درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 24 آذر 1395 موضوع جزئی: تفسیر آیه 46- 45 مصادف با:14 ربیعالاول 1438 سال تحصیلی: 96- 95 جلسه: 107 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه 45
«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ»[1]؛ از صبر و نماز يارى جوييد (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد) و اين كار، جز براى خاشعان، گران است.
بعضی گفتهاند که ضمیر «انها» به همه آنچه که در آیات قبل گفته شده است، برمیگردد، ولی عدهای گفتهاند که آن فقط به «صلاة» برمیگردد.
مقصود از خشوع چیست؟
دو واژه «خشوع» و «خضوع» گاهی جا به جا استعمال میشوند. خداوند متعال خطاب به حضرت موسی بن عمران (ع) فرموده است: «هَبْ لِي مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ وَ مِنْ قَلْبِكَ الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِكَ الْخُضُوعَ»[2]؛ از چشمانت اشکها را و از قلبت خشوع را و از بدنت خضوع را به من ببخش.
در کلام حضرت رب العالمین خطاب به حضرت موسی (ع)، خشوع در رابطه با قلب به کار رفته است و خضوع در رابطه با بدن به کار رفته است. از این کلام فهمیده میشود که هر دو واژه «خضوع» و «خشوع» به معنای فروتنی و نرمی میباشند، لکن هر نرمشی، خضوع نیست، بلکه آن، نرمشی است که در ظاهر قابل رؤیت و دیدن است و به همین دلیل، آن قابل تکلیف کردن است. خداوند متعال خطاب به همسران پیامبر اکرم (ع) فرموده است: «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»[3]؛ اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد، اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد [و با ناز و کرشمه سخن نگویید] كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد!
«خشوع» نیز مانند «خضوع» به معنای نرمش و فروتنی است، لکن بر خلاف «خضوع»، قلبی و باطنی است که در دل و جان انسان نمود پیدا میکند لذا بعضی گفتهاند که «خشوع» از حوزه امر و نهی خارج است [قابل امر و نهی نیست] و تصنّع و تکلّف در آن راه ندارد.
تفسیر آیه 46: «الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[4]؛ آنهایی كه مىدانند که ديداركننده پروردگار خويشند و به سوى او بازمىگردند.
خداوند متعال در آیه مذکور، خاشعین را اینگونه توصیف کرده است که خاشعین باور دارند که روزی با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد و به سوی او باز خواهند گشت.
سؤال: آیا «ظن»، در آیه مذکور، «ظن» در مقابل علم، شک و وهم است یا معنای دیگری دارد؟
پاسخ: گفته شده است که ظن دو معنا دارد؛ گاهی به معنای گمان است و گاهی به معنای یقین است. منظور از «ظن» در آیه مذکور، ظنِ مصطلح [در مقابل علم، شک و وهم] نیست، بلکه به معنای یقین میباشد و منظور این است که خاشعین نسبت به ملاقات پروردگان و بازگشت به سوی او یقین دارند. البته عدهای گفتهاند که «ظن» در آیه مذکور، به معنای مصطلح خود، یعنی گمان است و مشکلی پیش نمیآید چون ظن به معنای گمان در این مورد یک نوع مبالغه و تأکید است؛ به این معنی که اگر انسان به ملاقات پروردگار و دادگاه الهی ایمان نداشته باشد و فقط ظن و گمان داشته باشد، کافی است و نیاز به یقین به دادگاه الهی نیست؛ کما اینکه گفته میشود که احتمال نیز منجِّز تکلیف است. در مانحنفیه نیز میخواهد بگوید که ظن به معنای گمان اهمیتش از ظن به معنای یقین بالاتر است چون خاشعین به صرف گمان به ملاقات پروردگار و حضور در دادگاه الهی خشوع دارند و حالت انقیاد دارند؛ تا چه رسد به اینکه به ملاقات پروردگار یقین داشته باشند که در این صورت، به طریق اولی خشوع خواهند داشت و مطیع خواهند بود. بنابراین، نیاز نیست که «ظن» در آیه مذکور، الزاماً به معنای یقین گرفته شود؛ هرچند به نظر میرسد که «ظن» در آیه مذکور، به معنای یقین است.
«والحمد لله رب العالمین»