تفسیر سوره بقره آیه 56 و 55 مورخ 96/08/03

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                                     تاریخ: 3 آبان 1396

موضوع جزئی: تفسیر آیه 56 و 55                                                                                           مصادف با: 5 صفر 1439

سال تحصیلی: 97-96                                                                                                                        جلسه: 125

 

 

 

 

 

 

 

تفسیر آیه 56 و 55

«وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»[1]؛ و [نيز به ياد آوريد] زمانی را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!»، پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالى كه تماشا مى‌كرديد.

«ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[2]؛ سپس شما را پس از مرگتان، حيات بخشيديم؛ شايد شكر (نعمت او را) به جا آوريد. آیات مذکور و آیات قبل از آن در صددند که نعمات الهی را به بنیاسرائیل یادآوری کنند. خداوند متعال در آیه مذکور، یکی دیگر از نعمات الهی را که به بنیاسرائیل عطا شده، متذکر شده است و فرموده است که به ياد آوريد زمانی را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!»، پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالى كه تماشا مى‌كرديد سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم، شاید شکر نعمت الهی را به جا آورید.

دو آیه مذکور، حاکی از این می‎باشند که بنیاسرائیل، مردمی بهانه‎گیر و لجوج بوده‎اند که خداوند متعال آنها را مجازات کرده است اما برای اینکه عبرت بگیرند و شاکر نعمات الهی باشند، آنها را بخشید، شاید که شکرگزار شوند.

بنیاسرائیل درخواست نابخردانه‎ای از حضرت موسی (ع) کردند و گفتند که تا خدا را نبینیم به تو ایمان نمی‎آوریم.

سؤال: منشأ درخواست بنیاسرائیل مبنی بر رؤیت خداوند متعال چیست؟

پاسخ: عده‎ای گفته‎اند که منشأ این درخواست، جهل بنیاسرائیل بوده است، یعنی چون بنیاسرائیل انسان‎های نادانی بودند و درک لازم را نداشتند، درخواست رؤیت خداوند متعال را کردند. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوايَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»[3]؛ و بنى اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بنىاسرائيل) به موسى گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‌گونه كه آنها معبودان (و خدايانى) دارند!» گفت: «شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد!

عده‎ای دیگر گفته‎اند که منشأ درخواست بنیاسرائیل مبنی بر دیدن خداوند متعال، بهانه‎جویی و لجاجت آنها بوده است. بعضی گفته‎اند که درخواست رؤیت خداوند از طرف بنیاسرائیل، پیش‎شرط برای قبول اصل نبوت و رسالت حضرت موسی (ع) بوده است، لکن بعضی دیگر گفته‎اند که درخواست رؤیت خداوند متعال، پیش‎شرط برای اصل رسالت و نبوت حضرت موسی (ع) نبوده است چون آنها امت حضرت موسی (ع) بوده‎اند و اجمالاً پیامبری آن حضرت (ع) را پذیرفته بودند لذا دعوا بر سر اصل رسالت و نبوت حضرت موسی (ع) نبوده است، بلکه بهتر این است که گفته شود که درخواست بنیاسرائیل مبنی بر رؤیت خداوند متعال، پیش‎شرط برای عملکرد بر اساس تعالیم حضرت موسی (ع) بوده است، یعنی بنیاسرائیل به حضرت موسی (ع) گفته‎اند که ما پیامبری تو را قبول داریم، لکن برای اینکه بر اساس تعالیم تو عمل کنیم باید خداوند را ببینیم و مستقیماً با خود خدا سخن بگوییم؛ آن‎گونه که تو با خدا سخن گفتی.

سؤال: کسانی که درخواست رؤیت خداوند را کردند چند نفر بوده‎اند؟

پاسخ: گفته‎اند که درخواست کنندگان رؤیت خداوند، هفتاد نفر بوده‎اند. خداوند متعال فرموده است: «وَ اخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ»[4]؛ موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد و هنگامى كه زمين‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مى‌خواستى، مىتوانستى آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كنى! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاك مى‌كنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست؛ كه هر كس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسيله آن گمراه مى‌سازى و هر كس را بخواهى (و شايسته ببينى)، هدايت مى‌كنى! تو ولىّ مايى و ما را بيامرز، بر ما رحم كن و تو بهترين آمرزندگانى!

اما دلیل اینکه خداوند متعال همه بنیاسرائیل را مخاطب قرار داده است این بوده است که درست است که درخواست رؤیت خداوند متعال از طرف هفتاد نفر مطرح شده بود، لکن به خاطر تشابه نسلی بقیه بنیاسرائیل و رضایت آنها به این درخواست، خداوند همه بنیاسرائیل و یهودیان را مخاطب قرار داده است و حتی یهودیان عصر حاضر را نیز شامل می‎شود.

اینکه خداوند یهودیان زمان حضرت موسی (ع) را مخاطب قرار داده است به این خاطر است که آنها قائل به اصالةالحس بودند و گفتند که هر چیزی را باید ببینیم تا بپذیریم و تا چیزی را به طور ملموس و محسوس مشاهده نکنیم، نمی‎پذیریم.

سؤال: درخواست رؤیت خداوند متعال از طرف بنیاسرائیل چه زمانی اتفاق افتاده است؟ آیا قبل از جریان گوساله پرستی بوده است و یا بعد از جریان گوساله پرستی بوده است؟

پاسخ: بر اساس ظاهر آیه 55 سوره اعراف [«وَ اخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقَاتِنَا...»]، درخواست رؤیت خداوند متعال، بعد از جریان گوساله پرستی بوده است زیرا از جهت ترتیب، آیه 55 سوره اعراف بعد از آیات مربوط به داستان گوساله پرستی آمده است در نتیجه، درخواست رؤیت خداوند بعد از جریان گوساله پرستی بوده است.

اما طبق آیه ذیل، درخواست رؤیت خداوند از جانب بنیاسرائیل، قبل از جریان گوساله پرستی بوده است:

«يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَاباً مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنَا مُوسَى سُلْطَاناً مُبِيناً»[5]؛ اهل كتاب از تو مى‌خواهند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى؛ (در حالى كه اين يك بهانه است؛) آنها از موسى، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: «خدا را آشكارا به ما نشان ده!» و به خاطر اين ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد، (به خدايى) انتخاب كردند، ولى ما از آن درگذشتيم (و عفو كرديم) و به موسى برهان آشكارى داديم.

«فاء» در «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ» حاکی از این است که بعد از درخواست بنیاسرائیل مبنی بر رؤیت خداوند، بلافاصله عذاب الهی آنها را فرا گرفت و «ثمَّ» در «ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ» حاکی از این است که گوساله پرستی با فاصله و تأخیر از درخواست رؤیت بوده است بنابراین، آیه مذکور در تأخر گوساله پرستی از درخواست رؤیت خداوند، ظهور دارد.

آیت الله جوادی آملی (حفظه الله تعالی) فرموده است که طرفداران قولِ به تقدم گوساله پرستی بر درخواست رؤیت خداوند، معتقدند که هفتاد نفری که درخواست رؤیت خداوند را مطرح کرده بودند از کسانی بودند که به نمایندگی از قوم بنیاسرائیل برای توبه و عذرخواهی از گوساله پرستی به میقات رفته‎اند؛ در حالی که این سخن، درست نیست زیرا جریان توبه گوساله پرستان با قتل خودشان محقق شد [«...فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[6]]. لذا بعید است که آن هفتاد نفر برای توبه رفته باشند و بعد خداوند آنها را به وسیله صاعقه بسوزاند.

بنابراین، به نظر می‎رسد که درخواست رؤیت خداوند متعال از طرف بنیاسرائیل بر گوساله پرستی آنها مقدم بوده است.

یکی از نکاتی که در آیه مورد بحث [آیه 55 سوره بقره]، قابل تأمل است، نحوه ادبیات بنیاسرائیل در برخورد با حضرت موسی (ع) است که به جای اینکه از تعابیری مثل «یا نبی الله»، «یا رسول الله» و امثال آن استفاده کنند و نسبت به پیامبر خدا ادب را رعایت کنند از تعبیر «یا موسی» استفاده کرده‎اند. البته این‎گونه ادبیات مختص قوم بنیاسرائیل نیست، بلکه اقوام سایر پیامبران نیز این‎گونه ادبیات را به کار می‎برده‎اند؛ مثلاً در رابطه با قوم حضرت نوح (ع) اینگونه آمده است: «قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ»[7].

عده‎ای از کسانی که در عصر رسول اکرم (ص) می‎زیستند نیز گاهی از ادبیاتی غیر مناسب در رابطه با رسول اکرم (ص) استفاده می‎کردند که خداوند متعال آنها را توبیخ کرده است و آنها را از این نحوه برخورد با پیامبر (ص) نهی کرده است:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[8]؛

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ»[9]؛

«إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ»[10].

بنابراین، ادبیات بنیاسرائیل نسبت به حضرت موسی (ع) مانند ادبیات بعضی از امت‎های سایر پیامبران الهی توهین‎آمیز بوده است و خداوند متعال عین همان ادبیات را که به کار برده‎اند در قرآن آورده است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. «البقرة»: 55.

[2]. همان: 56.

[3]. «الأعراف»: 138.

[4].  همان: 155.

[5]. «النساء»: 153.

[6]. «البقرة»: 54.

[7]. «هود»: 32.

[8]. «الحجرات»: 1.

[9]. همان: 2.

[10]. همان: 4.

Please publish modules in offcanvas position.