تذکر اخلاقی: عدم قبولی عمل به خاطر سه چیز99/09/12

 

 

قال الصادق (ع): «قَالَ إِبْلِيسُ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ لِجُنُودِهِ: إِذَا اسْتَمْكَنْتُ مِنِ ابْنِ آدَمَ فِي ثَلَاثٍ لَمْ أُبَالِ مَا عَمِلَ؛ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ مِنْهُ؛ إِذَا اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسِيَ‏ ذَنْبَهُ‏ وَ دَخَلَهُ الْعُجْبُ»[1].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که ابلیس که لعن و نفرین خدا بر او باد به لشکریان خود گفت که اگر شما بر آدمی‏زاد در سه جا مسلط شدید، من نگرانی ندارم که او چه عملی را انجام می‏دهد زیرا عملش مقبول واقع نمی‏شود؛ زمانی که عمل خود را بزرگ شمارد و گناه خود را فراموش کند و عُجب در او داخل شود.  

 

آنچه برای ابلیس مهم است، این است که انسان‏ها را از مرز عبودیت خارج کند، ولی اگر انسانی به ظاهر عابد، اما در عین حال ملعبه بازی ابلیس قرار گیرد، ابلیس می‏گوید که من درباره او نگرانی ندارم، هرچند که به ظاهر بهترین عمل‏ها را انجام بدهد و قائم‏الیل و صائم‏النهار باشد زیرا هدف ابلیس این است که اعمال او نزد خداوند مورد قبول واقع نشود و وقتی انسان از ابلیس اطاعت کند، عملش قبول نمی‏شود و هیچ ارزشی نزد خدا نخواهد داشت.

 

طبق روایت مذکور، در سه جا عمل انسان مورد پذیرش خداوند متعال واقع نمی‏شود؛

 

اول، اینکه انسان کار خیری را که انجام می‏دهد بزرگ بشمارد، مثلاً اگر به کسی کمک کند، فکر می‏کند که خیلی کار مهمی کرده است و کارش زیاد برای او جلوه می‏کند و این باعث می‏شود که خلوص عملش از بین برود و مقبول واقع نشود، هرچند ظاهراً کار خیر انجام داده است، ولی چون اخلاص نداشته و به خاطر هوا و هوس بوده است مورد پذیرش قرار نمی‏گیرد.  

 

دوم، اینکه انسان گناهی که از او سر زده است را فراموش کند. انسان باید خودش را بر انجام گناهانی که از او سرزده است، سرزنش کند و از آن گناهان توبه کند، اما اگر نسبت به گناهان بی‏خیال باشد، کار خوبی که انجام داده است، مورد پذیرش قرار نمی‏گیرد چون این گناهان باعث حبط عمل او می‏شود، مثل آن شخصی که دزدی می‏کرد و سپس صدقه می‏داد، به او گفتند که دزدی با صدقه دادن سازگاری ندارد، پاسخ داد که خودِ خداوند در قرآن فرموده است که هر کس یک کار خوب انجام بدهد دَه ثواب برای او نوشته می‏شود [«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ»[2]]، من وقتی دزدی می‏کنم یک گناه برایم نوشته می‏شود و وقتی صدقه می‏دهم خداوند به من دَه ثواب می‏دهد که یک ثواب از آن دَه‏تا، در مقابل گناه دزدی از بین می‏رود و نُه ثواب دیگر نیز برایم باقی می‏ماند. اما این سخن، درست نیست زیرا وقتی گناهی از انسان سر بزند زمینه‏ای برای ثواب باقی نمی‏ماند و اصلاً حسنه‏ای در کار نیست، بلکه او خیال کرده است که انفاق و صدقه از مال دزدی، حسنه است.

 

سوم، خودپسندی و عُجب است. انسان اگر دچار عُجب و خودشیفتگی بشود و خود را از دیگران بالاتر بداند و دیگران را به حساب نیاورد، عملی که انجام می‏دهد مورد قبول واقع نمی‏شود.

 

امام علی (ع) فرموده است: «آهِ‏ مِنْ‏ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ‏ الطَّرِيقِ‏ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِد»[3]؛ آه از کمی توشه و طولانی بودن راه و دور بودن سفر و محل ورود [، یعنی قیامت] عظیم و بزرگ است.

 

در حالات مرحوم آیت الله بروجردی (ره) آمده است که وقتی شاگرادان ایشان از ایشان تعریف کردند، ایشان آهی کشید، گفتند که شما که این همه خدمت کرده‏اید، شاگرد تربیت کرده‏اید، مسجد اعظم را ساخته‏اید و خیلی کارهای بزرگ دیگر را انجام داده‏اید چرا آه می‏کشید؟ ایشان یا مرحوم آیت الله خوانساری (ره) که کنار ایشان بود فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر»؛ عمل را خالص کنید زیرا ناقدِ عمل خیلی بصیر و آگاه است [اشاره به حدیث «أَخْلِصِ‏ الْعَمَلَ‏ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِير»[4]].

 



[1]. شیخ صدوق، الخصال، ج‏1،ص112.

[2]. «الأنعام»:160.

[3]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص481، حکمت77.  

[4]. محمد باقر بن محمد تقى، مجلسى، بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏13، ص432.

 

Please publish modules in offcanvas position.