درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 11 مهر 1397 موضوع جزئی: تفسیر آیه 62 مصادف با: 23 محرمالحرام 1440 سال تحصیلی: 98-97 جلسه: 140 |
ادامه تفسیر آیه 62: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»[1]؛ كسانى كه [به پيامبر اسلام (ص)] ايمان آوردهاند و كسانى كه به آئين يهود گرويدند [پیروان حضرت موسی (ع)] و نصارى [پیروان حضرت عیسی (ع)] و صابئان [پيروان حضرت يحيى (ع)]، هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان قطعی است و هيچگونه ترس و اندوهى براى آنها نيست [هر كدام از پيروان اديان الهى كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كردهاند، مأجور و رستگارند].
سؤال: چرا در آیه مذکور، تعبیر «و الصابئین» آمده است، ولی در آیه 69 سوره مائده [«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»[2]]، تعبیر «والصابئون» آمده است؟
پاسخ: آنگونه که در تفاسیر گوناگون آمده است، «والصابئون»، یا مبتدایی است که خبر آن محذوف است که آن خبر محذوف «کذلک» است، یعنی «والصابئون و النصاری کذلک» یا اینکه خبر برای مبتدای محذوف است که آن مبتدای محذوف، «هم» باشد، یعنی «هم الصابئون» و جمله عطف به جمله «والذین هادوا» است. به نظر میرسد که اولی این است که «والصابئون» مبتدا باشد و خبر آن محذوف باشد.
به عنوان چهارمین گروه، در آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره]، به صابئان اشاره شده است.
عدهای «صابئین» را به ستارهپرستان ترجمه کردهاند، اما این سخن صحیح نیست زیرا ستارهپرستی، شاخهای از بتپرستی است، در صورتی که بتپرستان در ردیف خداپرستان قرار نمیگیرند ولی خداوند متعال در آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره]، «صابئین» را در ردیف خداپرستان قرار داده است و بنابراین، صابئین به معنای ستارهپرست نیست.
بر اساس تحقیقی که راغب اصفهانی در کتاب مفردات انجام داده است، نوشته است که «صابئین» جمعیتی از پیروان حضرت نوح (ع) بودند و ذکر آنان در ردیف مسلمانان، یهود و نصاری نیز دلیل بر همین معناست که این عده مردمی متدیّن بودند و به یکی از ادیان الهی گرایش داشتند و به خدا و قیامت نیز ایمان داشتند و به همین جهت است که خداوند متعال آنان را در ردیف پیروان سایر ادیان الهی قرار داده است.
بعضی در دلیل اینکه «صابئین»، ستارهپرست نیستند و ستارهپرستی شعبهای از بتپرستی است، به آیه ذیل اشاره کردهاند:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»[3]. گفتهاند که اگر بنا بود که صابئین نیز جزء مشرکین و بتپرستان باشند، خداوند آنان را در ردیف پیروان سایر ادیان ذکر نمیکرد. بنابراین، صابئین از بتپرستان و از مجوسیان نیستند.
شهرستانی در کتاب ملل و نهل گفته است که «صابئة» از «صبأ» گرفته شده است چون این طایفه از طریق حق و آئین انبیاء (ع) منحرف گشتهاند. «صبأ ای رجع و انحرف من دین إلی دین او ملة اخری»، پس «صابئة» یعنی کسانی که از دین و آئین برگشتهاند.
در کتاب مصباح المنیر فیّومی، «صبأ» به معنای کسی است که از دینی خارج شده است و به دین دیگری گرویده است[4].
در لغتنامه فارسی دهخدا نیز آمده است که «صابئین» کلمه عبری و مشتق از ریشه عبری و به معنای فرو رفتن در آب است که عین آن ساقط شده است و به صورت «صابئین» در آمده است. به صابئین، مغتسله [یعنی اهل شستشو] نیز گفته میشود.
صابئان عمدتاً در کنار آب زندگی میکنند و در ایران نیز در منطقه خوزستان ساکنند و یکی از عاداتی که دارند، این است که مرتب باید غسل کنند.
محققان معاصر نیز «صابئان» را کلمهای عبری میدانند. نویسنده کتاب کشاف اصطلاح الفنون گفته است که صابئین ملائکه را اله خود میدانند و زبور [کتاب حضرت داوود (ع)] میخوانند و به قبله نیز توجه میکنند.
علت اختلاف این است که جمعیت صابئین، کم است و در حال انقراضند و یکی از ویژگیهای اینها این است که بر مخفی نگهداشتن مذهب خود اصرار دارند و بر خلاف همه ادیان که جنبه دعوت و تبلیغ دارند، میگویند که ما از تبلیغ منع شدهایم و دین ما یک دین اختصاصی است و دین عمومی نیست و پیامبری که بر ما نازل شده است، به ما اختصاص دارد و دیگران را شامل نمیشود لذا از بین خود زن میگیرند و زنانشان حق ارتباط و معاشرت با دیگران را ندارند. اما به خاطر محدودیتهایی که دارند، در سالهای اخیر به مسلمانان و شیعیان گرایش پیدا کردهاند. پس عدم دعوت و تبلیغ، دایره صابئان را محدود کرده است و گرایش جمع قابل توجهی از آنان به جامعه اسلامی، اینان را در معرض انقراض قرار داده است.
علت گرایش صابئان به مذاهب دیگر، شرائط سختی است که مذهبشان دارد که یکی از آن شرائط این است که هر روز باید خود را در آب شتسشو دهند و غسلهای متعدد باید انجام دهند و رهبانیت و ترک معاشرت نیز یکی از آدابی است که باید رعایت کنند که همه اینها باعث شده است که اینان به مذاهب دیگر گرایش پیدا کنند.
خلاصه اینکه «صابئان» پیروان حضرت یحیی (ع) میباشند و میگویند که یکی از سنتهای حضرت یحیی (ع) شستشوی روزانه بوده است و لذا تا بچهای برای آنها متولد شود، بلافاصله او را غُسل میدهند و لذا به آنان «مغتسله» گفته میشود. همچنین، به آنان «صبّی» نیز گفته میشود.
عدهای معتقدند که صابئان، کتاب داشتهاند و آیه شریفه «يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً»[5] را مستند کلام خود قرار دادهاند و گفتهاند که آیه مذکور، از این حکایت دارد که حضرت یحیی (ع) کتاب داشته است و بعضی معتقدند که حضرت آدم (ع) کتاب داشته است و بعد از او به پیامبران بعدی منتقل شده است تا اینکه به دست حضرت یحیی (ع) رسیده است.
یکی از نکاتی که در رابطه با آیه مورد بحث [آیه 62 بقره]، قابل توجه است، این است که کلمه «مؤمن» و «مسلم» بر اساس آیه شریفه «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»[6]، از صفات خداوند متعال است و خدای متعال این صفات خودش را به بندگان خودش اسناد داده است. بنابراین، مؤمن کسی است که از وجود او برای جامعه امنیت میآید و مؤمنان برای جامعه امنیت ایجاد میکنند و انسانها در ارتباط با مؤمن دچار تشویش و نگرانی نمیشوند.
امام صادق (ع) فرموده است که پیامبر (ص) فرموده است: «أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِالْمُؤْمِنِ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِالْمُسْلِمِ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئَاتِ وَ تَرَكَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يَظْلِمَهُ أَوْ يَخْذُلَهُ أَوْ يَغْتَابَهُ أَوْ يَدْفَعَهُ دَفْعَةً»[7]؛ آگاه کنم شما را که مؤمن کیست؟ مؤمن کسی است که مؤمنون او را بر جان و مالشان امین میدانند. بعد حضرت (ص) فرمود که شما را نسبت به مسلمان آگاه کنم؟ مسلمان کسی است که مسلمین از زبان و دست او در امانند و مهاجر کسی است که از گناهان هجرت کرده است و آنچه که خدا حرام کرده است را ترک کرده است و مؤمن بر مؤمن حرام است، یعنی مؤمن حریم دارد و حریم مؤمن این است که حرام است که به مؤمن ظلم شود و ذلیل و خوار کردن او حرام است و غیبت کردن او حرام است و نباید مؤمن را یکدفعه طرد کرد.
«الحمد لله رب العالمین»