تفسیر سوره بقره آیه 46 مورخ 95/10/08

درس تفسیر حضرت آیت‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                تاریخ: 8 دی 1395

موضوع جزئی: تفسیر آیه 46                         مصادف با: 28 ربیع‎الاول 1438
سال تحصیلی: 96- 95                                                                     جلسه: 108

 




  «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

ادامه تفسیر آیه 46: «الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[1]؛ آنهایی كه مى‌دانند که ديداركننده پروردگار خويشند و به سوى او بازمى‌گردند.

خداوند متعال در آیه مذکور، خاشعین را این‎گونه توصیف کرده است که خاشعین باور دارند که روزی با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد و به سوی او باز خواهند گشت.

در جلسه گذشته، ذکر شد که «ظن» گاهی به معنای یقین است؛ کما اینکه در آیه شریفه ذیل، ظن به معنای یقین است:

«... وَ ظَنُّوا أَنْ لاَ مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ... »[2]؛ ...(در آن هنگام) دانستند که پناهگاهى از خدا جز به سوى او نيست.

همچنین، عرض شد که اگر «ظن» در آیه مذکور، به معنای مصطلح خود، یعنی گمان نیز باشد، مشکلی پیش نمی‎آید چون ظن به معنای گمان در این مورد، یک نوع مبالغه و تأکید است؛ به این معنی که اگر انسان به ملاقات پروردگار و دادگاه الهی ایمان نداشته باشد و فقط ظن و گمان داشته باشد، کافی است و نیاز به یقین به دادگاه الهی نیست؛ کما اینکه گفته می‎شود که احتمال نیز منجِّز تکلیف است. البته عرض شد که به نظر می‎رسد که «ظن» در آیه مذکور، به معنای یقین است.

به علاوه اینکه از نظر ادبی اشکال ندارد که ظن در معنای یقین استعمال بشود چون بعضی از واژه شناسان کلمه «ظن» را از الفاظ اضداد دانسته‎اند که در معنای متضاد به کار می‎رود، یعنی هم به معنای یقین است و هم به معنای اصطلاحی خود [در مقابل علم، شک و وهم] می‎باشد؛ مثل کلمه «قرء» که هم به معنای طهارت است و هم به معنای عادت ماهانه خانم‎هاست یا کلمه «جون» که هم به معنای سفیدی است و هم به معنای سیاهی است یا کلمه «شراء» که هم به معنای خریدن است و هم به معنای فروختن است. بنابراین، اشکال ندارد که از «ظن»، یقین اراده شود.

سؤال: منظور از ملاقات با پروردگار در آیه مذکور، چیست؟

پاسخ: بعضی گفته‎اند که منظور از ملاقات پروردگار، رؤیت با چشم سر است، لکن این قول مردود است چون از تعبیراتی که در خود قرآن وجود دارد، استفاده می‎شود که منظور از ملاقات با پروردگار، دیدن با چشم سر نیست؛ کما اینکه وقتی حضرت موسی (ع) از خداوند، دیدن را طلب کرد، خطاب آمد: «...لَنْ تَرَانِي...»[3]؛ هرگز مرا نخواهی دید!

به علاوه اینکه چون خداوند متعال جسم و ماده نیست، رؤیت به او تعلق نمی‎گیرد و با چشم سر دیده نمی‎شود چون رؤیت از خصوصیات ماده و جسم است. البته بعضی از وهابّیون معتقدند که روز قیامت مردم خداوند را با چشم سر خواهند دید و خداوند متعال قابل رؤیت خواهد بود؛ حتی بعضی از اینها می‎گویند که خداوند در عالم خواب نیز قابل رؤیت است.

همچنین، امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرموده است: «لَمْ أَكُ بِالَّذِي أَعْبُدُ مَنْ لَمْ أَرَهُ». فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ رَأَيْتَهُ؟ فَقَالَ لَهُ: «يَا وَيْحَك‏ لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ فِي مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَلَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ»[4]؛ «من پروردگاری را که ندیده‎ام پرستش نکرده‎ام». راوی گفت: چگونه او را دیدی؟ حضرت (ع) فرمود که ... چشم‎ها هنگام نظر افکندن او را درک نمی‎کنند، بلکه دلها با حقایق ایمان او را می‎بینند.

مرحوم طبرسی (ره) در مجمع‎البیان فرموده است که منظور از ملاقات رب در آیه مورد بحث [آیه 46 بقره]، ملاقات با ثواب و کیفر الهی است.

معنای دقیقی که برای ملاقات با پروردگار می‎توان ذکر کرد، این است که مقصود از ملاقات با پروردگار در قیامت این است که فاصله‎ها برداشته می‎شود. خداوند متعال در عالم دنیا، چه در رابطه با مسائل مادی و چه در رابطه با مسائل تشریعی واسطه دارد؛ کما اینکه گفته شده است: «أبى اللّه أن يجرى الأمور إلّا بأسبابها»[5]. پس عنایت الهی در مسائل دنیایی از طریق اسباب به انسان‎ها واصل می‎شود؛ حال این اسباب و واسطه‎ها یا تکوینی‎اند [در رابطه با امور مادی زندگی] یا واسطه‎ها تشریعی‎اند؛ مثل اینکه واسطه‌ها پیامبران الهی و کتب آسمانی باشند. اما در روز قیامت تشریع و تکوینی در کار نیست و آنچه به انسان‎ها می‎رسد، فیض الهی است که مستقیماً و بدون واسطه به انسان‎ها واصل خواهد شد. پس منظور از ملاقات پروردگار در روز قیامت این است که واسطه‎ها حذف خواهند شد و فیض الهی مستقیماً به انسان واصل خواهد شد. آیه شریفه: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»[6]؛ «(آرى) در آن روز چهره‎هايى شاداب و مسرور. و به پروردگارشان مى‌نگرند». نیز به همین معنا اشاره دارد.

بنابراین، لقاء پروردگار در روز قیامت به معنای دیدن نیست، بلکه به معنای حضور در محضر پروردگار عالم است و لازمه هر حضوری، دیدن نیست.

عبارت «و أنهم الیه راجعون» در ذیل آیه مورد بحث [آیه 46 بقره] به این معناست که خاشعین یقین دارند که به سوی پروردگار عالمیان بازگشت خواهند کرد.

سؤال: مقصود از «رجوع» در آیه مذکور، چیست؟

پاسخ: معنای ظاهری رجوع، بازگشت به همان جایی است که در آن، بوده است، اما این معنی، مورد نظر نیست چون با توجه به اینکه روح آدمی یک پدیده حادث است و مسبوق به عدم است [، یعنی روزی نبوده است و بعد حادث شده است]، نمی‎توان گفت که منظور از رجوع این است که به همان جایی که در آن، بوده است، برگردد زیرا در این صورت، روح انسان باید به عدم برگردد و عدم پس از ایجاد بی معناست. بنابراین، منظور از رجوع، بازگشت انسان به حالت سابق نیست، بلکه منظور از رجوع، یکی از معانی ذیل است:

اول، اینکه گفته شود رجوع به معنای بازگشت به حالتی است که در آن حالت جز امر و فرمان پروردگار عالمیان چیز دیگری حاکم نیست، یعنی همان‎گونه که قبل از ایجاد موجودات عالم، امر و فرمانی جز امر پروردگار نیست، اکنون نیز به همان حالت برمی‎گردند که امر و فرمانی جز امر پروردگار عالمیان نیست که خداوند متعال فرموده است: «وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»[7]؛ و همه امور در آن روز از آن خداست.

دوم، اینکه رجوع به معنای صیرورت و انتقال از مرحله‎ای به مرحله دیگر است. بنابراین، رجوع به سوی خدا به معنای منتقل شدن و تشرف به محضر الهی است، یعنی خاشعین از عالم دنیا به محضر خداوند متعال تشرف پیدا می‎کنند.

«والحمد لله رب العالمین»

[1]. «البقرة»: 46.

[2]. «التوبة»: 118.

[3]. «الأعراف»: 143.

[4]. شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص225.

[5]. حسن‏، مصطفوى، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص165.‏

[6]. «القیامة»: 22و23.

[7]. «الإنفطار»: 19. 

 

Please publish modules in offcanvas position.