درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 26 آذر 1399 موضوع جزئی: تفسیر آیه 83 و 84 مصادف با: 1 جمادی الاول 1442 سال تحصیلی: 1400-1399 جلسه: 175 |
ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد.
خداوند متعال در آخر آیه مورد بحث (آیه 83 بقره)، فرموده است که عده کمی از بنیاسرائیل بر پیمانی که با خداوند متعال بسته بودند، ایستادند و بسیاری از آنان از پیمانی که بسته بودند، سرپیچی کردند.
واژه «تولّی» از واژههای اضداد است و دو معنای متضاد دارد زیرا این کلمه گاهی به معنای روی آوردن و نزدیک شدن استعمال شده است، مثل اینکه گفته میشود «ولَّیتُ سمعی کذا» یا «ولّیتُ عینی» یا «ولّیتُ وجهی» که به معنای «أقبَلتُ به علیه»، یعنی اقبال کردم و روی آوردم. گاهی نیز به معنای پشت کردن است، مثل اینکه گفته میشود «ولّی الشیء و تولّی»، یعنی «اذا ذهب هارباً و مدبراً»، یعنی رفت و پشت کرد.
«تولّی» در آیه مذکور، با توجه به قرینه «و انتم معرضون» که بعد از آن آمده است به معنای دوم، یعنی پشت کردن، آمده است. «مُعرِض»، اسم فاعل از باب اِفعال است و به این معناست که انسان از خدا اعراض کرده و به غیر خداوند متعال، توجه پیدا کرده است و هر چه رنگ و بوی غیر خدایی دارد را دنبال میکند.
اعراض به دو شکل مطرح میشود؛ اعراض قلبی و اعراض عملی. گاهی ذهن و قلب انسان از خداوند متعال فاصله میگیرد و به غیر خداوند توجه پیدا میکند و گاهی انسان در مقام عمل، از خداوند متعال دوری میجوید. مصداق تولی به معنای اعراض، همان است که در آیه مذکور (آیه 83 بقره)، آمده است ولی در آیه شریفه: «...فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله...»[2]؛ هر جا رو کنید، وجه الله است، تولّی به معنای روی آوردن به کار رفته است. اگر کسی دلداده خدا شد، تمام وجود و هستی را پرتوی از روشنایی صفات خداوند متعال میبیند و همیشه به ذات باریتعالی اقبال نشان میدهد. مولی امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرموده است: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللّه قَبْلَهُ»[3]؛ به هیچ چیزی نظر نکردم مگر اینکه خداوند متعال را قبل از آن مشاهده کردم.
تفسیر آیه 84: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لاَ تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ»[4]؛ و هنگامى را كه از شما پيمان گرفتيم كه خون هم را نريزيد و يكديگر را از سرزمين خود، بيرون نكنيد. سپس شما اقرار كرديد (و بر اين پيمان) گواه بوديد.
خداوند متعال در آیه مذکور، به نوعی دیگر از پیمانی که از بنیاسرائیل پیمان گرفته است، اشاره کرده است و آن، اینکه از بنیاسرائیل پیمان گرفته است که یکدیگر را نکشند و از سرزمین خود بیرون نکنند. به تعبیر روشنتر همانگونه که در آیه قبل (آیه 83) نیز سخن از میثاق بود و آن اینکه از بنیاسرائیل پیمان گرفته شده بود که جز خداوند يگانه را پرستش نكنند، به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنند و به مردم با نیکویی سخن بگويند و نماز را به پا دارند و زکات بدهند، در آیه مورد بحث (آیه 84) نیز به پیمان دیگری که از بنیاسرائیل گرفته شده است، اشاره شده است و آن، اینکه یکدیگر را نکشند و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنند. هرچند که مخاطب آیه مذکور، بنیاسرائیل میباشند، ولی خداوند متعال در حقیقت تمام جامعه انسانی، به خصوص پیروان آئین پیامبر (ص) را مخاطب قرار داده است.
پیمانهایی که در این آیه از بنیاسرائیل گرفته شده است، سلبی میباشند بر خلاف آیه قبل (آیه 83) که پیمانهای به کار رفته در آن، ایجابیاند، پس میثاق در آیه مورد بحث (آیه 84) سلبی ولی میثاق در آیه 83 ایجابی است، به این معنی که در آیه مورد بحث، خداوند به پرهیز از بعضی کارها فرمان داده است و فرموده است که از اینکه خون یکدیگر را بریزید، بپرهیزید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید ولی در آیه 83، بنیاسرائیل را به انجام بعضی از کارها، مثل احسان به والدین، احسان به یتیمان و غیره امر کرده است. بنابراین این دو نوع میثاق، دو بال وجودی انساناند، یعنی بخشی از مسائلی که متوجه انسان میشود بُعد ایجابی و بخشی دیگر از مسائلی که متوجه انسان میشود بُعد سلبی دارند که هر کسی برای رسیدن به قله مقصود، نیازمند توجه جدّی به همه آنهاست، بنابراین، اگر فقط به بُعد ایجابی نظر شود و بُعد سلبی مورد غفلت واقع شود یا فقط به بُعد سلبی نگاه شود و بُعد ایجابی مغفول واقع شود، کار ناقص است. در دایره حکمت و حکومتِ خداوندی نمیتوان دستورهای ایجابی را گرفت و نکات سلبی را کنار گذاشت. البته بیشتر انسانها در به جا آوردن میثاق، اول کامیاب نمیشوند و از دیگری غفلت میورزند، مثلاً شخص، نماز میخواند، زکات میدهد و صله رحم را نیز به جای میآورد، اما از آن کارهایی که از انجام آنها نهی شده است، پرهیز نمیکند و مثلاً دروغ میگوید یا تهمت میزند که در این صورت، با وجود همه زحمتهایی که به خاطر انجام اوامر الهی متحمل شده است، توفیقی نصیب او نمیشود چون از نواهی الهی پرهیز نکرده است و آنها را مرتکب شده است.
انسان از این غافل است که با رویگردانی از میثاقِ سلبیِ خداوند متعال، ذخیره اعمال خود را نابود میکند، به همین دلیل خداوند متعال برای اکمال شخصیت انسان، دو نوع میثاق را برای انسان مطرح میکند تا دو کرامت نصیب انسان بشود که یکی کرامت حفظ وجود انسان است و دیگری آواره نکردن انسان از سرزمین خودش است.
نکتهای که حایز اهمیت است که انشاءالله، در جلسه آینده به آن اشاره خواهد شد در رابطه با حرمت جان انسانها در پیشگاه خداوند متعال است. «الحمد لله رب العالمین»
[1]. «البقرة»:83.
[2]. همان: 115.
[3]. محمد بن ابراهيم، صدر الدين شيرازى، شرح اصول کافی، ج3، ص432.
[4]. «البقرة»:84.