روایت اول: قال رسول الله (ص): «تَمامُ البِرّ أن تعمل فی السِّرّ عملاً علانیة»[1].
رسول اکرم (ص) در روایت مذکور، فرموده است که نیکوکاریِ کامل این است که انسان در نهان و پنهانی، همان عملی را انجام بدهد که آشکارا انجام میدهد، یعنی انسانِ مؤمن، منافقانه برخورد نمیکند که در خفا و پنهانی به یک نحو عمل کند و در آشکارا به صورت دیگری عمل کند، بلکه رفتار پنهان و آشکار او به یک صورت است. اگر انسان این چنین باشد، قابل اطمینان است، خیانت نمیکند و مسؤلیتی که به او محوّل میشود را به نحو أحسن انجام میدهد.
انسان گاهی برای ظاهرسازی و به رُخ مردم کشیدن، تظاهر میکند و به گونهای سخن میگوید و عمل میکند که دیگران فکر میکنند از او متدیّنتر و بهتر وجود ندارد و ممکن است که خیلی از افراد جذب گفتار، رفتار و کردار او بشوند و همه از او به خوبی یاد کنند. متأسفانه در جامعه چنین افرادی که هدفشان از ظاهرسازی این است که مردم از آنها تعریف و تمجید کنند، کم نیستند، اما همین افراد، در خفا و به صورت پنهانی اعمالی را انجام میدهند و گناهانی را مرتکب میشوند که از انجام آن به صورت آشکار ابا دارند؛ به گونهای که اگر کسی متوجه شود باور نمیکند که این انسان، همان فردی است که در جامعه و در انظار دیگران به گونهای دیگر رفتار میکند و متأسفانه این افراد، حتی خداوند متعال را که از رگ قلب به انسان نزدیکتر است [که خودِ خدا فرموده است: «...وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[2]]، بر گفتار و رفتار خود ناظر نمیبینند.
روایت دوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الاصادق (ع): «إِنِّي وَ اللَّهِ مَا آمُرُكُمْ إِلَّا بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَاد»[3].
امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که به خدایی خدا قسم که شما را به چیزی امر نمیکنم مگر اینکه خودم را به آن چیز امر کرده باشم، پس بر شماست که جدّیت به خرج دهید و کوشش کنید [تا آنچه؛ به عنوان وظیفه به شما گفته میشود را انجام بدهید].
روایت سوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الاصادق (ع): «الرَّغْبَةُ فِي الدُّنْيَا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ وَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا رَاحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَن»[4].
امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که میل و رغبت به دنیا، غم و اندوه را به دنبال دارد و زهد در دنیا آسودگی و راحتی قلب و بدن را به دنبال دارد.
کسانی که میل و وابستگی به دنیا داشته باشند، چون به کم قانع نیستند، همیشه نگرانند و برای رسیدن به مال و ثروتِ بیشتر، به رقابت با دیگران میپردازند و چشم و همچشمی آرامش آنان را تحت تأثیر قرار میدهد و لذا بعضیها با اینکه درآمد خوبی نیز دارند، لکن چون بیش از نیاز خود به دنبال مال دنیا میباشند، همیشه نگران و افسردهاند و از زندگی خود لذت نمیبرند، در صورتی که اگر خودشان را با دیگران مقایسه کنند، متوجه میشوند که وضعشان از بسیاری از افراد جامعه خیلی بهتر است.
اما زهد در دنیا، راحتی را به دنبا دارد. معنای زهد این نیست که انسان از مال دنیا چیزی نداشته باشد و فقیر باشد، بلکه معنای زهد این است که انسان وابسته به دنیا نباشد، یعنی در عین حال که مال و ثروت دارد، دلبسته و وابسته به مال و ثروتش نیست تا دل کَندن از مال و ثروت برایش سخت باشد. بعضی با اینکه مال و ثروت چندانی ندارند، لکن به همان مقدار کمی که دارند وابستهاند، ولی بعضی دیگر در عین حال که از مال و اموال زیادی برخوردارند، وابسته به مال و اموالشان نیستند و زاهدند و به راحتی از آن دل میکَنند. مولای متقیان، امام علی (ع) فرموده است: «الزُّهْدُ كُلُّهُ فِي كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: "لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"[5] فَمَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي فَهُوَ الزَّاهِدُ»[6]؛ همه زهد در دو کلمه از قرآن خلاصه میشود؛ آنجا که خداوند متعال فرموده است: «به خاطر اینکه چیزی از دست میدهید ناراحت و غمگین نشوید و به خاطر اینکه چیزی به دست شما میرسد، خوشحال نشوید»، پس کسی که بر چیزی که از دست داده افسوس نخورد و ناراحت نشود و بر چیزی که به دست آورده خوشحال نشود، زاهد است.
انسان اگر این نکته را بفهمد که آنچه در دست اوست بعد از مرگش به دیگران خواهد رسید، برای از دست دادن آن غصّه نخواهد خورد.
[1]. کنز العمّال، حدیث5265؛ ابوالقاسم، پاینده، نهج الفصاحة، ص390.
[2]. «ق»:16.
[3]. کلینی، الکافی (ط- الإسلامیه)، ج5، ص79.
[4]. حسن بن علی، ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص358.
[5]. «الحدید»:23.
[6]. علامه مجلسی، بحارالأنوار (ط- بیروت)، ج75، ص70.