تفسیر آیه 48 مورخ 95/11/06


درس تفسیر حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته»
موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                    تاریخ: 6 بهمن 1395

موضوع جزئی: تفسیر آیه 48                                                                         مصادف با: 26 ربیعالثانی 1438

سال تحصیلی: 96-95                                                           جلسه: 111


                                                                                                 

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

ادامه تفسیر آیه 48: «وَ اتَّقُوا يَوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَ لاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[1]؛ و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمى‌پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مى‌شود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه يارى مى‌شوند.

در جلسه گذشته، نکاتی در رابطه با «شفاعت»، مطرح شد. عرض شد که «شفاعت»، به معنای صحیح کلمه برای حفظ تعادل است و در حقیقت، وسیله‎ای برای بازگشت گناهکاران است و به معنای تشویق و جرأتمند شدن بر گناه نیست، بلکه به این معناست که اگر روز قیامت، شخص گناهکار شرائطش را داشته باشد، شفاعت شامل حالش خواهد شد.

معنای لغوی «شفاعت»

«شفاعت» از «شَفع»، به معنای جُفت گرفته شده است و در مقابل «وَتر»، به معنای یکی و تَک است؛ کما اینکه خداوند متعال فرموده است: «وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ»[2].

راغب گفته است که شَفع به معنای ضمیمه کردن چیزی به مثل خودش است: «و الشَّفْعُ: ضمّ الشي‌ء إلى مثله»[3].

در بعضی از تعبیرات، «شَفع»، به معنای ضمیمه شدن فرد برتر به فرد ضعیف است: «انضمام من هو أعلى حرمة و مرتبة إلى من هو أدنى»[4] که این تعبیر مورد نظر و مرتبط با این بحث است، یعنی نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) فرد برترند که برای کمک به انسان‎های گناهکار به آنها ضمیمه می‎شوند.

معنای اصطلاحی «شفاعت»

معنای «شفاعت» در عرف و شرع، متفاوت است. بنابراین، برای «شفاعت»، در اصطلاح دو معنا متصور است:

معنای اول، این است که «شفاعت» در لسان عامه مردم، به این معناست که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خودش استفاده می‎کند و نظر شخص صاحب قدرت را در مورد مجازات افراد زیردست جلب می‎کند، در این صورت، شخص شفیع، گاهی برای تأثیرگذاری بر شخص صاحب قدرت، عواطف او را تحت تأثیر قرار می‎دهد. این نوع شفاعت در بحث‎های دینی و مذهبی معنا ندارد چون بحث عاطفه در رابطه با خدای متعال معنی ندارد. لذا خداوند تحث تأثیر عواطف قرار نمی‎گیرد و این گونه نیست که ملاحظاتی وجود داشته باشد که آن ملاحظات باعث قبول شفاعتِ شفیع نزد خداوند گردد [؛ در حالی که قبول شفاعت از جانب غیر خداوند معمولاً تحت تأثیر ملاحظاتی است؛ مثلاً شفیع به صاحب قدرت می‎گوید که اگر اینها را نبخشی، کار را رها می‎کنند و کار روی زمین می‎ماند و صاحب قدرت برای اینکه کارش تعطیل نشود، شفاعت شفیع را در حق زیردستان خود می‎پذیرد] چون خداوند تبارک و تعالی بر اساس عدالت حکم می‎کند و اعتقاد بر این است که در رابطه با شفاعت، محوریت عدالت محفوظ است.

معنای دوم، این است که «شفاعت»، بر محور دگرگونی نسبت به موضع شفاعت شونده است، یعنی به جای ایجاد تغییر در صاحب قدرت، اولین گام تغییر در رفتار کسی است که می‎خواهد مشمول شفاعت شود؛ مثلاً او توبه می‎کند، استغفار می‎کند، از گناه دست می‎کشد و واقعاً پشیمان می‎شود. بنابراین، خود شخص شفاعت شونده موجباتی را فراهم می‎کند که از آن وضع نامطلوبی که کیفر را شامل حالش می‎کرد، خارج می‎شود و به وسیله ارتباط با شفیع، خودش در وضع مطلوبی قرار می‎گیرد، به گونه‎ای که مستحق بخشودگی و شفاعت می‎گردد، یعنی به جای اینکه شفیع در صاحب قدرت و شفاعت کننده تأثیر بگذارد، در شفاعت شونده تأثیر می‎گذارد و شفاعت به این معنی، نه تنها مشکلی ندارد، بلکه یک مکتب تربیتی است که باعث اصلاح انسان‎های خاطی و قرار گرفتن آنها در مسیر هدایت می‎گردد چرا که شفاعت به معنای مذکور، موجب اصلاح انسان می‎شود و موجب تجرّی و جرأتمند شدن او بر گناه و معصیت نمی‎گردد.

بنابراین، عمده اشکالاتی که در رابطه با بحث «شفاعت» مطرح شده است [که به آنها اشاره خواهد شد]، در رابطه با شفاعت به معنای اول [، یعنی شفاعت در لسان عامه که شفیع، عواطف صاحب قدرت را تحت تأثیر قرار می‎دهد و در او تغییر ایجاد می‎کند] می‎باشد و شفاعت به معنای دوم [، یعنی در شفاعت شونده تغییر ایجاد می‎شود] خالی از اشکال است.  

در قرآن کریم آیات متعددی در رابطه با «شفاعت» آمده است که از این حکایت دارد که «شفاعت»، یک موضع بی قید و شرط نیست، بلکه شفاعت، شرائطی دارد که عبارتند از:

اول، اینکه هر جرمی مورد شفاعت قرار نمی‎گیرد؛

دوم، اینکه هر شخصی نمی‎تواند شفاعت کننده باشد؛

سوم، اینکه شفاعت شامل حال هر کسی نمی‎شود.

آیات ذیل از آن جمله‎اند:

آیه اول: «...مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لاَ شَفِيعٍ يُطَاعُ»[5]؛ براى ستمكاران دوستى وجود ندارد و نه شفاعت كننده‌اى كه شفاعتش پذيرفته شود.

آیه مذکور، از این حکایت دارد که شفاعت، ظالمان و ستمگران را شامل نخواهد شد.

آیه دوم: «... وَ لاَ يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى...»[6]؛ و آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است، شفاعت نمى‌كنند.

آیه مذکور، حاکی از این است که شفاعت فقط در مورد کسی قبول خواهد شد که به مقام ارتضاء رسیده باشد.

آیه سوم: «لاَ يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»[7]؛ آنان هرگز مالك شفاعت نيستند مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى دارد [که بر اساس روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شده است، منظور از «عهد»، ایمان به خدا، ایمان به حساب و کتاب قیامت و ایمان به پاداش و کیفر الهی می‎باشد].

آیه چهارم: «...وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»[8]؛ و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى‌كردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مى‌گذاردند)، به نزد تو مى‌آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‌كردند و پيامبر (ص) نیز براى آنها استغفار مى‌كرد، خدا را توبه‎پذير و مهربان مى‌يافتند.

این آیه به این نکته اشاره دارد که توبه و استغفار از شرائطی است که شفاعت شونده باید تحصیل کند، تا شفاعت، شامل حالش گردد.

آیه پنجم: «قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ* قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[9]؛ گفتند که پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطاكار بوديم! گفت که به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‌طلبم كه او آمرزنده و مهربان است!

این آیه نیز مانند آیه قبل، به یکی از شرائط شفاعت شوندگان که استغفار باشد، اشاره دارد.

آیه ششم: «...وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ»[10]؛ و براى مؤمنان استغفار مى‌كنند (و مى‎گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است، پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى‌كنند، بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار.

آیه مذکور، در مورد شفاعت فرشتگان است که آنها از کسانی شفاعت می‎کنند که توبه کنند و از خداوند پیروی نمایند.

«والحمد لله رب العالمین»

[1]. «البقرة»: 48.

[2]. «الفجر»:3.

[3]. حسين بن محمد، راغب‌ اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن‌، ص457.

[4]. همان، ص458.

[5]. «غافر»:18.

[6]. «الأنبیاء»:28.

[7]. «مریم»:87.

[8]. «النساء»:64.

[9]. «یوسف»:97 و 98.

[10]. «غافر»: 7.

Please publish modules in offcanvas position.