این عبارت برداشت می‎شود که زمین دارای امکانات محدودی است و انسان تا زمانی معین بر روی آن زندگی می‎کند. برخی از مفسرین به این نکته اشاره کرده‎اند که خداوند در ذیل این آیه در رابطه با دشمنی و عداوت انسان‎ها در زمین هشدار داده است. فلسفه این دشمنی نیز این است که هرچند زمین دارای امکانات گسترده‎ای است، اما در نهایت محدود است و سرانجام به پایان می‎رسد لذا بیشتر انسان‎ها برای تصاحب منافع و امکانات موجود در زمین به جدال و دشمنی با یکدیگر می‎پردازند. به تعبیر روشن‎تر، چون همه امکانات به صورت مطلق در اختیار انسان قرار نمی‎گیرد، این دشمنی و عداوت ایجاد می‎شود.

قبل از بیان تفسیر این قسمت از آیه  شریفه [وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حينٍ]، نخست واژگان آن بررسی می‎شوند.

«مستقر»، به معنای مکان یا زمان استقرار است. گویا این واژه بیانگر این نکته است که انسان همیشه در زمین ساکن نیست و بعد از مدتی، در عالمی دیگر محشور می‎شود.

«متاع»، به معنای آن چیزی است که برای انسان سود و فایده دارد. در رابطه با واژه «متاع» و مشتقات آن برخی از مفسرین نیز به این نکته اشاره کرده‎اند که بهره‎مندی از امکانات و منابع زمین، کوتاه مدت و موقت است.

«حین»، به برهه طولانی مدت از زمان که قابل پیش‎بینی نیست، اشاره دارد و در آیه مذکور، به معلوم نبودن زمان مرگ اشاره دارد.

تفسیری که در مورد بخش پایانی این آیه شریفه بیان شده است، اشاره به همان نکته مذکور دارد که عامل عداوت و دشمنی انسان‎ها بر روی زمین، تلاش برای رسیدن به منابع و امکاناتِ محدود زمین است. در این مورد، باید این نکته را متذکر شد که عمده مشکلاتی که بین انسان‎ها مشاهده می‎شود و عمده مراجعاتی که مردم به کلانتری‎ها و دادگاه‎ها دارند، ناشی از جدال برای دست یافتن به منابع و امکانات دنیوی است که این‎گونه مسائل جز با اندکی ایثار و گذشت قابل حل نیست.

 

 

تفسیر آیه37

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيم»[3].

بعد از اینکه حضرت آدم (ع) از بهشت بیرون رفت، از پروردگار خود کلماتی دریافت کرد و توانست با این کلمات توبه کند و خداوند نیز توبه او را پذیرفت [مطالب مربوط به توبه حضرت آدم (ع) در جلسه بعد بیان خواهد شد].

نخستین واژه‎ای که در این آیه شریفه به چشم می‎خورد، واژه «تلقی» است که به معنای رو‎به‎رو شدن [ملاقات کردن] دو چیز با یکدیگر است. در کلام عرب اگر دو شخص بدون هماهنگی قبلی، با یکدیگر مواجه شوند، گفته می‎شود این دو شخص با یکدیگر «تلاقی» کردند، اما اگر انسان با شوق و انگیزه قبلی به استقبال چیزی برود، لفظ «تلقی» بر آن صدق می‎کند. بنابراین، بعد از اینکه زمینه اضلال حضرت آدم (ع) توسط شیطان ایجاد شد و حضرت آدم (ع) دچار لغزش شد، او (ع) با میل و علاقه به سمت خدا آمد و خداوند نیز به او (ع) توجه کرد و کلماتی به او (ع) عنایت کرد. این مسأله بیانگر این نکته است که همان خدایی که به پدر ما [حضرت آدم (ع)]، عنایت و توجه کرده است، نسبت به ما نیز این توجه و عنایت را دارد.

در رابطه با نوع کلماتی که خداوند به حضرت آدم (ع) عنایت کرده است، تعبیرات مختلفی وجود دارد که در ذیل به آنها اشاره می‎شود.

اولین تعبیری که در رابطه با این کلمات بیان شده است به آیه شریفه «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماء»[4]، اشاره دارد که کمی دور از ذهن به نظر می‎رسد.

در تعبیر دیگری آمده است که این کلمات همان عبارات آیه 23 سوره اعراف بوده‎اند: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين»[5].

تعبیر دیگری که در رابطه با این کلمات بیان شده است، اشاره به دعای ذیل دارد که از امام باقر (ع) نقل شده است:

عن أبي جعفر الباقر (ع)؛ هي قوله: «اللّهمّ‏ لا إله‏ إلّا أنت‏ سبحانك‏ و بحمدك‏، ربِ‏ إنّي‏ ظلمت‏ نفسي‏ فاغفر لي إنّك خير الغافرين، اللّهمَ‏ لا إله‏ إلّا أنت‏ سبحانك‏ و بحمدك‏، ربِ‏ إنّي‏ ظلمت‏ نفسي‏ فارحمني إنّك خير الراحمين، اللّهمَ‏ لا إله‏ إلّا أنت‏ سبحانك‏ و بحمدك‏ ربِ‏ إنّي‏ ظلمت‏ نفسي‏ فتُب عليَّ إنّك أنت التوّاب الرحيم».[6]

البته نظیر این دعا درباره حضرت یونس (ع) و حضرت موسی (ع) نیز بیان شده است.

اما مشهورترین قول این است که این کلمات همان اسامی مقدس محمد (ص)، علی (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع) و حسین (ع) است که حضرت آدم (ع) با توسل به این کلمات از درگاه خداوند درخواست بخشش و عفو نمود.

البته این تفسیرهای سه‎گانه منافاتی با یکدیگر ندارند و ممکن است همه این تعبیرات به حضرت آدم (ع) تعلیم داده شده باشد.

نکته دیگر این است که این دریافت کلمات بدون حجاب و مانع بوده است، یعنی به غیر از این کلمات، هیچ واسطه دیگری بین خدا و حضرت آدم (ع) وجود نداشته است.

بحث جلسه آینده

در جلسه آینده، حقیقت توبه و اینکه حضرت آدم (ع) مرتکب گناه نشده بود، بررسی خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. ثقة الاسلام کُلَینی، الکافی ( ط- الإسلامية)، ج2، کتاب الإیمان و الکفر، باب المؤمن و علاماته و صفاته، ص239، ح29.

[2]. «البقرة»: 36.

[3]. «البقرة»:37.

[4]. «البقرة»:31.

[5]. «الأعراف»: 23.

[6]. مولى محمد هادي بن محمد صالح المازندراني، شرح فروع الكافي، ج‏4، ص395.

 

Please publish modules in offcanvas position.