درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 5 آبان 1395 موضوع جزئی: تفسیر آیه 45 مصادف با: 24 محرم 1438 سال تحصیلی: 96-95 جلسه: 104 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه 45
«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ»[1]؛ از صبر و نماز يارى جوييد (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد) و اين كار، جز براى خاشعان، گران است.
در آیه مذکور (آیه 45) برای خروج انسان از غفلت و کوتاهی نکردن در وظیفه خود، دو نیروی بزرگ و دو قدرت بینظیر یعنی نماز و صبر معرفی میشود که اولی (نماز) نیروی برونی و دومی (صبر) نیروی درونی است و شرط تحقق این امر، یعنی استعانت از نماز و صبر، این است که انسان قلب خاشع داشته باشد. بنابراین، کسانی که خاشع نیستند، نمیتوانند به نماز تمسک جویند و صبوری پیشه کنند.
در جلسه گذشته، نکاتی درباره واژه «صبر» بیان شد و اکنون نیز در ادامه همان بحث، به نکات دیگری در رابطه با «صبر» اشاره میشود.
خداوند متعال در آیه مذکور (آیه 45)، از میان همه مکارم اخلاقی، مثل شکر، یقین، حلم، حُسن خلق، رضا و تسلیم، توکل و امثال آن، صبر را در کنار نماز قرار داده است. دلیل این مطلب، شاید این باشد که اولاً مقتضای بلاغت در کلام است به دلیل اینکه خطابهای پی در پی خداوند متعال در آیات قبل از آیه مذکور، تحمل و صبر را میطلبد لذا مقتضای بلاغت این است که در آیه مذکور (آیه 45) واژهای به کار رود که با آیات قبل تناسب داشته باشد و با توجه به اینکه خداوند متعال در آیات قبل یک سری واجبات و محرماتی را مطرح کرده است، آن واجبات و محرمات به آسانی و راحتی و جز در سایه صبر و استقامت، قابل دسترسی نیست.
بنابراین، صبر نیرویی است که خداوند متعال در وجود انسانها قرار داده است و انسان با پرورش این نیرو، به ملکه صبر دست پیدا میکند و کسی که به ملکه صبر دست یابد، همه لجام گسیختگیهای نفس را کنترل خواهد کرد و در برابر آنها صبر خواهد کرد لذا بسیاری از صفات مستحسنه به صبر برمیگردد. بنابراین، صبر منشأ قابل توجهی از صفات حسنه است، کما اینکه بعضی از علمای علم اخلاق همین مطلب را در رابطه با صبر، مطرح کردهاند و گفتهاند که مثلاً جزعی که در حالت مصیبت به انسان دست میدهد، اگر همراه با صبر نباشد و صبر در کنار آن قرار نگیرد، انسان ممکن است گریبان چاک کند، موی پریشان کند و جملاتی تا سر حد کفر بر زبان جاری کند و در این وضعیت، آن چیزی که به داد انسان میرسد، صبر است. پس پرهیز از جزع به خاطر صبر است، کما اینکه حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرموده است: «مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ»[2]؛ کسی که صبر و شکیبایی او را نجات ندهد، بیتابی و جزع او را هلاک خواهد کرد.
یکی از صفات برجسته در زندگی انسان زهد و قناعت است. نفس انسان نسبت به امور مادی زیادهخواه است و همیشه میخواهد پا را از حد خود فراتر نهد لذا گاهی خیانت میکند و عقل و شرع به داد انسان میرسند و این حالت زیاده خواهی را کنترل میکنند و وقتی این حالت کنترل شود، حالت زهد به انسان دست میدهد و کسی که زاهد و قانع باشد، حرص دنیا را نمیخورد، کما اینکه خداوند متعال فرموده است: «لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَ اللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»[3]؛ اين به خاطر آن است كه براى آنچه از دست دادهايد، تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده است، دلبسته و شادمان نباشيد و خداوند هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد!
بنابراین، اینکه انسان زهد پیشه میکند و هر مالی را کسب نمیکند و به آنچه دارد، قانع است، در حقیقت نوعی صبر و شکیبایی است و قانع بودن به آنچه دارد، گنجی تمام نشدنی است؛ «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَد»[4].
شجاعت نیز حالتی است که در سایه صبر محقق میشود چون نفس انسان، عافیت طلب است و عافیت طلبها در میدان کارزار اگر صبر نداشته باشند، صحنه را ترک خواهند کرد، ولی عقل به داد انسان میرسد و به او میگوید که اگر میخواهی نامت ماندگار شود، باید در صحنه بمانی و انسان با پیروی از عقل خود، در مقابل تیغ تیز دشمن مقاومت میکند و بر سختی کارزار صبر میکند. بنابراین، شجاعت ریشه در صبر دارد.
کتمان سِر نیز حالتی است که در سایه صبر محقق میشود زیرا نفس انسان به او میگوید که سر دیگران را فاش کند، ولی عقل او میگوید که پا را روی نفس بگذار و سِرّ دیگران را فاش نکن و این کتمان سِرّ محقق نمیشود مگر اینکه انسان خود را کنترل کند و برای افشاء نکردن سِرّ دیگران صبر نماید. امام رضا (ع) به همین مناسبت فرموده است: «لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى تَكُونَ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ؛ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ (ص) وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ (ع)، فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمَانُ السِّرِّ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ (ص) فَمُدَارَاةُ النَّاسِ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ (ع) فَالصَّبْرُ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ»[5]. امام رضا (ع) در روایت مذکور، فرموده است که خصلتی که مؤمن باید از پروردگار خود اخذ کرده باشد، کتمان سِرّ است.
روزه نیز از مصادیق بارز صبر است. اینکه انسان بر گرسنگی و تشنگی صبر میکند و روزه میگیرد، در سایه صبر است لذا بعضی از معصومین (ع) در تفسیر آیه مذکور (آیه 45 بقره) گفتهاند که منظور از «صبر» در این آیه شریفه، روزه است چنانچه امام صادق (ع) فرموده است: "«الصَّبْرُ، الصِّيَامُ» وَ قَالَ: «إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ النَّازِلَةُ وَ الشَّدِيدَةُ فَلْيَصُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ:«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ يَعْنِي الصِّيَامَ»"[6].
همچنین، عفت و پاکدامنی نیز جز در سایه صبر و شکیبایی تحقق نمییابد و این صبر است که باعث میشود انسان شهوات خود را زیر پا گذارد.
کظم غیظ نیز از صفات حسنهای است که با صبر محقق میشود.
خلاصه اینکه صبر، منشأ بسیاری از صفات حسنه است که آن صفات حسنه جز در سایه صبر و شکیبایی بروز و ظهور نمیکنند.
صابران سه ویژگی دارند:
اول اینکه انسان صابر، محبوب خداست، کما اینکه خداوند متعال فرموده است: «...وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»[7]؛ خداوند صابران را دوست دارد.
دوم اینکه انسان صابر، مستحق درود و صلوات از ناحیه خداوند است. خداوند متعال فرموده است: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ* الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ* أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ »[8]؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مالها و جانها و ميوهها آزمايش مىكنيم و به استقامت كنندگان بشارت ده! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مىرسد، مىگويند: «ما از آنِ خدائيم و به سوى او بازمىگرديم!» اينها، همانهایند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدايت يافتگانند!
سوم اینکه انسان صابر، مشمول پاداش و اجر از سوی خداوند متعال است. اجر و پاداش در دو قالب بیان شده است؛ یکی اجر مضاعف است: «أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا...»[9]؛ آنها كسانى هستند كه به خاطر شكيباييشان، اجر و پاداششان را دو بار دريافت مىدارند.
و دیگری اجر به غیر حساب است، کما اینکه خداوند متعال فرموده است: «...إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»[10]؛ همانا صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافت مىکنند!
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. «البقرة»: 45.
[2]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص502، حکمت 189.
[3]. «الحدید»: 23.
[4]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص559، حکمت 475.
[5]. حسن بن على، ابن شعبه حرانى، تحف العقول، النص، ص442.
[6]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (ط- الإسلامیة)، ج4، ص63، ح7.
[7]. «آل عمران»: 146.
[8]. «البقرة»: 155- 157.
[9]. «القصص»: 54.
[10]. «الزمر»: 10.