تفسیر سوره بقره آیه 97 مورخ 1401/08/25

 درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                               تاریخ: 25 آبان 1401

موضوع جزئی: تفسیر آیه 97                               مصادف با: 21 ربیع‏ الثانی 1444

سال تحصیلی: 1402-1401                               جلسه: 217

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه 97: «قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوّاً لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ»[1]؛ [آنها مى‌گويند: «چون فرشته‌اى كه وحى را بر تو نازل مى‌كند، جبرئيل است و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نمى‌آوريم!»] بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد [در حقيقت دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مى‌كند و هدايت و بشارت است براى مؤمنان».

سؤال: جواب شرط در جمله شرطیه «مَنْ كَانَ عَدُوّاً لِجِبْرِيلَ» چیست؟

پاسخ: ممکن است که گفته شود که جمله «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ» جواب شرط است، لکن عرض می‏شود که این جمله، جواب شرط نیست، بلکه جواب شرط، محذوف است و جمله «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ» علت برای جزاءِ محذوف که «لامعنی لعداوته» است، می‏باشد، به این صورت: «مَنْ كَانَ عَدُوّاً لِجِبْرِيلَ لَا مَعنَی لِعَداوَتِهِ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ»، پس جزاء، محذوف است که «لامعنی لعداوته» می‏باشد و «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ» علت این جزاء است.

همان‏گونه که در متون یهودی دیده می‏شود، یهودیان با جبرئیل رابطه خوبی ندارند و می‏گویند که جبرئیل، مَلَک خوش نامی نیست چون مَلکِ جنگ و قهرِ خداوند است و در تخریب پایه‏های اساسی و زیربنایی یهود نقش مهمی دارد چون وقتی پیامبر خاتم (ص) بیاید اثری از دین یهود باقی نخواهد ماند.

مرحوم طبرسی (ره) (صاحب تفسیر مجمع البیان) در شأن نزول آیه مورد بحث (آیه97 بقره) از قول ابن عباس نقل کرده است که شخصی به نام ابن صوریا و گروهی از یهودیان نزد پیامبر (ص) آمدند و سؤالاتی را از آن حضرت (ص) پرسیدند؛

فَقَالَ لَهُ ابْنُ صُورِيَا: خَصْلَةٌ وَاحِدَةٌ إِنْ قُلْتَهَا آمَنْتُ بِكَ وَ اتَّبَعْتُكَ؛ أَيُ‏ مَلَكٍ‏ يَأْتِيكَ‏ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ؟ قَالَ: فَقَالَ (ص): «جَبْرَئِيلُ»، قَالَ: ذَاكَ عَدُوُّنَا يَنْزِلُ بِالْقِتَالِ وَ الشِّدَّةِ وَ الْحَرْبِ وَ مِيكَائِيلُ يَنْزِلُ بِالْیُسرِ وَ الرَّخَاءِ فَلَوْ كَانَ مِيكَائِيلُ هُوَ الَّذِي يَأْتِيكَ لَآمَنَّا بِكَ؛ ابن صوریا به پیامبر (ص) گفت: یک سؤال دیگر مانده است که اگر آن را پاسخ دادى به تو ايمان خواهيم آورد و آن اين است كه به ما بگو كدام فرشته بر تو نازل مي‌شود. آن حضرت (ص) فرمود: جبرئيل، ابن صوريا گفت: همين فرشته دشمن ما است و براى ما جنگ و خونريزى مى‏آورد ولى ميكائيل فرشته‏اى است كه خوشى و راحتى مى‏آورد و اگر ميكائيل بر تو نازل مى‏شد به تو ايمان مى‏آورديم[2]‏.

یهودیان در بسیاری از صحنه‏های تاریخی پای جبرئیل را به میان کشیده‏اند و جرایمی را برای جبرئیل ثبت کرده‏اند، دشمنی آنان با جبرئیل عمیق و ریشه‏دار است و این دشمنی ناشی از روحیه نژادپرستی آنان است زیرا آنان معتقد بودند که پیامبر خاتم باید از بنی‏اسرائیل و فرزندان اسحاق باشد تا این افتخار به نام آنان ثبت شود، ولی وقتی دیدند که پیامبرِ خاتم از میان اعراب برگزیده شده است و اُمّی است [«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ...»[3]] برایشان سخت آمد و چون نمی‏خواستند مستقیماً به جنگ با خداوند برخیزند، جبرئیل را مورد حمله قرار می‏دادند، کما اینکه بنی‏امیه مستقیم به سب رسول اکرم (ص) نمی‏پرداختند، بلکه علی (ع) را سب می‏کردند و از سب علی (ع)، سب رسول خدا (ص) را اراده کرده بودند.

همان‏گونه که می‏‏دانید، ضمیر نیاز به مرجَع دارد، لکن در آیات قرآن مواردی وجود دارد که به حَسَب ظاهر، ضمیر مرجع ندارد و دلیل آن وضوح مرجع است، یعنی چون مرجعِ ضمیر، وضوح داشته است، خداوند متعال به ضمیر اکتفا کرده است، یکی از آن موارد، ضمیر «هُ» در عبارت «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ» است که به «قرآن» برمی‏گردد، لکن در آیه مورد بحث (آیه97 بقره) کلمه قرآن به کار نرفته است. پس لازم نیست که قرآن ذکر شود چون چیزی که لیاقت نزول دارد و صاحب عزمت و بزرگی است، قرآن است. در ذیل به چند مورد دیگر اشاره می‏شود؛

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[4]، که ضمیر «هو» بدون مرجع آمده است و دلیل آن، این است که «هو» به تنهایی می‏تواند بدون ذکر مرجع، بیان کننده آفرینده هستی باشد.

«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[5]، که مرجع ضمیر «ه» در «انزلناه» که «قرآن» است، در این آیه نیامده است و به قرینه آیات دیگر فهمیده می‏شود که مرجع این ضمیر، قرآن است و نزول قرآن در شب قدر به حدّی مشهور است که اگر به جای قرآن، ضمیر بیاید مشکلی ایجاد نمی‏کند.

مقصود از «قلب»، قلبی که در جسم انسان هست، نیست، بلکه مقصود از آن، جان و روح است و مقصود از «نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ»، « نَزَّلَهُ عَلَى رُوحِکَ» است.

«الحمد لله رب العالمین»



[1]. «البقرة»:97.

[2]. احمد بن علی، طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص325.

[3]. «الجمعة»:2.

[4]. «الإخلاص»:1.

[5]. «القدر»:1.

Please publish modules in offcanvas position.