بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد وآله الطاهرین.
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما برادران و خواهران ایمانی، شما روزهداران و سحرخیزان. سخن پیرامون نگرانیها و دغدغههای نبی گرامی اسلام در یک فضای جامعه اسلامی بود. تاکنون سخن در این بود که پیامبر اکرم چه دغدغههایی دارند، اولین دغدغه پیغمبر این بود که نکند عدهای به دنبال هوای نفس راه بیفتند، از معنویات فاصله بگیرند، نکند عدهای قطع رحم کنند، رابطههای خویشاوندیشان را از بین ببرند، نکند عدهای به سمت دنیاپرستی و ریاست طلبی و تشریفات و تجمل گرایش پیدا کنند، و در این دغدغه آخر نبی گرامی اسلام میفرماید: «واظهار البدعة»[1] دغدغه دیگری که من در میان امت اسلامی دارم این است که در دین بدعت گذاری کنند، یعنی چیزهایی که جزء دین نیست به عنوان محتوای دین به مردم ارائه داده بشود، سلایق شخصیشان را به اسم دین قالب کنند که متاسفانه در جامعه ما کم نیست، هر روز میبینیم مظاهر این بدعتگذاری در جامعه ما هست، در عزاداریهایمان بدعتگذاری هست، در مراسم جشن و سرورمان بدعتگذاری هست، در مراسم مذهبی دیگرمان بدعتگذاری هست، هر کدام با سلایق خودشان برای جلب مشتری و طرفدار یک گوشهای از مراسم دینی ما را خدشهدار میکنند با این بدعتگذاریشان، در صورتی که سیره امامان وپیشوایان ما مبارزه با بدعتهاست. در رابطه با فلسفه قیام حسین بن علی(ع) میبینیم، حضرت به این نکته اشاره میکند، «فانّ السنّة قد اميتت، و انّ البدعة قد احييت»[2] میدانید چرا من قیام میکنم؟ این کلام نورانی حسین بن علی است، من به خاطر این قیام میکنم که سنتها مرده شده و از بین رفته در جامعه و این بدعتهاست که پاگرفته و زنده شده در جامعه. در رابطه با روایات ما وارد شده که اگر کسی در چهره اهل بدعت لبخند بزند با آنها شریک است، یعنی اگر دیدید یک آدمی بدعتگذار است در جامعه، طبق سلیقههای خودش آمده در دین دستکاری کرده، در باورهای اعتقادی مردم دستکاری کرده و این را به عنوان دین و شریعت در جامعه دارد تبلیغ میکند، در روایات ما وارد شده اگر به چهره این آدم لبخند انسان بزند با او شریک است در گناهانی که او انجام میدهد، بدعتهایی که در طول تاریخ شکل گرفته در جوامع آثار زیانباری به جا گذاشته، خیلی آثار منفی؛ امام باقر(ع) در رابطه با ظهور حضرت بقیة الله الاعظم(ع) تعبیر جالبی دارد، میفرماید: فرزندم امام زمان موقعی که ظهور میکند دو خطبه میخواند، خطبه اول در روز و خطبه دوم بعد از نماز عشاست. در خطبه اول که در مسجد الحرام ایراد میشود و در روز هست خطبه استثنار است، یعنی از مردم طلب یاری میکند، میگوید من ظهور کردم، یار و یاور میخواهم، کمک کار میخواهم، ناصر و معین میخواهم بیایید کمک و لشکر جمع میکند، اما در خطبه دوم رؤوس برنامههایش را حضرت اعلام میکند، حالا که من ظهور و قیام کردم وعده الهی تحقق پیدا کرده چکار میخواهم بکنم، فهرست برنامه ها توسط حضرت در خطبه دوم که بعد از نماز عشا انجام میگیرد، حضرت در آنجا بیان میکند و یکی از نکاتی که به عنوان برنامههای اصلی حضرت در آنجا اعلام میشود، عبارت از این است که میفرماید: من ظهور کردم تا بدعتها را بمیرانم و سنتها را احیاء کنم، بنابراین یکی از اهداف بزرگ انبیاء و اولیای الهی، پاکان و صالحان در طول تاریخ این بوده که همیشه جلوی این زیادهرویهای افراد را بگیرند، دین امر مقدسی است، مردم گرایش به دین دارند و گاهی توجه ندارند که عجب این اصلاً با دین و با حقیقت دین سازگاری ندارد ولی به عنوان دین در جامعه مطرح شده، خلاصه جمعبندی این دغدغههای پیغمبر این شد، که هوای نفس دغدغه پیغمبر است، که نباید امت اسلامی سراغ هوای نفس بروند، قطع ارتباط خویشاوندی دغدغه جدی پیغمبر است، حب مال و دنیاپرستی و تشریفات دغدغه پیغمبر است که نکند جامعه به آن مبتلا بشوند و آخرین نکته موضوع بدعتگذاری است که پیغمبر سخت از آن پرهیز میکند، انشاءالله امیدوارم خدای متعال عنایت کند و لطف ذات کبریایی حق تعالی شامل حال ما بشود و ما مصون بمانیم از آنچه که پیغمبر به عنوان دغدغه مطرح کرده است.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.