روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا الْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ»[1].
رسول گرامی اسلام (ص) فرموده است که حضرت مهدی (عج) ظهور میکند در حالی که بالای سر آن حضرت ابری است که منادی در آن ابر ندا میدهد که این مهدی خلیفه خداست، پس از او تبعیت کنید.
روایت دوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لَا يَتْرُكُ بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا»[2].
امام صادق (ع) فرموده است که هيچ بدعتي نيست، مگر آنكه حضرت مهدي عج الله تعالی فرجه الشریف آن را نابود مي كند و هيچ سنت فراموش شده اي نيست، مگر آنكه حضرت آن را به پا خواهد كرد.
حضرت مهدی (عج) زمانی ظهور خواهد کرد که بدعتها در جامعه پراکنده شده، فضای جامعه غبارآلود شده و گمراهیها در جامعه فراوان گردیده است و آن حضرت (عج)، با آمدنش بدعتهای ایجاد شده در جامعه را از بین خواهد برد و حدود تعطیل شده الهی را اجرا خواهد کرد. بنابراین، ما باید به آمدن آن حضرت (ع) امیدوار باشیم و منتظر واقعی آن حضرت (ع) باشیم، همان انتظاری که در روایات به عنوان أفضل الأعمال از آن یاد شده است. البته باید به این نکته توجه شود که بعد از ظهور امام زمان (عج) باید از ایشان تبعیت شود و با آن حضرت مقابله نشود.
عدهای خیلی دم از امام زمان (عج) میزنند و آن حضرت را صدا میزنند ولی هر چه زمان میگذرد و غیبت طولانی میشود، ارادتشان به امام زمان کم رنگ میشود و فقط عدهای باقی خواهند ماند که خداوند متعال اراده کرده است که دلهای آنها ثابت بماند.
روایت سوم: «ألمَهديُّ سَمِحٌ بِالمالِ، شديدٌ على العمّال، رحيمٌ بالمساكين»[3]؛ حضرت مهدی (عج) بخشنده است و مال را به وفور می بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سختگیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است.
امام زمان (عج) با سختگيرى و اعمال روشِ دور از نرمش و چشم پوشى، درباره كارگزاران حكومت و مجريان امور، روشهاى عادلانه خويش را در جامعه جامه عمل میپوشاند و نمونه كامل حکومت الهی را به همگان نشان میدهد و اصلىترين مشكلى كه همه حكومتهاى بشرى در طول تاريخ گرفتار آن بودند را از ميان برمیدارد.
روایت چهارم: قال مولینا و مقتدینا الإمام المهدی (ع): «فَإِنَّا يُحِيطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَ مَعْرِفَتُنَا بِالزَّلَلِ الَّذِي أَصَابَكُمْ»[4].
امام زمان عليه السلام در روایت مذکور، فرموده است که همانا علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست و نسبت به لغزشهايى كه از شما سرمى زند شناخت داريم.
حضرت حجةبن الحسن (ع) در روایت مذکور این نکته را یادآور شده است که ما نسبت به اوضاع شما، نیّات شما و آنچه در دلتان میگذرد علم داریم و به لغزشها و خطاهایی که از شما سر میزند آگاهیم لذا باید این نکته را توجه داشته باشیم که تحت نظریم و امام عصر (عج) اعمالی که از ما سر میزند را میبیند و ما طلبهها به طور ویژه باید بر اعمال و رفتارمان مواظبت کنیم چرا که ما ادعای سربازی امام زمان (عج) را داریم و سرباز باید تابع امر فرماندهاش باشد و سرباز متخلّف، مورد تأیید امام زمانش نیست. بنابراین، باید هر چه رو به جلو میرویم بیشتر در مسیر خدا و امام زمان (عج) قرار بگیریم و این گونه نباشد که در جا بزنیم و فردایمان از دیروزمان بدتر باشد چرا که امام صادق (ع) فرموده است که کسی که دو روزش مساوی باشد مغبون است و ضرر کرده است: «مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَيْرَهُمَا فَهُوَ مَغْبُوطٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ يَرَ الزِّيَادَةَ فِي نَفْسِهِ فَهُوَ إِلَى النُّقْصَانِ وَ مَنْ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَيَاةِ»[5]؛ هر كس كه دو روزش برابر باشد مغبون گشته است و كسى كه پايان دو روزش بهترين لحظات آن دو روزش باشد همه آرزوى او را خواهند داشت و بر او رشك برند و شخصی كه آخر دو روزش بدترين اوقات آن دو روز باشد، از نيكى و رحمت خدا دور شده است و آن كس كه بهتر شدنى در خود نبيند پس او رو به كاهش نهاده و كسى كه رو به كاهش باشد، مرگ برايش از زندگانى بهتر است.
امام زمان (عج) فرموده است: «أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي»[6]؛ من آخرین اوصیا هستم و خداوند متعال به واسطه من بلاء را از اهلم و شیعیانم دفع میکند.
تشرّف احمدبن اسحاق به محضر امام زمان (عج)، در زمان امام عسکری (ع)
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ، فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً: «يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ (ع) وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ» قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ؟ فَنَهَضَ (ع) مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِينَ؛ فَقَالَ: «يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ كَنِيُّهُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ (ع) وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ»، فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ: فَقُلْتُ لَهُ: يَا مَوْلَايَ فَهَلْ مِنْ عَلَامَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي، فَنَطَقَ الْغُلَامُ (ع) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ؛ فَقَالَ: «أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ»، فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ: فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَه:ُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ فَمَا السُّنَّةُ الْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِي الْقَرْنَيْنِ؟ فَقَالَ: «طُولُ الْغَيْبَةِ يَا أَحْمَد»،ُ قُلْتُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ؟ قَالَ: «إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ الْقَائِلِينَ بِهِ وَ لَا يَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ اكْتُمْهُ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ»[7].
احمدبن اسحاق گفته است که بر امام عسکری (ع) وارد شدم و میخواستم در مورد جانشین بعد از خودش، از او سوال کنم پس، آن حضرت (ع) ابتدائا و پیش از آنکه من سوال کنم، فرمود که ای احمد بن اسحاق همانا خداوند تبارک و تعالی، از زمانی که آدم (ع) را خلق کرد تا برپایی قیامت، زمین را از حجت از طرف خدا بر خلقش که به واسطه او بلا را از اهل زمین دفع میکند و به واسطه او باران را فرو میفرستد و به واسطه او برکات زمین را بیرون میآورد، خالی نمیگذارد. احمدبن اسحاق گفته است که عرض کردم که ای پسر رسول خدا (ص) امام و جانشین بعد از تو کیست؟ پس آن حضرت (ع) به سرعت برخاست و وارد اتاق شد و سپس بیرون آمد؛ در حالی که کودکی حدوداً سه ساله بر شانهاش بود که گویی چهرهاش ماه شب چهارده است پس، فرمود که ای احمدبن اسحاق اگر کرامت تو بر خدا و بر حجتهای خدا نبود این پسرم را بر تو عرضه نمیکردم، همانا او همنام رسول خدا (ص) و همکنیه اوست، کسی است که زمین را از قسط و عدل پر میکند، آنگونه که از جور و ظلم پر شده است. ای احمدبن اسحاق، مثل او در این امت مثل خضر و ذیالقرنین است. به خدا سوگند که همانا غیبتی خواهد کرد که در آن، از هلاکت نجات نمییابد مگر کسی که خدا او را بر قول به امامتش ثابت گرداند و او را در آن [غیبت] بر دعا برای تعجیل فرجش موفق دارد. پس، احمدبن اسحاق گفت که به آن حضرت (ع) عرض کردم که ای مولای من آیا علامتی هست که قلبم به آن آرامش یابد؟ پس، آن پسر با زبان عربی فصیح به سخن در آمد و گفت که من باقیمانده خدا در زمین و انتقامگیرنده از دشمنانش هستم. پس، ای فرزند اسحاق بعد از دیدن با چشم، به دنبال اثر و علامت نباش. احمدبن اسحاق گفته است که در حالی که شادمان و خوشحال بودم خارج شدم پس، چون فردا شد نزد آن حضرت (ع) بازگشتم و عرض کردم که ای فرزند رسول خدا (ص) از منتی که بر من نهادی بسیار شادمان و خوشحال شدم، پس آن سنّتی که از خضر و ذیالقرنین در او جاری است، چیست؟ آن حضرت (ع) فرمود که ای احمد، طولانی بودن غیبت است، گفتم که ای پسر رسول خدا (ص) به راستی که غیبت او طولانی خواهد شد؟ آن حضرت (ع) فرمود که به خدا سوگند، آری [طولانی خواهد شد] تا اینکه اکثر قائلین به امامت او از آن برمیگردند و کسی باقی نمیماند مگر کسی که خدا عهد او را بر ولایت ما گرفته باشد و در قلبش ایمان را ثبت کرده باشد و او را با روحی از جانب خودش تأیید کرده باشد. ای احمدبن اسحاق! این امری است از امرهای خدا و رازی از رازهای خدا و غیبی از غیبهای خداست پس، آنچه به تو دادم بگیر و آن را پنهان کن و از شکرگزاران باش [که در این صورت] فردا در علیّین با ما خواهی بود.
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الأطهار علیهم السلام (ط- بیروت)، ج51، ص81.
[2]. ابن بابویه، محمدبن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص385.
[3]. ابن طاووس، علىبن موسى، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص325.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الأطهار علیهم السلام (ط- بیروت)، ج53، ص174.
[5]. ابن بابویه، محمدبن علی، معانی الأخبار، ص342.
[6]. طوسی، محمدبن حسن، الغیبة، ص246.
[7]. ابن بابویه، محمدبن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص384.